به نام قدرت مطلق اللّه
«کمک کنگره به من و کمک من به کنگره»
زیر آسمان این شهر بزرگ میخواهم دو تصویر را برای شما ترسیم کنم:
1. تصویر اول:در مکانی در این شهر بزرگ، 37200 هزار میلیارد سلول جسم یک انسان مصرف کننده سر به طغیان و نافرمانی گذاشتهاند و شخص در حال پیچیدن به خود از شدت درد است. خودش را به در و دیوار میکوبد اما فردی با راهکاری مناسب جهت کمک به او،وجود ندارد. عکسالعملهای آشکار جسم در اثر عدم مصرف مواد مخدر باعث شده که شخص دچار عطسه، سرفههای شدید پی در پی، پرش پا، بیرونروی مداوم، آب ریزش بینی، خمیازههای پی در پی، سیم کشی عضلات دستها و بازوها و غیره شود. همه این مصائب بر اثر عدم شناخت صورت مسئله اعتیاد رخ داده است. مگر نه این است که: تمام دردها و آلام بشریت ناشی از دانشهای کشف نشده میباشد؟ آری! اعتیاد در این مکان هنوز هم مجهول و ناشناخته است بله دوستان اینجا اطاق فیزیک یک کمپ ترک اعتیاد میباشد اصولاً مبنای کار کمپها بر اساس دریافت شهریه، قطع یکباره مواد، سقوط آزاد و همچنین به قول خودشان یک جو غیرت میباشد. حتی در بدو ورود فرد مصرف کننده از والدین و همراهان او سندی مبنی بر اجازه هرگونه رفتار با شخص حتی اگر جانش به خطر بیفتد، دریافت میکنند که این خود گواه وخامت ماجرا دارد. شخص در حال ترک، پس از یک هفته جان کندن به اتاق دیگری منتقل شده، حاج و واج میماند.
در آن مکان واکنش های پنهان در اثر عدم مصرف مواد مخدر به شخص، دست می دهد، درنتیجه شخص دچار ناامیدی، یأس، ترس، عدم تمایل به ادامه زندگی و تنبلی و گریه مداوم میشود. هفته سوم است و شخص در حال سپری کردن به اصطلاح دوره نقاهت خود می باشد.در این مرحله تمایل به خوردن در او آنقدر شدید شده که به اصطلاح افراد مبهوس در کمپ «زیلوخوری» میگویند، یعنی شخص اقدام به خوردن هر آنچه قابل خوردن و در دسترس باشد،می نماید. همین عمل باعث به تلاطم افتادن تمام ارگانیسم بدن فرد شده، قند، اوره، چربی کلسترول و سایر مواد حیاتی بدن فرد همگی از کنترل طبیعی خارج گردیده، در این حالت بیان می شود شخص دیگر ترک کرده و باید از کمپ خارج شود. حال تصور نمایید فردی تشنه، گرسنه، زخمی و بیمار در یک کویر داغ بدون قطب نما و بدون تجهیزات و ملزوماتی رها شود، آخر و عاقبت این شخص کاملاً قابل تصور برای همگان می باشد.
2. تصویر دوم: سالنی سرپوشیده دارای تمامی امکانات همچون روشنایی، کولر، بخاری، سیستم بهداشتی، آبسردکن آبدارخانه، به همین شکل دارای دهها صندلی که مسافران (مصرف کنندگان مواد مخدر) همگی روی صندلی نشسته، با لباسهای سفید، تر و تمیز بدون هیچ درد نگرانی، در چهره همه آرامش موج میزند؛ حتی افرادی که برای اولین بار تحت عنوان تازه وارد به این مکان میآیند خود را در یک محیط آرام و دلنشین یافته، خبری از بگیر و ببند نیست اینجا آرامش حکم فرماست. مسافرین داروی OT مصرف میکنند که همان شربت تریاک است البته طبق دوز مناسب و در ساعات معین از شبانه روز. مصرف این دارو مانع از بروز مشکلات یا عکسالعملهای آشکار جسم در اثر عدم مصرف مواد مخدر شده، هماهنگ با آموزشهایی که در کارگاه های آموزشی و همچنین لژیونها افراد خواهان رهایی دریافت می نمایند موجب می شود شخص آرامش روحی و روانی از دست داده خود را بازیافته و به فکر فرو رود. این آموزشها باعث میشود فرد مصرف کننده یا مسافر، خارج از کنگره آموزشها را کاربردی کرده در نتیجه از بروز عکسالعملهای پنهان در اثر عدم مصرف مواد مخدر به شکل مطلوب جلوگیری به عمل آید.
شخص در این مکان سیستم ایکس خود را به تعادل میرساند لازم به ذکر است: سیستم ایکس به مجموعهای از غدد درون ریز و برون ریز، هورمونها، ناقلهای عصبی، مدیاتورها، نُروترانسمیترها و مدارهای اِپی ژنتیک که در بخش غشایی مغز تولید میگردند، اطلاق میشود. سیستم ایکس در اثر مصرف مواد مخدر بیرونی به صورت مداوم از حالت تعادل طبیعی خارج شده و دیگر تولیدات خود که در اصل همان مواد شبه افیونی بدن بوده را به حداقل ممکن تقلیل داده، همین دلیل مشکل پیش آمدن برای شخص در صورت عدم دریافت مخدر از خارج بدن می شود. بعد از ۱۰ ماه مصرف شربت OT و همچنین آموزش مبانی کنگره۶۰ ،کتاب عشق یا ۱۴ وادی، کتاب عبور از منطقه ۶۰ درجه زیر صفر، کتاب ۱۴ مقاله جزوه جهان بینی ۱ و ۲ کتاب ادموند و هلیا و کتاب حال شما چطور است، شخص دیگر تمایل به مصرف مواد مخدر را در خود از بین می برد. بنا به نظر جناب آقای مهندس شخص درمان شده و سیستم ایکس او به حالت تعادل رسیده است و با راهنمای خودش به تهران میرود و از بنیان این مکان مقدس، رهایی دریافت میکند. شخص رها یافته آنقدر دارای شور زندگی و عشق و محبت گردیده که میخواهد این مطلب را به همگان بیان کند.
اگر تا دیروز اعتیاد خود را پنهان میکرد، امروز با بانگ رسا اعلام میکند که من یک مسافر بوده و سفری کرده ام از ترس به شجاعت، از کفر به ایمان، از نادانی به دانایی، از تاریکی به روشنایی، از قهر به مهر و در نهایت از نفرت به طرف عشق آری این مکان «کنگره ۶۰» نام دارد و بنیان آن جناب «مهندس دژاکام» میباشند اساس کار کنگره بر اساس سه اصل محبت عقل و ایمان میباشد، آری کنگره جانی دوباره به جسم بی جان من بخشید و مرا به صورت کامل و جامع درمان نمود.ما مسافرین در کنگره، اقدام به سه سفر میکنیم: سفر اول از مصرف مواد مخدر تا قطع آن. سفر دوم از قطع مواد مخدر تا رسیدن به خود و سفر سوم از رسیدن به خود تا رسیدن به قدرت مطلق یا خالق خود. آری اکنون من در سفر دوم جهان بینی قرار گرفته ام، هر روز با دانشی که از کنگره کسب میکنم بر روی خود نقاط قوت را قوی و نقاط ضعف را پوشش میدهم و تبدیل به احسنت میکنم کنگره اجازه داده است تا من در این مکان مقدس رشد کنم، اجازه داده تا خدمتگزار باشم و بتوانم به دیگران که از مصرف مواد خسته شده، همه راهها را امتحان کرده و به جایی نرسیدند و در آخر به کنگره وارد شدهاند خدمت کنم، آری کنگره به من اعتماد به نفس دوباره بخشید، کنگره با علم و دانش بالایی که توسط جناب آقای «مهندس دژاکام بنیان کنگره ۶۰ »هر هفته در قالب یک CD در اختیار ما قرار می دهد، کام ما تشنه لبان را تا هفته بعد سیرآب میکند.
کنگره من را رام کرد آدمی سرکش طغیانگر ناقض قانون و وحشی امروز به یک انسان قانونمند سربه زیر گوش به فرمان و خادم تبدیل شده تمام اعتبار من چه مالی و چه اجتماعی را به من بازگردانید. جایگاههایی که توسط نیروهای منفی و بازدارنده و تخریبی از من گرفته شده بود را به من بازپس داد. آری کنگره من را به یک انسان دیگر تبدیل کرد که حتی بزرگترین دانشمندان جهان نیز قادر به انجام آن با همه تجربه علمی و همه علم و تجهیزاتی که در اختیار دارند، نمی باشند. کنگره به من اجازه رشد کردن در باغ خودش را داد من در حال تبدیل به آن چیزی هستم که هدف کنگره می باشد. تمام کمکهایی را که کنگره به من نموده را میتوان در یک مقاله کوچک بیان کرد. این موضوع را من در تمام طول زندگی خود و هر روز بارها و بارها و بارها متذکر شوم که :کنگره برای من چه کارهایی بایستی میکرد که نکرد و از این بابت خدا را هر لحظه شکر شکر شکر و اما کمک من به کنگره ۶۰ اگر بخواهم که خوب به کنگره کمک کنم این را باید بدانم که کنگره هیچگونه تبلیغاتی بیرون از قلمرو خود ندارد چون احتیاجی به آن نیست، زیرا من در کنگره آموزش دیدهام و درمان شدهام و خود یک الگوی زنده و کامل برای دیگران هستم بزرگترین کمکی که من میتوانم به کنگره انجام دهم پاس داشت قوانین و حرمتهای کنگره است.
به راستی کنگره آنقدر بخشنده و مهربان است که از من بابت لطفی که قادر به بیان عظمت آن نیستم، هیچ مطالبه ای ندارد تنها از من توقع احترام به قوانین و رعایت حرمت را دارد. کنگره مکان مقدس و امن و یک موجود کاملاً زنده است که دارای علم و دانش و هوش بالا و حس فراوان میباشد ما در کنگره «مثلث حیات » را کاملاً رویت میکنیم «نور، صوت و حس » کنگره بخشنده است مانند خدای مهربان که صفت اول آن بخشندگی است. و من چون در این مکان پرورش پیدا میکنم شبیه خودش بخشنده میشوم، در لژیون سردار شرکت میکنم و از آنچه که خداوند در اختیار من گذاشته با کمال میل چه از لحاظ مالی و چه از لحاظ معنوی و دانشی که در کنگره به دست آوردهام همینطور از لحاظ قدرت جسمی به دیگران هدیه میدهم و این چرخه جاودانه بوده هست و خواهد بود. همچنان که قدرتهای بازدارنده و منفی هر روز قویتر و به روزتر میشوند ما هم باید در سایه دانش کنگره که توسط آقای مهندس در اختیار ما قرار می گیرد، خودمان را قدرتمندتر و داناتر کنیم سی دی نوشته دانش خود را ارتقاء بدهیم تا به جایی برسیم که به نحو شایسته به این شعار کنگره جامه عمل بپوشانیم:
بیایید این آتش ویرانگر را مهار کنیم. از اینکه به صحبتهای من توجه نمودید سپاسگزارم.
تایپ: مسافر فرهاد لژیون دهم
ویرایش مسافر: مهرداد لژیون هفتم
بازنگری و ارسال: مسافر طاها لژیون دوم
- تعداد بازدید از این مطلب :
190