به نام قدرت مطلق الله
قبل از ورود به کنگره، برای رهایی مسافرم از چنگال اعتیاد دست به دامان همه میشدم، از دوست و فامیل گرفته تا مشاور، داروهای گیاهی، کمپ و ... اما هیچ کدام از اینها نه تنها نتوانستند کمکی به من و مسافرم کنند؛ بلکه اوضاع را بدتر کردند. در این میان مسافرم دچار آسیب جسمی، روحی و روانی زیادی شد؛ همچنین خودم و خانوادهام دچار مشکلات زیادی شده بودیم. هیچ موقع فامیل و بستگان نتوانستند کمکی به ما کنند و گاهی از سر دلسوزی به ما سرکوفت و زخم زبان میزدند و همین باعث درد و رنج بیشتر من میشد. هر روز با خدای خودم، نجوا میکردم که خدایا چه کاری از دستم بر میآید که انجام بدهم تا مسافرم از این همه درد، رنج و عذاب نجات پیدا کند؟! تا اینکه پیام کنگره توسط یکی از دوستان مسافرم به ما رسید، من امیدی دوباره پیدا کردم و وارد کنگره شدم. از بدو ورودم به کنگره، با دیدن این همه محبت و احترام تصوراتم نسبت به همه چیز عوض شد؛ همچنین متوجه شدم اینجا تکهای از بهشت است و هر روز عاشقتر از روز قبل، در جلسات حاضر میشدم.
کنگره به من اعتمادبهنفس، درست زندگی کردن و درس عشق و محبت داد. به دیگر سخن یاد داد که دیگران را دوست داشته باشم، به انسانها احترام بگذارم، به طبیعت عشق بورزم و بدی دیگران را ببخشم تا در آرامش زندگی کنم.
خداوند مهربانم را شکر میکنم که اذن ورودم به کنگره صادر شد؛ زیرا اینجا بود که قدرت مطلق لطف بزرگ دیگری به من کرد و مسافر دومم وارد کنگره شد. همیشه بهخاطر این همه لطف و مهربانی خداوند، شاکر و سپاسگزار هستم. حال من چگونه میتوانم این همه لطف و مهربانی را جبران کنم؟ چگونه میتوانم به کنگره کمک کنم؟ با فرمانبرداری از راهنما، خدمت کردن، چشم گفتن، فرا گرفتن و عملی کردن آموزشها، محبت کردن به دیگران و کمک مالی، شاید بتوانم ذرهای از این همه حال خوب را جبران کنم و به کنگره کمک نمایم.
من اگر زندگیام را برای کنگره بدهم باز هم جبران کاری که کنگره در حق من و خانوادهام انجام داده، نمیشود. اکنون در عصری زندگی میکنم که بزرگمردی به نام آقای مهندس دژاکام پیدا شده است و میتوانم از متد ایشان برای رهایی خودم از تاریکیها استفاده کنم و به طرف نور و روشنایی حرکت نمایم. جا دارد از این مرد بزرگ، خانواده محترمشان و تمامی خدمتگزاران کنگره۶۰ که به ما هستی دوباره بخشیدند، تشکر و قدردانی کنم؛ همچنین از راهنمای خوبم همسفر فاطمه تشکر ویژه دارم که با آموزشهای ناب و مهربانی مرا راهنمایی کردند و به حالخوش رساندند. همیشه مدیون این استاد گرامی هستم و از خداوند میخواهم نور و برکات این زحمات در زندگیشان جاری گردد.
نویسنده: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون دوازدهم)
ویرایش: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر نسرین (لژیون پنجم)
عکاس: همسفر حمیده رهجوی راهنما همسفر صفورا (لژیون ششم)
ویراستار و ارسال: همسفر مریم نگهبان سایت
همسفران نمایندگی دکتر علیرضا
- تعداد بازدید از این مطلب :
277