English Version
This Site Is Available In English

از آشفتگی تا تعادل؛ داستان زندگی من در کنگره60

از آشفتگی تا تعادل؛ داستان زندگی من در کنگره60

جلسه یکم از دوره سوم لژیون سردار نمایندگی پردیس، با استادی مسافر علی، نگهبانی راهنمای محترم مسافر مجتبی و دبیری مسافرعلی‌رضا  با دستور جلسه  «کمک من به کنگره و کمک کنگره» به من  چهارشنبه ۲۸ آذرماه  ۱۴۰۳ راس ساعت ۱۶ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:
اولین کمکی که کنگره60  به من کرد، این بود که به زندگی آشفته و حال و روز درهم و برهم من نظم بخشید. در زندگی یک مصرف‌کننده مواد مخدر، اولین چیزی که از بین می‌رود نظم است، و وقتی نظم از بین برود، اختیار زندگی هم از دست می‌رود؛ با از بین رفتن نظم و اختیار، عشق و محبت نیز از زندگی‌ام رفت و با وجود شلوغی اطرافم، تبدیل شدم به تنهاترین آدم برای خودم.
کنگره ۶۰ علاوه بر درمان اعتیادم، تعادل را به من برگرداند. اختیاری که بالاترین نعمت خداوند است، دوباره به زندگی‌ام بازگشت. عشق و محبتی که از دست داده بودم، دوباره به زندگی‌ام جاری شد پسرم شش ساله است، اما در تمام این شش سال یا بیش از حد سرم به مواد گرم بود و مشغول کشیدن سیگار و وقت‌گذرانی در گوشی، یا آن‌قدر خماری می‌کشیدم که حتی حوصله بازی کردن با فرزندم را نداشتم. بچه می‌خواست با من حرف بزند یا بازی کند، اما من او را پس می‌زدم. در خانه حوصله هیچ‌چیزی را نداشتم. اما کنگره ۶۰ با آموزش‌هایش، با راهنمای فوق‌العاده‌ای که به من هدیه داد و دوستان ارزشمندی که پیدا کردم، زندگی‌ام را تغییر داد یکی از باارزش‌ترین چیزهایی که کنگره به من داد، همین لژیون سردار است که امروز در آن نشسته‌ایم. اینجا اهمیت بخشش را یاد گرفتم. فهمیدم که چرا باید ببخشم و چه اتفاقی می‌افتد وقتی در این لژیون شرکت می‌کنم. یاد گرفتم که من، به‌عنوان جانشین خداوند روی زمین، باید یکی از بزرگ‌ترین صفات او یعنی بخشندگی را در خود تقویت کنم در زمان مصرف، همیشه به فکر جمع کردن پول بودم که هیچ‌وقت برای مواد لنگ نمانم. حتی حق زن و بچه‌ام را می‌زدم تا پول موادم را جور کنم. اما امروز در کنگره یاد گرفتم که بخشی از مالی که در اختیارم است، متعلق به دیگران است. من این قانون بزرگ هستی را فهمیدم که اگر حرکتی می‌خواهی در زندگی اتفاق بیفتد، باید خودت آغازگر آن باشی.
یک سال پیش جناب مهندس درباره همین دستور جلسه فرمودند: «هر کسی احساس می‌کند کمکی به کنگره کرده، بگوید.» خیلی‌ها آمدند و گفتند که دنور شدند، پهلوان شدند، عضو لژیون سردار هستند یا خدمت‌های مختلفی انجام می‌دهند. من یک سال درباره این موضوع فکر کردم. به این نتیجه رسیدم که جناب مهندس با این جمله می‌خواستند بفهمانند که همه این خدمت‌ها و بخشش‌ها لطفی است که به خود ما شده کنگره به من اجازه داده که آموزش ببینم، ببخشم و در این مسیر رشد کنم. این فهم عمیق به من رسید که هرچه فکر کنم کاری برای کنگره کرده‌ام، اشتباه است. چراکه کنگره به زندگی من نظم، تعادل، عشق، امید و نور بخشیده است و تا آخر عمرم اگر خدمت‌گزار کنگره 60  بمانم، باز هم نمی‌توانم لطفی را که به من شده، جبران کنم ممنون از اینکه به صحبت‌های من گوش دادید.

عکاس:مسافر هومن
تنظیم و ارسال:مسافر فرشید

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .