مهندس حسین دژاکام، در سیدی «مکر» فرمودند: ما دارای پنج حس آشکار و پنج حس پنهان هستیم؛ همچنین افکار و اندیشه، دوستداشتن یا عشق، کینه و نفرت هم بهصورت آشکار و هم بهصورت پنهان است؛ حتی شخصیتها هم به دو دسته آشکار و پنهان تقسیم میشوند؛ ممکن است یکی در ظاهر انسان خوبی باشد؛ اما در صور پنهان یک قاتل یا یک دزد باشد.
مکر؛ یعنی حیله، تزویر و چارهاندیشی برای ضرر زدن به کسی. ما باید مواظب کلاهبرداریها باشیم و گول حرفهای دروغ و تبلیغات را نخوریم. برای انسان همیشه خطر در کمین است و چه بسیار مشکلاتی که در اثر مکر و حیله برای انسان بهوجود میآید. همیشه مکر با یک صورت زیبا جلو میآید؛ هیچ فسادی در دنیا صورت نمیگیرد مگر اینکه به آن لباس تقوا بپوشانیم.
مسأله نیرنگ در تمامی سطوح وجود دارد؛ برای مثال، در داستان شاهنامه و در جنگ رستم و سهراب زمانی که سهراب رستم را به زمین میزند، رستم حیلهای به کار میبرد و میگوید در کشور ما رسم است بار دوم طرف را بکشیم؛ ولی وقتی خودش سهراب را به زمین میزند همان بار اول او را میکشد یا داستان شرکتهای هرمی که چقدر پول مردم را بالا کشیدند و به مردم لطمه زدند یا داستان روباه و کلاغ که وقتی روباه میخواهد قالب پنیر را از کلاغ بگیرد، شروع به تعریف کردن از کلاغ میکند و میگوید تو چقدر زیبایی، چه بالی، چه دمی؛ اگر صدای زیبایی هم داشته باشی دیگر تو پادشاه حیوانات هستی؛ کلاغ تا دهان باز میکند پنیر میافتد و روباه آن را برمیدارد و میبرد یا داستان انسانهای حیلهگری که وقتی میخواستند قومی را از بین ببرند آنها را به جان یکدیگر میانداختند و به اینصورت بدون زحمت آن قوم و قبیله یا فرقه را از بین میبردند.
غیبت کردن نوعی مکر است؛ چون اندیشیدن برای ضربه زدن به کسی است و این کار زشتی است. مسأله دیگر، خشم است. آیکیو انسان معمولی حدود ۱۰۰ است و در انسان باهوش ۱۲۰ و در انسان کودن در حد ۶۰ است. وقتی انسان خشمگین میشود ضریب هوشی او تقسیم بر ۳ میشود؛ یعنی ضریب هوشی شخص در حد یک انسان کودن میشود. ما خیلی از کارهای خود را بر اساس خشم انجام میدهیم و دچار مشکل میشویم. شما وقتی دوستتان از روی خشم و عصبانیت به شما چیزی میگوید ناراحت نشوید؛ زیرا او در حالت عصبانیت کنترلش دست خودش نبوده و بدون فکر حرف زده است؛ پس زود قضاوت نکنیم، داوری نکنیم، زود واکنش نشان ندهیم و مواظب مکر و حیلهها باشیم.
مسأله دیگر حسها هستند؛ آنچیزی که ما در خواب میبینیم با یک چشم و یک جسم دیگر است و با یک جسم دیگر ضبط میشود. میگویند چه کسی از آن دنیا آمده؛ خود ما هر شب به آن دنیا میرویم و باز که بیدار میشویم برمیگردیم؛ اصلاً ما در آن دنیا زندگی میکنیم. میگویند وقتی ما مردیم هیچچیز از ما نمیماند؛ ولی درست نیست خیلی چیزها برای ما میماند؛ مثلاً در خواب میبینیم غذا میخوریم، کار میکنیم، دعوا میکنیم و اینها واقعیت است.
مسئله زندگی بعد از مرگ آشکار است و خوابیدن یک مرگ موقت است. خواب سیر و سلوکی است که جسم در آن دخیل نیست و اندامهای دیگر در کار هستند که قابل رویت برای هر کسی نیست. زندگی بعد از مرگ ادامه همین زندگی است و هرچه یاد گرفتیم با خود به دنیای بعدی می بریم؛ حتی اگر ظلم و بدی کرده باشیم، آن را با خود به دنیای بعد میبریم و هیچچیز نیست که در ابتدا یک تفکر و اندیشه نبوده باشد؛ همه چیز با یک اندیشه بهوجود آمده است. اگر با تفکر خود خوبی بکاریم، خوبی برداشت میکنیم و اگر خشم، کینه و نفرت بکاریم، همینها را برداشت میکنیم و اینها را با خود به جهان دیگر خواهیم برد.
نویسنده: همسفر محبوبه رهجوی راهنما همسفر سعیده (لژیون سوم)
رابط خبری: همسفر الهام رهجوی راهنما همسفر سعیده (لژیون سوم)
ویراستار و ارسال: همسفر الهام(ر) رهجوی راهنما همسفر سعیده (لژیون سوم)
همسفران نمایندگی بروجن
- تعداد بازدید از این مطلب :
199