English Version
This Site Is Available In English

کنگره من را از تاریکی نجات داد

کنگره من را از تاریکی نجات داد

از خداوند بزرگ هزاران بار تشکر می‌کنم که کنگره را در مسیر زندگیم قرار داد.
من روز اولی که وارد کنگره شدم مرزبانان عزیز من را بغل کردند من تعجب کردم و به‌ من گفتند ما این‌جا از تازه واردین با آغوش باز استقبال می‌کنیم من  ازهمان روز اول حسی را که می‌خواستم از کنگره گرفتم.
راهنمای تازه واردین من را بغل کردند با احترام راهنمایی کردند سه روزی که من با ایشان بودم خیلی درس گرفتم و بعد از سه جلسه راهنمای خودم خانم فرشته عزیز را از روی حس خودم انتخاب کردم که صحبت‌های این عزیز همیشه برای من آموزنده است من درس زندگی را از ایشان یاد می‌گیرم.  به من یاد دادند چگونه با مسافرم رفتار کنم که به خوبی سفر کند. ایشان مثل یک مادر و شاید بیشتر از یک مادر برای من وقت می‌گذارند و به حرفهایم گوش می‌دهند. به خاطر وجود چنین راهنمایی و هم‌چنین هم لژیون‌ها خدا را شاکر هستم.
خدا را هزاران بار شکر می‌کنمکنم که من هم به کنگره آمدم و از آموزش و مطالب ناب کنگره در زندگیم استفاده می‌کنم. قبل از اینکه وارد کنگره شوم یک آدم ناامید بودم که همیشه احساس بی‌ارزشی می‌کردم و حس افسردگی داشتم و همیشه گوشه‌گیر بودم و در خلوت خود گرفتار افکار بیهوده می‌شدم و به آن‌ها خوراک می‌دادم و با این شرایط هر روز مشکلاتم بیشتر می‌شد و من قادر به حل هیچ کدام از آن‌ها نبودم.
همیشه دخترم به من می‌گفت: مامان چرا اخم کردی باید چند بار من را صدا می‌زد تا من به خودم می‌آمدم. دخترم هیچ گناهی نداشت ولی هر روز من را افسرده و غمگین می‌دید و این  به خاطر ناآگاهی من بود و غصه می‌خورد که چرا مادرم آن‌قدر ناراحت است وقتی من ناراحت بودم بچه‌ها هم داشتن روزبه‌روز ناراحت وعصبی می‌شدند.
وقتی با مسافرم بحث می‌کردم آن‌قدر کش می‌دادم تا بحث به دعوا ختم می‌شد. همیشه منیت داشتم، خودخواهی، تنفر داشتم؛ بقول استاد امین جایی که منیت هست تنفر و خودپسندی هم به وجود می‌آید.
من بعد از نوشتن سی‌دی منیت فهمیدم کل وجودم منیت فرا گرفته و شاید بهترین لحظه‌های زندگیم را بخاطر منیت از دست دادم. زندگی را برای خودم و دو فرزندم و حتی مسافرم زهر کرده بودم با وجودی که از صمیم قلبش من را دوست دارد ولی به خاطر اعتیادش نمی‌توانستم محبت هایش را ببینم و او را مسبب تمام مشکلاتی که در زندگیمان بود می‌دانستم.
بعد از ورود به کنگره متوجه شدم که او بیمار است و دست خودش نیست ولی الان به لطف خدا با تمام سعی و تلاش و ذوق سی‌دی می‌نویسد، کتاب می‌خواند و نکته‌برداری می‌کند و تغییرات زیادی کرده است. خدا را هزاران بار شکر می‌کنم برای وجود کنگره و آقای مهندس بابت این مطالب ناب و آموزشی. خدا را شکر می‌کنم که مسافرم با داروی اوتی به روش دی اس تی و جهان‌بینی در کنگره سفر می‌کند و به رهایی می‌رسد.
خدا را شکر می‌کنم بعد از ورود به کنگره تازه می‌فهمم زندگی کردن یعنی چه؟ همه چیزهای که لازم بوده تا الان من یاد بگیرم و در زندگیم پیاده کنم که هیچ جا و هیچ کس به من یاد نداد و کنگره به من یاد می‌دهد. کنگره من را از تاریکی نجات داد و به سوی روشنایی سوق می‌دهد.
نویسنده: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر فرشته (لژیون سوم)
ویرایش و رابط خبری: راهنما همسفر فرشته (لژیون سوم)
تنظیم و ارسال: همسفر سمیرا رهجوی راهنما همسفر مهری لژیون اول نگهبان سایت
همسفران نمایندگی باباطاهر همدان
 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .