سلام دوستان راضیه هستم یک همسفر
کمکی که کنگره به ما همسفرها و مسافرها کرده، این است که ما را از تاریکی به سمت نور هدایت کرده و راهورسم زندگیکردن را به ما آموخته است. تمام آموزشهایش را بدون هیچ چشم داشتی در اختیار ما قرار داده است، امید و دلگرمی به زندگیهایمان برگشته و کمک ما به کنگره این است که بهموقع در جلسات و لژیون شرکت کنیم به حرمتها و قوانین کنگره احترام بگذاریم، فرمانبردار باشیم، بهموقع سیدیها را بنویسیم، گوشبهفرمان راهنما باشیم و از نظر مالی هم کنگره را حمایت کنیم.
سلام دوستان زهرا هستم همسفر یوسف
به نام خداوندی که کنگره را روزی من قرارداد تا پس از سالها جنگ با خودم بر سرآمدن یا نیامدن به کنگره، آمدن را انتخاب کردم و وارد این مکان پاک، امن و مقدس شدم. آن روز را فراموش نمیکنم که با اعتمادبهنفس پایین، ناامیدی زیاد، کلی شک، تردید و دودلی وارد کنگره شدم. این سؤال را مدام از خودم میپرسیدم که آیا این جا همان جایی است که میتواند به من کمک کند تا مشکلاتم حل شود؟ اصلاً فکر نمیکردم درونش اینهمه زیبا باشد.
من سالها از بیرون به کنگره نگاه کردم؛ ولی درونش فوقالعاده و بینظیر است. اولین کاری که کنگره برای من انجام داد، این بود که بعد از اولین مشاوره متوجه شدم چقدر نمیدانم. منی که تا قبل از آن روز فکر میکردم بهاندازه خودم میدانم. وقتی قبول کردم نمیدانم، آن وقت آموزشها و کتابها و سیدیها برایم خیلی زیبا شدند. من در این جا قویشدن را یاد گرفتم و آموختم هر مشکلی که برایم به وجود میآید نگویم چرا من؟ در عوض بگویم چطور و چگونه میتوانم مشکلم را حل کنم. در این جا من خیلی چیز یاد گرفتم. کنگره به من و مسافرم خیلی کمک کرد. ما را از تاریکی بیرون آورده و به سمت روشنایی هدایت کرد. جسم مرده و یخزدهٔ ما را احیا کرد و همچنان در حال بازسازی است.
بنابراین، در قبال اینهمه کمک کنگره، دینی به گردن داریم که؛ باید آن را ادا کنیم؛ باید در پایداری این جمعیت احیای انسانی بکوشیم. یک روز آقای مهندس دژاکام این مکان را مهیا کردند و رایگان در اختیار ما قراردادند. افرادی وارد شدند و این مسیر را ادامه دادند تا امروز ما با هم برویم پس من و مسافرم هم؛ باید در هموارکردن این راه بکوشیم تا دیگران به درمان برسند.
در آخر از آقای مهندس که یک دانشمند بسیار بزرگ و انسان شریف هستند، تشکرمی کنم. انشاءالله بتوانم خدمتگزار خوبی برای کنگره باشم.
سلام دوستان ترانه هستم همسفر مهران
بهترین کمکی که من میتوانم به کنگره کنم بهموقع بیایم و بروم. لباس مرتب طبق دستوری که گفته شده بپوشم. سیدیها را خریداری و گوش کنم، بنویسم و یاد بگیرم. آموزههایم را مشارکت کنم. به بقیه از راهنما و اعضای کنگره احترام بگذارم. اینها در درجه اول برای کمک به خود من است؛ اما رعایت اصول کنگره و انجامدادن دستوراتش که عملی کنم باعث میشود نظم و انضباط برقرار باشد و این نظم و یکدستی و همبستگی باعث تداوم و ماندگاری و گسترش شعبهها و موفقیت میشود تا افرادی مانند من و مسافرهایی مانند مسافر من، بیایند به کنگره 60 وهمچنان در این مکان سال ها حضور مستمر داشته باشند تا کنگره 60 جهانی شود و یکی از آرزوهای من که کنگره جهانی بشود. شربت OT به دست مصرف کننده های در عذاب، خارج از کشور هم برسد. آموزش ها ،اپلیکیشن وسی دی های کنگره 60 هم در اختیار آنها باشد.
من هر چقدر تمام اصول کنگره را رعایت کنم و عملی کنم، پایههای کنگره محکمتر و استوارتر میشود.
کمک کنگره به من این است که محیطی امن برایم فراهم کرده و افرادی را که تعلیم میدهد یا کسانی را انتخاب میکند که بهترین الگو و انگیزه من برای ادامه باشد. کسانی که واقعاً ازتهدل عشق دارند به این سیستم و با عشق خدمت میکنند. بهخاطر ارتقا جایگاهشان، یا دادن پول و گرفتن جایگاه پهلوانی بهنوعی فخرفروشی نکنند. البته اینها ربطی به خود این سیستم ندارد و مربوط به خود آن شخص است. بههرحال بر افراد تازهوارد تأثیر به سزایی دارد.
امید به روزی که حتی اپلیکیشن مهندس دژاکام در خارج از کشور فعال شود.
سلام دوستان ماندگار هستم یک همسفر
من نظرم این است بزرگترین کمک را کنگره به ما میکند؛ زیرا اگر این مکان امن نبود ما و مسافرانمان به درمان و حال خوب نمیرسیدیم. پس کنگره و جهانبینی کنگره، اولین قدم را برای ما برداشت و بدون هیچگونه چشم داشتی، تمام آموزشهای خویش را ازطریق استادان و راهنماها در اختیار ما گذاشته و ما توانستیم با این آموزشها از طرف تاریکی به سمت نور و روشنایی حرکت کنیم. کمک من به کنگره این است که اول به حرکتها و قوانین کنگره احترام بگذارم، فرمانبردار باشم و بهموقع سی دی بنویسم، نظم و انضباط داشته باشم و به همهٔ اعضا احترام بگذارم. همدیگر را دوست داشته باشیم و از نظر مالی هم کنگره را حمایت کنیم. این کارها میتواند بزرگترین کمک مشابه کنگره باشد. یک خدمتگزار واقعی باشیم برای کنگره و سپاس گذارم از آقای مهندس دژاکام که این مکان امن را برای ما و مسافرانمان فراهم کردند تا به رهایی و درمان برسیم سپاسگزارم.
سلام دوستان طیبه هستم یک همسفر
روز اول که من به کنگره آمدم بدترین روز زندگیام بود؛ چون کسی که وجود من از او بود را ازدستداده بودم. عزیزترین فرد زندگیام؛ یعنی مادر که تمام هستی و نیستی من بود؛ ولی خدا را شکر میکنم که آن روز، راه کنگره بر من باز شد تا من کمتر به فکر و غم خود باشم و بیشتر به فکر آمدن به کنگره باشم.
روزی که به کنگره آمدم، راهنمای تازهواردین به من گفت؛ باید روسری سفید داشته باشید و من گفتم مادرم تازه فوت کردند. گفتند میتوانی داخل کنگره شدید عوض کنید. روز بعد من همین کار را کردم وقتی داخل کنگره میشدم انگار یک حالوهوای دیگری به سراغم میآمد. غم به این بزرگی را فراموش میکردم. خدا را شکر میکنم که راه روشنایی برایم باز شد تا از تاریکی زندگی نجات پیدا کنم و این حال خوش را مدیون کنگره هستم.
کمک من همسفر به کنگره این است که خدمتگزار کنگره باشم و به حرفهای راهنما گوش دهم، سروقت به کلاس آموزشی و لژیون برسم. به امید روزی که بتوانم کمکی برای کنگره باشم، چه جانی و چه مالی
سلام دوستان عاطفه هستم همسفر فریبرز
از ورود من به کنگره بهعنوان یک همسفر یا رهجو زمان زیادی نمیگذرد و من برای رسیدن به تغییرات و تبدیلات به زمان نیاز دارم. مطالبی که در این مدت کم در کنگره دریافت کردم مهمترین کمک من به کنگره در مسیر بودن است. میدانم تلاش مستمر من در این مسیر باعث بهترشدن عملکرد و تداوم کنگره 60 میشود. من؛ باید برای رسیدن به درمان به ارزشها، حرمتها، قوانین، نظم در کنگره و تمام کسانی که در این مسیر همراه من و مسافر من هستند، احترام بگذارم. روزی که کنگره این محیط را فراهم کرد و از آن زمان تا اکنون که ما وارد شدیم، خیلی از افراد آمدند و رفتند. در حال حاضر نوبت من و مسافر من است. امیدوارم از فرصتی که به من و مسافر من داده شده استفاده کنیم و بتوانیم راه خود را هموار کنیم تا به درمان برسیم. زندگی احیاشدن و همچنان در حال بازسازی است.
سلام دوستان لیلا هستم همسفرالیاس
کمکی که کنگره و جناب مهندس به تمام کسانی که در ظلمت و تاریکی فرورفته بودند کرده است با هیچ کاری قابلجبران نیست. کنگره به من کمک کرد تا بتوانم بر ترسهایم غلبه کنم، ناامیدی را کنار بگذارم و به زندگی آینده امید داشته باشم.
به من کمک کرد تا راهورسم زندگیکردن را یاد بگیرم و دوباره احیا شوم. کنگره برای من سفری بود از تاریکی به روشنایی، از قهر به مهر، از نفرت بهطرف عشق و از ترس به شجاعت.
قبل از کنگره در ظلمت و تاریکی گیر افتاده بودم؛ اما با آمدن به این مکان مقدس از برزخ نجات پیدا کردم.
کمک من به کنگره ۶۰؟
کنگره ۶۰ نیازی به من ندارد. من اگر کمکی کنم در اصل به خودم و دیگران کمک کردم؛ چون در کنگره کمککردن چه مالی و چه خدمتی، کمک به خود فرد و به آیندهٔ فرزندان خود و اطرافیانش است.
ما با این کار به آرامش و حال خوش میرسیم و باعث میشود احساس کنیم که قطرهایی از این اقیانوس بیکران هستیم. باعث میشود احساس کنیم که هستیم و وجود داریم و این وجود میتواند مثمرثمر باشد.
سپاسگزارم از آقای مهندس دژاکام که این مکان امن را برای ما و مسافران ما فراهم کرد تا به رهایی و درمان برسیم.
ویراستاری، ویرایش و ارسال: همسفر فاطمه رهجوی راهنما صبحگل (لژیون ششم)
همسفران نمایندگی قائمشهر
- تعداد بازدید از این مطلب :
56