خداوند خود آخر مکر و چاره اندیشی است

خلاصه سی‌دی؛ ( مکر )
سلام دوستان کریم هستم یک مسافر.
در سی‌دی مکر، آقای مهندس ابتدا در مورد حس صحبت می‌کند و می‌فرمایند: هر چیزی دارای دو قسمت می‌باشد؛
1. صور پنهان
2.  صور آشکار
مثل خود حس، کالبدها، عشق، افکار، جهان‌ها و ... که دارای صورآشکار و پنهان هستند.
مکر یکی از مسائلی که جزء صور پنهان می‌باشد. مکر به معنی حیله، تزویر، فریب یا چاره اندیشی برای ضربه زدن به چیزی یا شخصی می‌باشد‌.
خداوند در سوره عمران آیه 54 هم درباره مکر می‌فرماید: خدا آخر مکر و چاره اندیشی است یعنی اگر کسی بخواهد حقه‌ای یا کلکی بزند خداوند حقه و کلک او را اثبات می‌کند و حقه شما را به خودتان می‌زند. این موضوع بیانگر آن است که شما نمی‌توانید به خداوند مکرو فریب بزنید و بهتر است انسان این را در مورد خودش پیاده کند که هیچ‌گاه خودش را فریب ندهد.
اگر انسان بخواهد کسی را فریب دهد اول باید خودش را فریب بدهد، مانند داستان قدیمی زاغ و روباه، روباه که خود تمثیلی از فریب و نیرنگ است برای بدست آوردن قالب پنیر از دهان کلاغ شروع به تعریف، تمجید از او و صدای زیبای کلاغ کرد و به محض باز شدن دهان کلاغ پنیر افتاد و روباه آن را برداشت.
حال اگر کسی زیاد تعریف و تمجید کرد باید بتوانید صورپنهان آن قضیه را تشخیص دهیم که می‌خواهد به چه نتیجه‌ای برسد تا فریب آن را نخوریم.
رهایی از این مکر و حیله بستگی به آگاهی و دانش ما دارد. ما هر روز با این مکر و حیله‌ها سر و کار داریم مثل تبلیغات تلویزیونی، لاغری با قرص‌ها در مدت زمان کوتاه و... که انسان فریب بخورد و آن‌ها به هدف‌شان برسند.
این مکر فقط در انسان‌ها نیست در حیوانات هم وجود دارد، حیوانات هم برای سیرکردن شکم خود مجبور به مکر و فریب هستند ولی انسان‌ها یک پله بالاترند؛ مانند شعری که می‌گوید؛ کسانی که عبادت می‌کنند و تسبیح در دست دارند و خودشان را به شکل دیگری درمی‌آورند یعنی صور پنهان‌شان پر از سحر و فریبه است ولی ظاهر خوبی دارد. یا مانند کسی که می‌خواهند مسمومش کنند؛ زهر را به شیرین‌ترین حالت با زرین‌ترین جام به او می‌دهند تا طرف را بکشند. این  انسانباید آگاه باشد همیشه حیله و فریب در کمین است و به شکل‌های مختلف و زیبا خود را نشان می‌دهند.
هیچ فسادی در دنیا انجام نمی‌گیرد مگر  به او لباس تقوا  بپوشانند و طوری آن را دهند که شما نتوانید باور نکنید.
یکی دیگر از شاخه‌های مکر و فریب غیبت کردن است در حقیقت طرف می‌خواهد به طرف مقابلش ضربه بزند غیبت و سرزنش او را می‌کند به منظور این‌که بتواند به هدفش برسد.
مسائله دیگر خشم است به عنوان مثال اگر ضریب هوشی یک انسان دانا را به مراتب از 120 به بالا و یک انسان نادان یا کم عقل را کم‌تر از 80 در نظر بگیریم هنگام خشم ضریب هوشی آن‌ها یک‌سوم می‌شود، یعنی ضریب هوشی 120 می‌شود 40 که از نادان‌ها هم پایین‌تر می‌آید در حقیقت ما با خشمگین و اعصبانی شدن چیزهای مهمی را از دست می‌دهیم پس خشم را باید بتوانیم کنترل کنیم و این کنترل کردن براساس آگاهی و صبر می‌باشد زود داوری و قضاوت نکنیم، زود عکس العمل نشان ندهیم.
یکی دیگر از این مسائل که باعث فریب و نیرنگ انسان می‌شود طمع است. انسان‌ها بخاطر طمعی که درون‌شان نهادینه شده زود فریب می‌خورند و می‌خواهد بدونِ تلاش و صرف‌ زمان به نتیجه برسند.
آقای مهندس می‌فرمایند؛ حس مربوط به ساختمان جسم است، یعنی  در بدن هنگامی که جسم و روح باهم باشند،  5 حس درون  و 5 حس برون ما، چه درخواب و چه هوشیاری  با 7 پیکر ما در ارتباط هستند.
حالا چیزی که برای ما خیلی راحت‌تر است و می‌توانیم درکش کنیم یکی پیکر خاکی است که لمسش می‌کنیم و دیگری پیکر خواب است که هر شب با خوابیدن وارد آن شده و می‌توانیم با حس‌های بیرون‌مان درکش کنیم.
ما یک لمس داریم و یک حس. برای درک توسط لمس کردن باید به اشیاء دست بگذاریم ولی چیزهایی هستد که فقط از طریق حس می‌توانیم آن‌ها را درک کنیم.  ارتباط ما با آن 5 حس برون و پیکرها از طریق حس انجام می‌شود، ما هرچه با سیر و سلوک پالایش انجام دهیم تا حس‌های درون و بیرون باهم یکی شوند می‌توانیم بیشتر به پیکرهای و جهان‌های دیگر دست پیدا کنیم. در این‌جا نکته مهم این است که دیگر برای حس‌های برون نیاز به گیرنده‌های ظاهری نداریم و ما آن‌ها را با کالبد دیگر و حس‌های برون دریافت و ظبط می‌کنیم .
هستند کسانی که اعتقاد به این 5 حس بیرون و 7 پیکر ندارند یا اعتقادی به مرگ و جهان‌های دیگر نداشته باشند درصورتی که ما همه روز و شب این سفر را انجام می‌دهیم و در هر قسمتی باشیم چه خواب چه بیداری اتفاقات که صورت می‌گیرد واقعی هستند.
ما هر فکر و اندیشه‌ای بکنیم همان اتفاق می‌افتد و خلق می‌شود که بستگی به همان فکر و اندیشه ما دارد که مثبت باشد یا منفی حنظل بکاریم یا رطب، همان را برداشت می‌کنیم.
نکته آخر این‌که ارتباط و حس ما با پیکره‌های دیگر یا آن سیر و سلوکی که جسم ما در آن دخیل نیست همان حس و ارتباط اندام‌های دیگر می‌باشد.

تایپ: مسافر حجت لژیون شانزدهم
تنظیم و ارسال: مسافر محمد لژیون پانزدهم

نمایندگی خواجو