برداشت از پیام اول کتاب "عبور از منطقه 60 درجه زیر صفر" به قلم مسافر محمدرضا رهجوی مسافر سعید از لژیون شش.
سلام دوستان من محمدرضا هستم یک مسافر.
"من آب میآورم، تو آن قدر بنوش که سیرآب شوی؛ اما نه زیر آب".
هر کس باید برای خودش تغییر کند و تواناییهایش را برای حال خودش حفظ کند. این جمله به من یادآوری میکند که در دنیا نعمت های زیادی وجود دارد که باید از این نعمتها استفاده کنیم اما لازم است بدانیم که باید از این نعمت ها به اندازه استفاده کنیم. مثل خوردن، ثروت، مقام و ... همهچیز باید به اندازه نیاز باشد، چون اگر بیشتر از نیاز باشد، غرق شدن و نابودی را به دنبال خواهد داشت".
"من بلندم به بلندای قلههایی که نتوان تسخیر نمود؛ اما تو بر بام من مسلح بیا تا عظمت را ببینی".
جناب مهندس میفرماید: در کرات دیگر اینقدر اطلاعات و دانش وجود دارد که ما هنوز به ذرهای از آن نرسیده ایم. هرچه دانش ما بیشتر میشود، مجهولات ما نیز بیشتر میشود و هیچگاه به قلههای دانش خداوندی نمیتوانیم برسیم. ما باید دانش خود را بیشتر کنیم و بر بام خانه بنشینیم تا عظمت خداوند را ببینیم.
"من میرویانم؛ آنقدر که زمین و آسمان را شب و ظلمت فرا گیرد."
من به مسائل، سطحی نگاه میکنم؛ اما اگر عمیق نگاه کنم، میبینم که نیروهای منفی و مثبت مکمل هم هستند. اگر قهر نباشد، مهر، مفهومی ندارد. اگر نادانی نباشد، دانایی مفهومی ندارد. اگر نفرت نباشد، عشق مفهومی ندارد.
خلقت انسان بر مبنای قطب مثبت و منفی است. این دو، جزئی از زندگی هستند و به واسطه این دو نیرو است که زندگی شکل میگیرد.
"اما تو از میان سبزهها نور را بیاب و بر بال آن بنشین و به سوی من پرواز کن تا آنچه به باورت نمیگنجد ببینی".
چون سبزهها به طرف نور میروند، باید دنبال آن را بگیریم تا از ظلمت خارج شویم و به صراط مستقیم و ارزشها برویم. همه ما ممکن است در زندگی درگیر مسائل و مشکلاتی باشیم بنابراین نباید بترسیم، باید سعی کنیم آن را حل کنیم و از موانع عبور کنیم. زیرا گلایه کردن و شکایت کردن از مشکلات به حل آن کمکی نمی کند چه بسا ممکن است که وجود آن مشکل به نفع ما نیز باشد.
"تو میتوانی همه آنچه هست را با نیروی عقل خویش تبدیل به بهترین کنی و به سوی نقطهای بیایی که آغاز نمودی".
باید با استفاده از عقل و تفکر، خودت را به بهترین تبدیل کنی و در اوج ناکامی از مشکلات خارج شوی. با کمک نیروی عقل خود، آن ناکامی و بدبختیها را تبدیل به بهترین کنی؛ همانند یک فرد مصرفکننده مواد مخدر که تبدیل به قهرمان ملی میشود و الگویی میشود که صدها و هزاران نفر را از جهان اعتیاد خارج میکند. و همچنین مثل یک راهنما در کنگره۶۰ که از یک فرد مصرفکننده، یک انسان کامل میسازد.
ارسال خبر: مسافر علی لژیون سوم
- تعداد بازدید از این مطلب :
58