جناب آقای مهندس سیدی «قلب» را با متنی که متعلق به سال ۸۸ بود، شروع و در ادامه از اهمیت وادی سیزدهم و چهاردهم و بهویژه درمان عمیق مرضها صحبت کردند. وقتی ما همه وادیها را پشت سر میگذاریم به وادی بسیار تا بسیار مهم، عشق میرسیم. در این سیدی سؤالاتی مطرح میشود که قلب یعنی چه؟ دل یعنی چه؟ خود قلب عضوی بدون حس است که اگر درد بگیرد ما متوجه درد آن نمیشویم، در این صورت دست چپ و شانه درد میگیرد و قلب مرکز محبت نیست. شاید بارها شنیده باشیم که گفته میشود فلانی قلبش سیاه یا سنگ است و یا قلب مهربانی دارد. قلب؛ جایگاه عشق در سینه است. وقتی ما فردی را که عاشقش هستیم میبینیم یک احساسی در سینه ما پیدا میشود؛ یعنی مجموعه حس ما، قلب ما میشود.
تمام جهانآفرینش به سه پارامتر حس، صوت و نور بستگی دارد؛ حس دریافتکننده نور و صوت است که خداوند در کلامالله مجید از سمع، ابصار و قلوب نامبرده است که هر کدام بهترتیب مربوط به شنوایی، چشم و حس میشود. وقتی گفته میشود کسی قلبش سیاه است؛ یعنی حس آن فرد سیاه است. حال این سؤال پیش میآید حس چگونه خراب میشود؟ موضوعهایی مانند حسادت، کینه، مردمآزاری، شهادت دروغ و... باعث خرابشدن حس میشوند. آقای مهندس با تعریف داستان شخصی که مار او را نیش میزند و بجای اینکه این فرد راهی را برای درمان نیش مار پیدا کند، بهدنبال تنبیه مار میرود، با طرح این داستان این موضوع را برای ما کاملاً روشن میکنند که ما باید دنبال مداوای خودمان باشیم.
در هر جایی که انسان حسش خوب باشد، آنجا آسوده و بهشت او آنجا است. خوشی انسان به داشتن سرمایه نیست، به این است که دیگران چه اندازه او را دوست دارند و یا قلبش سیاه است یا نه؟ برای داشتن قلب روشن باید حس درست باشد و از حسهای منفی دوری جست. هموار نمودن قلب دیگران و تغییردادن حس دیگران، کار سختی است و بازور تازیانه قابلاجرا نیست و باید حس توسط فرد جذب شود. تمام کشورهایی که قومی و فرقهای هستند، وضع خوبی ندارند؛ گاهی در کنگره هم شاهد این قضیه هستیم. ما میخواهیم همه چیز سر جای خودش باشد؛ ولی پرداختن به حاشیهها وقت ما را میگیرند و باعث سردرگمی ما میشوند.
فقط دانستن و رفتن به کلاسهای متعدد مهم نیست، وقتی تمام اینها میتوانند به انسان کمک کنند که تغییر حس را ایجاد نمایند تا بتوانیم قلبها را بشکافیم و یک برداشت از این جمله این است که بتوانیم وارد قلبها بشویم. اکثر اوقات حس ما آلوده است و برای خارجشدن حس از آلودگیها (تمام ضدارزشها) نیاز به زمان داریم. آقای مهندس تأکید میکنند فقط مسئله درمان مرض نیست؛ بلکه همیشه سالمبودن (سلامتی جسم، روان و اندیشه) مهمتر است. با افکار سالم و احساس سالم میتوانیم از مریضشدن پیشگیری کنیم که هزاران بیماری بهدلیل خراب بودن حس وجود دارند. همه انسانها افسردگی و مشکلات زیادی دارند که اینها دلیل بر داشتن بیماری روانی فرد نیستند و تنها با قرص خوردن، مشکل حل نمیشود؛ بلکه باید بهطور عمیق و ریشهای آن را درمان کنند و حس ایشان درست شود و همچنین باید به تغذیه و پیادهروی توجه کرد، اضافهوزن باعث مریضی میشود که درمان شامل دو قسمت، درمان جسم و درمان جان است. تشبیه حس انسان به رادیو و دریافت طولموجهایی که توسط رادیو دریافت میشود، بسیار زیبا است که موضوعهای قابلدریافت برای انسان بستگی به حس او دارد. جناب آقای مهندس دژاکام میفرمایند: «خدا را شکر دیسپ در کنگره وجود دارد که بسیار برای سلامتی انسان مفید است.»
در آخر با نیروی عقل و ایمان، کلمات الهی (ارزشها) در سطوح مغز (وجود و احساس) هک میشوند و انسان با تمام وجودش آن را آبیاری میکند، در این حالت حس او پاک گشته و به دیگران با جان و مال خود خدمت میکند و از این کار لذت میبرد. در جهان مادی نیروهای بازدارنده فعال هستند و از مسیرهای مختلف نمیگذارند که انسان در صراط مستقیم قرار بگیرد و توان انسان را تضعیف میکنند. من با نوشتن این سیدی یاد گرفتم که باید تلاش کنم تا بتوانم حس خودم را تغییر دهم و با حس درست در راه مستقیم قرار بگیرم و به دیگران کمک کنم. در پایان از جناب آقای مهندس بابت آموزشهای ناب که رایگان در اختیار ما قرار میدهند، کمال تشکر را دارم.
برداشت از سیدی قلب
نویسنده: همسفر محبوبه رهجوی راهنما همسفر محبوبه (لژیون اول)
رابط خبری: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر محبوبه (لژیون اول)
عکس: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر محبوبه (لژیون اول)
ارسال: راهنمای تازهواردین همسفر سمانه نگهبان سایت
همسفران نمایندگی نائین
- تعداد بازدید از این مطلب :
71