موضوع مورد بحث در سیدی مکر، تحت عنوان اگر باشد؛ است، دیالوگی بین استاد و شاگرد که در مورد حس گفتوگو میکنند. حسهایی که درون جسم ما هستند حس آشکار، و چیزهایی که در خواب میبینیم و میشنویم چون با حس جسمی صورت نمیگیرد، حس بیرون یا پنهان نام دارند. در مورد مقوله اعتیاد نیز، افکار و اندیشه، عشق، محبت، کینه و .... در صور آشکار و پنهان وجود دارند، بنابراین شخصیتها به دو قسمت آشکار و پنهان تقسیم میشوند و ممکن است باطن خود را پنهان کنند که یکی از این مسائل مکر به معنای حیله و فریب و به زبان ساده چارهاندیشی برای آسیب زدن به دیگران است.
تشخیص دادن مکر برای ما بسیار حائز اهمیت است و در همه موارد باید مراقب باشیم تا اسیر مکر دیگران نشویم. حیوانات برای شکار و ادامه بقا مکرهای بسیاری به کار میبرند ولی انسان، از مکرهای بسیار بزرگتری برای رسیدن به اهدافش استفاده میکند. همانطور که از عشق و محبت صحبت میکنیم، باید از مکر هم حرف بزنیم تا همیشه مراقب باشیم. حیله و تزویر همواره با بهترین لباس ها جلوه کرده و همراه با طمع، باعث گرفتاری انسان میشود. در داستانهای تاریخی و افسانهها، مانند داستان رستم و سهراب و اسب چوبی تراوا و... نمونههای بارزی از مکر را مشاهده کردهایم.
غیبت کردن نیز نوعی مکر است، زیرا به منظور ضربه زدن انجام میشود، اما نکته قابل تأمل که آقای مهندس در این سیدی آن را مورد اشاره قرار دادهاند، طمع انسانها است که آنها را تبدیل به یک لقمه راحت الحلقوم برای مکرکنندگان و حیلهگران کرده است، برای مثال شرکتهای هرمی و سودهای آنچنانی موسسأت مالی را ذکر میفرمایند.
نکته دیگری که در زندگی روزمره با آن برخورد میکنیم، خشم است. ضریب هوشی انسان معمولی صد است و وقتی خشمگین می شود این مقدار به یک سوم کاهش پیدا میکند، بنابراین رفتاری نشان میدهد که فقط یک انسان کودن ممکن است انجام دهد. آقای مهندس میفرمایند؛ در هنگام خشم هوش انسان در هر سطحی باشد به یک سوم کاهش پیدا میکند، یعنی اگر ما در گروه انسانهای هوشمند باشیم باز هم در لحظه عصبانیت چیزی از هوش ما باقی نمیماند لذا دچار عملی میشویم که ما را دچار پشیمانی میکند و البته در پارهای از مسائل پشیمانی دیگر سودی ندارد.
امروزه انسانهای معقول و موجهی در جامعه زندگی میکنند که گرفتار خشم و عصبانیت هستند و در زندان و سردرگمی به سر میبرند، لذا همه ما باید از آموزش و تمرین برای کنترل خشم غافل نباشیم. پنج حس ظاهر یا درون، مربوط به جسم انسان است و پنج حس بیرون یا پنهان خارج از جسم او است، مولانا نیز تأکید فراوان به این نکته مهم کرده است که انسان دارای هفت اندام دیگر نیز هست که ما دو کالبد را به طور واضح و آشکار رویت کردهایم. یک کالبد فیزیکی و جسم خودمان و دیگری جسم و کالبدی که در خواب داریم و میبینیم.
این ده حس که نام برده شد با هر هفت اندام و عالم های دیگر، ارتباطی شکل میدهند که برای ما قابل لمس نیست، اما میشود آنها را حس کرد. مانند خواب که با چشم و کالبد دیگر در عالمهای مختلف در حال دیدن هستیم. بنابراین خواب سیر و سلوکی است که زندگی بعد از مرگ را به ما نشان میدهد و جسم در آن دخیل نیست بلکه اندامها و کالبدهای دیگری نیز درکار هستند.
در ادامه مطلب استاد میفرمایند؛ که هیچ چیز در دنیا وجود ندارد مگر اینکه ابتدا در اندیشه و تفکر انسان باشد، پس نتیجه میگیریم که ما با اندیشه خود مشخص میکنیم که چه میخواهیم و به کجا میخواهیم برسیم، اگر اندیشه انسان درست باشد، تولید درستی بوجود خواهد آمد، این مبحث مربوط به صور آشکار و پنهان حس انسان، جهان و کالبدهای مختلف او در مورد مکر و خشم است که باید همیشه مراقب این مسئله باشد تا گرفتار آنها نشود.
نویسنده: همسفر سهیلا هجوی راهنما همسفر مریم (لژیون اول)
رابط خبری لژیون: راهنما تازهواردین همسفر مهدیه رهجوی راهنما همسفر مریم (لژیون اول)
ویراستاری و ارسال: همسفر لیلا رهجوی راهنما همسفر مریم (لژیون اول) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی صائب تبریزی
- تعداد بازدید از این مطلب :
128