English Version
This Site Is Available In English

شخصیت من در کنگره شکل گرفت

شخصیت من در کنگره شکل گرفت

جلسه پنجم از دوره هشتم کارگاه‌های آموزشی خصوصی همسفران کنگره۶۰ نمایندگی خیام با استادی دنور همسفر سمیه، نگهبانی همسفر زهرا و دبیری همسفر سمیه با دستور جلسه «کمک من به کنگره و کمک کنگره به من» روز دوشنبه ۲۴ دی‌ماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۶:۰۰ آغاز به کارکرد.

خلاصه سخنان استاد: 
امید به خدا را همیشه در کنج قلبم دارم؛ چون به چشم دیده‌ام معجزه‌های لحظه آخر را، راه‌های نجات پنهانی‌اش را، به مو رسیدن و پاره نشدن‌ها را که اگر بخواهد میان سیاهی نور می‌بارد، من خدا را میان غصه‌هایم آنجا که اندوه جهان نفسم را بند آورده بود دیده‌ام و خوب می‌دانم خدای من تنها کسی است که هیچ‌وقت ناامیدم نمی‌کند. از خداوند سپاس‌گزارم برای حضورم در این لحظه و این‌که در جمع شما خوبان هستم تا خدمت کنم و آموزش بگیرم.
دستور جلسه این هفته یک ترازویی برای من است که کفه‌هایش به هیچ شکلی با هم برابری نمی‌کند. کمکی که کنگره به من کرد کفه ترازو رو به بالاست و کمکی که من به کنگره روبه‌پایین. اولین کمکی که کنگره به ما کرد نه‌تنها به ما بلکه به تمام مصرف‌کنندگانی که خواستار رهایی از دام اعتیاد هستند این بود که صورت‌مسئله اعتیاد را شکافت، صورت‌مسئله‌ای که دنیا در حل آن درمانده بود.
جناب مهندس با قاطعیت اعلام کرد اعتیاد درمان دارد و یک نوع بیماری است. هیچ جای دنیا کسی نبود که مسافرانمان را به این راحتی، با این استحکام، بدون درد و بدون سختی‌های سقوط آزاد درمان کند. کنگره زندگی دوباره به ما بخشید. یک روز حال و روز ما همسفران، دردمان از مسافرانمان بیشتر بود چرا که شاهد آب‌شدن عزیزانمان بودیم. اکثر ما به یک‌مرحله‌ای رسیدیم که در نجواهایمان با خداوند می‌گفتیم خدایا من دیگر نمی‌دانم چه‌کار کنم؟ نمی‌دانم چطور اوضاع را درست کنم؟ تو یک کاری بکن.
کنگره اجابت دعاهایمان بود. کنگره دو هدیه خیلی ارزشمند به من داد: یکی آشتی باخدا (همان خودشناسی و خداشناسی) من سال‌ها خودم را فراموش کرده بودم همه غصه‌ام مسافرم و معضل اعتیادش بود، زندگی را پوچ می‌دیدم، خسته و درمانده بودم، فکر می‌کردم تا آخر عمر باید در سایه اعتیاد زندگی کنم. کنگره مرا بیدار کرد به من کمک کرد به ارزش وجود خودم پی ببرم، این‌که ارزشمند هستم خداوند به من توانایی‌هایی داده که می‌توانم مشکلاتم را حل کنم، این‌که مشکلات لعنت خدا نیست و رحمت خداوند است. 
به من یاد داد از گذرگاه‌های سخت با آموزش‌هایی که دیدم و با کاربردی‌کردن از آن عبور کنم، این‌که رنج‌ها همیشه وجود دارد و من باوجود آن‌ها بتوانم از زندگی لذت ببرم. سال‌ها زندگی در سایه اعتیاد عزت‌نفس و اعتماد به نفسم را از من گرفته بود؛ ولی به لطف خدا و با آموزش‌های ناب کنگره فهمیدم اگر در قعر تاریکی هم باشم، می‌توانم به سمت نور برگردم، تغییر کنم، رشد کنم و خودم را به بالاترین درجه انسانیت برسانم، کنگره به من امید داد.
 من عشق به خالق را اینجا یاد گرفتم سال‌ها در هر گرفتاری انگشت اتهام من به‌سوی خدا بود که چرا من را خلق کردی؟ ناسپاس بودم سپاس‌گزاری را اینجا یاد گرفتم کنگره کلام و نگاهم را زیبا کرد، گوش‌هایم را شنوا کرد، من را در مسیر ارزش‌ها قرار داد، من بخشش را اینجا یاد گرفتم، به من آرامش و حال خوب را هدیه داد، انسان‌دوستی و عشق و محبت بلاعوض را یاد داد، شخصیت من در کنگره شکل گرفت و در یک‌کلام هنر خوب زندگی‌کردن و جهان‌بینی را اینجا آموختم. این‌ها ذره‌ای از ارزش‌هایی بود که کنگره به من داد. 
حالا باید فکر کنم ببینم در عوض نعمت‌هایی که خداوند توسط کنگره به من داده من چه دارم؟ چه از نظر معنوی چه از نظر مالی، از هر نظر این قیاس را همه سطوح می‌توان به کار برد. اولین خدمت من به کنگره این است که: قدرشناس و سپاس‌گزار کمک‌هایی باشم که از سوی کنگره به من شده است آن‌ها را درک کنم سعی کنم در جهتی حرکت کنم که این کمک‌ها و نیروهایی که صرف من شده هدر نرود، در صراط مستقیم حرکت کنم، آموزش‌ها را کاربردی کنم و یک عضو خوب و مفید برای کنگره باشم. 
مهم‌تر از همه در برابر آرامش و حال خوشی که دریافت کردم بهایش را به هر طریق که در توانم هست پرداخت کنم. چرا که یکی از قوانین مهم جهان هستی قانون پرداخت بها است. به این معنا که تمام هستی بر مبنای دریافت و پرداخت بنا شده است و در برابر هر چیزی که گرفتی باید پرداخت داشته باشی، حالا این پرداخت برای هر کسی متفاوت است، یکی با خدمت در جایگاه راهنمایی، مرزبانی یا با حمایت سبد و یکی با عضویت در لژیون سردار و این را بدانم که کنگره به من نیازی ندارد این من هستم که به کنگره نیاز دارم. 
اگر خدمتی اینجا انجام می‌دهم حال خوش و انرژی‌اش به خودم بر می‌گردد و در آخر صحبت‌هایم را با جمله‌ای زیبا از استاد امین به پایان می‌رسانم: «انسان همیشه برای این‌که بخواهد رشد کند نیازمند بستری است و این بستر برای من کنگره بود اگر بستر کنگره۶۰ وجود نداشت من علم جهان‌بینی را نمی‌آموختم».به امید بین‌المللی شدن دانشگاه و جهانی‌شدن کنگره۶۰
 
 
مرزبانان کشیک: مسافر علی و همسفر سمیه
تایپ: همسفر سمیه رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون سوم)
ویرایش و ارسال: همسفر مرضیه رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون سوم)
همسفران نمایندگی خیام نیشابور

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .