سلام دوستان حجت هستم یک مسافر.
دستور جلسه این هفته از یک نگاه سوالی است که من از خودم میپرسم که کنگره برای من چه کرده و من برای کنگره چه کار کردهام؟
اگر بخواهم به این سوال واضح و شفاف پاسخ بدهم ابتدا بایستی از کمکهایی که کنگره به عنوان شروع کننده این رابطه به من ارزانی داشت بگویم.
کنگره به من روابط اجتماعی سالم را بخشید، و به من یاد داد از کسی سو استفاده نکنم و نگذارم کسی از من سو استفاده کند.
کنگره به من حس دوست داشتن و دوست داشته شدن را بخشید، و احساس تنفر و انزجار از دیگران را از من گرفت.
کنگره به من یاد داد که دیگران اگر کاری برای من انجام میدهند از سر لطف است و در مسیر زندگی اگر کاری برای کسی انجام میدهم از سر اخلاص و وظیفه است. کنگره حس طلبکاری و متوقع بودن را از من گرفت.
به من خوشبین بودن را یاد داد و اینکه سوءظن به کسی نداشته باشم.
به من صبر و استقامت در مسائل و طوفانهای زندگی را آموخت و داد و قال در مواجهه با مشکلات زندگی را از من گرفت.
کنگره لذت بردن از بودن در کنار خانوادهام را به من یاد داد، لذت هم سفره بودن پر از احساس با اعضای خانوادهام را به من داد و تنهایی را از من گرفت.
و هزاران چیز دیگر که در این مقاله نمیگنجد.
در زمان تاریکی و اعتیاد هرکس به مقدار پیشروی در تاریکی به زندگی خود تخریب وارد میکند، به عنوان مثال شدت زلزله در یک جا فقط موجب به هم ریختن اسباب و اثاثیه در یک خانه میشود و در جای دیگر باعث ترک خوردن دیوارهای خانه میگردد اما در جای دیگر به سبب لرزش شدید کل خانه را ویران میکند.
زلزله اعتیاد در زندگی من همه چیز را نابود کرد و تلی از خاکستر به جای گذاشت. پس از ورود به کنگره با کمک آموزشها و رهنمودهای معلمان خوبی چون مهندس حسین دژاکام و راهنمای گرانقدرم آرام آرام نقشه یک ساختار درست و بی بازگشت را بکشم و ذره ذره بنایی را که ویران گشته بود آباد کنم، اکنون خوشحالم ازآنچه که برمن گذشت زیرا خداوند خشنود است و من نیز رستگار.
به لطف خدا و تدابیر جناب مهندس موقعیتی در کنگره نصیبم گردیده و سرپرستی لژیونی را به عهده دارم، و اجازه دارم که به دیگر کسانی که در دنیای اعتیاد غرق شدهاند و به دنبال راه میگردند آدرس و نشانی خودشان را بدهم. این ارزشمندترین دستاورد زندگی من است.
از نگاه دیگر؛
ایندستورجلسه میخواهد یکی از مهمترین قوانین جاری در هستی را به من که مسافر هستم آموزش بدهد و آن قانون زیبای جبران است.
معلم دانای کنگره با ظرافت این درس مهم هستی را در قالب دستور جلسهای با مضمون کمک کنگره به من و کمک من به کنگره به شاگردان این مکتب آموزش میدهد.
در این درس میخواهد بگوید که در قبال کمکی که دریافت کردهای باید آنچه که در توان داری نه بیشتر و نه کمتر در طبق اخلاص بگذاری تا آنچه دریافت نمودهای بر تو ماندگار شود در غیر این صورت اگر حتی بتوانی آنرا حفظ هم کنی فایدهای برای تو دربر نخواهد داشت.
بارها در کنگره این درس مهم آموزش داده شده که جایگاههای خدمتی هیچ کدام برتری نسبت به هم ندارند بلکه فردی که در آن جایگاه خدمت میکند اگر تمام توان خود را برای انجام موضوع به کار بگیرد بالاترین ارزش و فایده را نصیب خود میگرداند.
در پایان از کلام معلم بزرگوارمان جناب مهندس جملهای را خدمت شما عرض مینمایم که میفرمایند با وجود اینکه من خالق کنگره بودهام اما خود را بدهکار و مدیون کنگره میبینم شما را نمیدانم.
نگارش: راهنما مسافر حجت
ویرایش: مسافر امین (لژیون چهارم)
ثبت: مسافر اسماعیل
- تعداد بازدید از این مطلب :
176