تمامی هستی برمبنای دریافت و پرداخت بنا شده است
من هم باید یاد بگیرم و یاد بدهم یعنی هم گیرنده و هم فرستنده باشم
اول از هر مقدمهای خداوند را شاکرم و از جناب مهندس دژاکام سپاسگزارم که (کمک کنگره به من و کمک من به کنگره) را دستور جلسه قراردادند.
هر ثانیه که میگذرد برای من مسافر هاشم یک تلنگر است.
هر سختی برای من پیش میآمد دست به دامان خداوند میشدم؛ ولی بعد ازخارج شدن از سختیها قول و قرارهایم را فراموش میکردم
خدای آن زمان من قراردادی بود ولی اینجا آموختم اگر بخواهم خدا را بشناسم اول باید خود را بشناسم
این دستورجلسه برای من یادآور شیرینیها و تلخیهاست
اگربخواهم کمکهای کنگره به من رابیان کنم:
ابتدا باید بگویم به واسطه کنگره چقدر دچار تغییرات و تبدیلات شدم.
وقتی به گذشته خودم برمیگردم میبینم گذشتهای پر از ناامیدی، ترس، منیت و درماندگی داشتم در یک کلام در تاریکی مطلق بودم وقتی وارد کنگره شدم اولین و بزرگترین کمکی که کنگره به من کرد این بود که علم ادب معرفت را به من آموخت
آموزشهای که در کنگره یاد گرفتم درهیچ کجا ندیدم کنگره به من یاد داد انسان بودن را
علم و آموزشی که به رایگان در اختیار من گذاشته شد
وقتی وارد کنگره شدم صورت مسئله اعتیاد را برایم باز کردند متوجه شدم که چگونه در جسم و روان خودم تخریب ایجاد کرده ام؛ باشناخت اعتیاد و صورت مسئله اعتیاد همه چیز در ذهنم تغییر کرد دیدگاه و تفکراتم تغییر کرد
تنفر کینه ناامیدی کنار رفت و جای آن را دانایی، عشق، محبت و دلسوزی گرفت و من مسافر وقتی همسفرم کنارم پا به پای من سفر خود را شروع کرد هر روز حالم بهتر از روز قبل شد
همسفرم به من مسافر هم خیلی کمک کرد؛ کنگره تمام باورهای که ازدست داده بودم را به من برگرداند؛
کمک کرد که از تاریکیها به سمت روزنه نور و امید حرکت کنم
کنگره به من یاد داد ببخشم
و به دنیای جدیدی قدم بگذارم
دنیایی پر از عشق محبت ...
قدردان آقای مهندس راهنمایان و خدمتگزاران کنگره ۶۰ بویژه نمایندگی وکیلی یزد هستم که من مسافر هاشم را با آغوش باز پذیرفتند تا به حال خوش برسم
من مسافرهاشم در هر جایگاهی که بتوانم خدمت میکنم تا گوشهای ازکمکهایی که کنگره به من کرده را جبران کنم.
یادداشت فوق دلنوشتهای در رابطه با دستور جلسهی هفتگی ( کمک کنگره به من و کمک من به کنگره ) از مسافر هاشم به راهنمایی مسافر ناصر از لژیون ششم میباشد.
- تعداد بازدید از این مطلب :
462