English Version
This Site Is Available In English

روزنه امید

روزنه امید

دهمین جلسه از دوره‌ دوم جلسات لژیون سردار همسفران نمایندگی دامغان با استادی مرزبان همسفر نسیم، نگهبان همسفر زهرا و دبیری همسفر سکینه با دستور جلسه « کمک کنگره به من و کمک من به کنگره » روز دوشنبه ۲۴ دی ماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۵:۱۵ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:

سلام دوستان نسیم هستم یکم همسفر
از خانم زهرا نگهبان لژیون سردار متشکرم که به من فرصت خدمت را دادند.
دستورجلسه کمک کنگره به من و کمک من به کنگره. درباره این موضوع خیلی فکر کردم و به این نتیجه رسیدم که تا امروز و حتی در آینده برای من و مسافرم و فرزندانم فقط این کمک از طرف کنگره بوده و خواهد بود. من با قرار گرفتن در مسیر خدمت می‌توانم مانند قطره‌ای در اقیانوس آموزش و حال خوب، فقط گوشه‌ای از دینم را پرداخت کنم.
همه ما با یک فرد مصرف کننده زندگی کرده‌ایم و شاهد تخریب‌های او بوده‌ایم و می‌دانیم این تخریب‌ها هیچ جایی قابل ترمیم نبود. حتی با وجود کمپ‌ها، روانکاوها، روانپزشک‌ها این تخریب‌ها بیشتر و بیشتر می‌شد و ذره‌ای از آن کم نمی‌شد.

با پرداخت هزینه‌های گزاف حال خوش کوتاه مدت هم نصیبمان نمی‌شد. آشنا شدن با کنگره و قرار گرفتن در این مسیر این معجزه اتفاق افتاد و زخم‌هایمان التیام پیدا کرد.
من و مسافرم، نفس‌مان، جان‌مان، روان‌مان، جهان بینی‌مان و جسم‌مان را در کنگره بازپس گرفتیم و آن حال خوب که به دنبالش بودیم را یافتیم.
من در اعماق تاریکی روزنه امیدی را دیدم که طنابی برایم فرستاده شد و ندا آمد، ذره ذره بالا بیا. من یاد گرفتم همانطور که ذره ذره به جان و جسمم صدمه وارد شد، ذره ذره هم آنها را ترمیم کنم و به حال خوش برسم. هرگاه با این دستور جلسه روبرو می‌شوم، شرمنده خودم می‌شوم چون احساس می‌کنم کاری برای کنگره نتوانستم انجام بدهم. هرچه بوده، لطف و محبت جناب مهندس و آموزش‌های ایشان به من و خانواده‌ام بوده است.

تنها راه ادای دین من در کنگره خدمت است هر کس به طریقی در این مسیر قرار دارد مسئول نشریات، مرزبان‌ها، ایجنت، راهنما‌ها، دبیر، خزانه‌دار، مسئول آبدارچی، همه و همه با انجام آن خدمات به دنبال ادای دین و دریافت، حس و حال خوب هستند و آن را دریافت می‌کنند.
جناب مهندس این متد را رایگان در اختیار ما قرار داد تا به حال خوب برسیم. این اتفاق اگر هر جای دیگر می‌افتاد، مطمئناً باید بهای زیادی برای آن پرداخت می‌کردیم.
در کنگره دیگران کاشتند، ما خوردیم. حال باید ما بکاریم، تا دیگران بهره ببرند.

هر کس به اندازه توان خودش مشارکت می‌کند و اجباری در کار نیست. اما بعد از قرار گرفتن در این جایگاه‌ها همه ما شاهد خیر و برکت در زندگیمان بوده‌ایم. سال اول ورود ما به کنگره مسافرم جایگاه سرداری را تجربه کرد. در آن زمان من این حس و حال خوب را در مسافران و دیگران دیدم و در سال بعد من و مسافرم جایگاه سرداری را با هم تجربه کردیم. سال سوم ایشان گفتند برای جبران خسارت می‌خواهم شما دنور شوید و آن حس خوب را تجربه کنید و خودشان و فرزند اولم سردار شدند.
من ممنون ایشان هستم.چون، تجربه این جایگاه‌ها با حمایت‌های مالی ایشان بوده است. خانواده ما بعد ازتجربه این جایگاه‌های خدمتی همیشه شاهد برکت و حس و حال خوش در زندگی‌مان بوده‌ام. از همه شما متشکرم که به حرف‌های من گوش دادید.

مرزبان خبری:همسفر نسیم

تایپ: همسفر سکینه رهجوی راهنما همسفر مریم (لژیون اول)

ویراستاری و ارسال: راهنما همسفر آرزو (لژیون دوم)

همسفران نمایندگی دامغان

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .