ضمن عرض خداقوت به پدر دلسوز و مهربان خانواده کنگره۶۰ جناب مهندس دژاکام و تمامی خدمتگزاران بیادعا این خانواده بزرگ. پیرامون دستور جلسه این هفته با عنوان «کمک کنگره به من و کمک من به کنگره» مطلبی از ذهنم گذشت، ناخودآگاه قلم را برداشتم تا به رشته تحریر درآورم، به امید این که یکقدم بسیار کوچک معنوی در مسیر تحقق اهداف بزرگ کنگره برداشته باشم.
پدرم فردی زحمتکش و سختگیر بودند که تمام تلاش خود را در جهت تربیت فرزندان به کار گرفته بودند و از این بابت زبانزد اقوام و آشنایان بودند. میگفتم: پدر من چه کنم که جبران زحمات شما باشد؟ میگفت: درس بخوان تا برای خود و جامعه خود فرد مفید و لایقی باشی. این عبارت را از دوران طفولیت بارها و بارها از پدرم شنیده بودم، هر وقت کارنامه تحصیلی خود را با ذوقوشوق نشان میدادم میگفت: بارکالله، یکقدم برای آینده خود برداشتی، خستگی من هم درآمد، بعد میگفتم: جایزه به من چه میدهید؟ میگفت: جایزه بابت چه؟ تمام امکانات را استفاده کردی و تنها وظیفهات درسخواندن بوده، آن هم برای آینده خودت افتخارش هم برای من و مادرت، لذا کار خاص و خارقالعادهای انجام ندادهای، این جمله همیشه در ذهن من بود و من با تلاش فراوان سعی میکردم با رشد و پیشرفت تحصیلی پدرم را شاد و از خودم راضی نگه دارم، این کار به من انگیزه میداد و هر موفقیتی به دست میآوردم به اولین کسی که اطلاع میدادم پدرم بود.
سالیان سال حتی تا امروز سعی میکردم با خدمتگزاری در هر شکلی زحمات ایشان را جبران کنم. خیلی وقتها بعد از صرف غذا وقتی میدید بچهها بیکار نشستهاند میگفت: حساب کردید هر لقمه غذا چند تمام شده؟! چرا نشستید و حرفهای صد من یک غاز با هم میزنید، مطالعه کنید؛ حتی درسهای سال بعد را یک نگاهی بیندازید، با هم همفکری کنید و برای کمک به منزل و همدیگر کاری انجام بدهید.
ما در کنگره چه به عنوان مسافر و چه همسفر، تشکیلات عظیمی را شاهد هستیم که خالق آن پس از سالها درد و رنج توانسته از ظلمت به نور حرکت کند و از چنگال شیطانی که وی را در خود محصور کرده نجات یابد و با تفکری وصفناپذیر و بینظیر با راهاندازی سازمانی به نام کنگره۶۰ تجربه خود را بهرایگان در اختیار موجی از درماندگان و دردمندان قرار دهد. امکاناتی که ذهن و زبان از توصیف آن قاصر است. وارد هر نمایندگی میشوید گذشته از امکانات آشکار از قبیل مکان، آب، برق، گرمایش، سرمایش و تجهیزات اداری و پذیرایی، تمامی اعضا در حرکتی خودجوش با مهربانی و عشق، داوطلب خدمت در چهارچوب قوانین تدوین شده هستند. این عزیزان هریک خود زمانی با قلبی اندوهناک و مردد به نجات، تازه وارد کنگره شده بودند. این زنجیره را دنبال کنیم میرسیم به پدری مهربان و دلسوز به همراه خانوادهشان که همه با هم کمر همت بستهاند و به یاری نیازمندان در راه مانده آمدهاند و تا این لحظه دست از تلاش برنداشتهاند. بهراستی کنگره مکانی است که باید آمد و از امکانات استفاده کرد و رفت؟!
درمانشدن و رهاشدن هنر نیست، انجاموظیفه برای خود است در قبال این امکانات رایگان که دیگران مهیا کردهاند. حال چه وظیفهای بر دوش من است؟ دیگران کاشتند و ما خوردیم ما بکاریم تا دیگران بخورند. شایسته است که زنجیره این تشکیلات خودگردان تأسیس یافته جناب مهندس دژاکام و خانوادهشان با کمک رهایییافتگان، سلسلهوار به راه خود ادامه دهند. هر کس در هر موقعیت و شرایط میتواند خدمت کند چه مادی چه معنوی. این خدمت سپاسگزاری و ایفای وظیفه در برابر استفاده از امکانات است و باعث رفتن در مسیر رود خروشان و رسیدن به دریا، به صلح و به آرامش میشود. خداوند عالم اینهمه نعمت در اختیار بشر قرار داده و همواره تأکید نموده «در برابر یاری من و استفاده از نعمات هیچ عبادتی بالاتر از یاری به خلق نیست».
نویسنده: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر فرشته (لژیون چهارم)
رابط خبری: همسفر مرضیه رهجوی راهنما همسفر فرشته (لژیون چهارم)
ویراستاری و ارسال: همسفر زرین رهجوی راهنما همسفر خندان (لژیون هفتم) دبیر سایت
همسفران نمایندگی لویی پاستور
- تعداد بازدید از این مطلب :
69