English Version
This Site Is Available In English

برای خدمت کردن درکنگره حسابگرانه نباید فکر کرد

برای خدمت کردن درکنگره حسابگرانه نباید فکر کرد

جلسه هفتم لژیون سردار دوره چهارم نمایندگی کنگره ۶۰ نمایندگی نائین، به استادی راهنما مسافر رسول، نگهبانی راهنما مسافر مرتضی و دبیری مسافرمحمّد با دستور جلسه «کمک من به کنگره و کمک کنگره به من» یکشنبه 23دیماه۱۴۰۳ ساعت ۱۵:۳۰ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:
خیلی خوشحالم و خدا را شکر می‌کنم که در این جایگاه قرار گرفتم که بتوانم خدمت کنم و آموزش بگیرم. دستور جلسه این هفته کمک من به کنگره و کمک کنگره به من است در ذهنم حسابگرانه مرور می‌کردم که من چه کمک‌هایی به کنگره کردم، حساب کردم هفته‌ای سه چهار روز از 50 کیلومتری با وسیله شخصی خودم به شعبه نایین می‌آیم هزینه بنزین می‌دهم و کلی هزینه‌اش می‌شود، در شعبه نایین راهنما هستم، در قسمت اوتی خدمت می‌کنم عضو لژیون سردار هستم همه این‌ها چیزهای بود که در ذهنم مرور می‌کردم و یک ندای درونم به من گفت صبر کن چرا یک‌طرفه به قاضی رفتی و خیلی هم از خودت راضی هستی ندای درونم به من گفت اصلاً این حال خوشی را که داری قیمتش را می‌دانی؟ اصلاً زنده‌بودنت را می‌دانی که مدیون کنگره هستی؟ یا می‌دانی زمان مصرف حین ارتکاب جرم اگر دستگیر می‌شدی الآن در کدام زندان به سر می‌بردی و حسرت آزادی داشتی؟

بهای آزادیت چند؟ آزادی را مدیون که هستی می‌گویی راهنما شدی این جایگاه را کی و کجا به تو داده اصلاً ارزش خدمت و فرصتی که می‌توانی در این جایگاه خدمت کنی را از کجا به دست آورده‌ای؟ قیمت این را می‌توانی بگویی؟ در لژیون سردار شرکت کردی کمک کردی آیا قبلاً هم می‌توانستی این کارها را انجام بدهی؟ بستری که سر راه تو قرار گرفت تا بتوانی این کارها را انجام بدهی از کجا به دست آمد؟ اصلاً قدرت بخشش را از کجا یاد گرفتی؟ از کجا آموزش گرفتی که وقتی دیگران کاشتند تو هم باید این کارها را انجام بدهی و بقیه هم بتوانند استفاده کنند، قیمت این‌ها را می‌توانی بگویی؟؟؟ تمام این‌ها در دنیای ذهنم گذشت و این واقعیتی است که وجود دارد. کمک‌های خودم را گذاشتم در یک کفه ترازو و کمک‌های کنگره را در کفه دیگر ترازو و اصلاً نسبت به هم قابل‌مقایسه نبود و به این نتیجه رسیدم در آن جایگاه خدمتی که خدمت می‌کنم ثابت‌قدم و به نحو احسن خدمتم را انجام بدهم و این جنگ درونی گاهی اوقات هست.

آقای مهندس دریکی از سی‌دی‌ها می‌فرماید؛ اگر ما دو کار را بتوانیم انجام بدهیم هیچ‌وقت به مشکل برنمی‌خوریم و همیشه در صلح و آرامش هستیم اول اینکه یاد بگیریم از هیچ‌کس هیچ توقعی نداشته باشیم ولی خودمان را در قبال دیگران مسئول بدانیم. در قبال کاری که انجام می‌دهیم توقعی نداشته باشیم و این کار بدون چشمداشت باشد، من رسول اگر بتوانم این کارها را انجام دهم و توقع ام را کم کنم و در قبال خودم مسئولیتم را انجام بدهم روزبه‌روز اگر مشکلی هم باشد کمتر می‌شود و آسایش و آرامش جایگزین مشکلات می‌شود.
تایپ مطلب :مسافرمحمودلژیون دوم
عکس ،ویرایش، تنظیم و ارسال: مسافر محمدرضا راهنما تازه واردین
نمایندگی مسافران نایین

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .