English Version
This Site Is Available In English

هستی بر پایه عشق بنا شده است

هستی بر پایه عشق بنا شده است

دهمین جلسه از دوره اول جلسات لژیون سردار همسفران کنگره۶۰ نمایندگی الیگودرز با استادی ایجنت گروه خانواده دنور همسفر الهه، نگهبانی پهلوان همسفر معصومه و دبیری دنور همسفر شبنم با دستور جلسه «کمک کنگره به من و کمک من به کنگره» روز دوشنبه ۲۴ دی‌ماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۳:۳۵ برگزار شد.

خلاصه سخنان استاد:

خدا را شکر می‌کنم که امروز به من اذن خدمت داده شد. از نگهبان و دبیر بسیار سپاسگزارم که به من فرصت این خدمت را دادند قبل از این‌که به دستور جلسه بپردازم تشکر می‌کنم از مرزبانان و راهنمایان محترم و همه خدمتگزاران جشن همسفر بابت جشنی که برگزار کردند، جشنی بود که عشق و محبت در آن جاری بود ،  ما هیچ تزییناتی نداشتیم و کاملاً طبق قوانین عمل کرده بودیم و این خیلی جای تبریک دارد.
در مورد دستور جلسه باید بگویم انسان موجودی فراموش‌کار است گاهی اوقات فراموش می‌کند که چه شرایطی داشته و برای اینکه از آن شرایط نجات پیدا کند چه کسانی کمکش کرده‌اند و اکنون وظیفه‌ای در مقابل آن کمک‌ها دارد. به نظر من این دستور جلسه خطابش به ماست که ما خود را محک بزنیم و بسنجیم که چند چندیم به قول صحبت‌های چهارشنبه آقای مهندس که چه داده‌ایم و چه گرفته‌ایم و خودمان را بسنجیم. لازم است که هر کدام از ما یک فلش‌بک بزنیم به زندگی قبل از کنگره و ببینیم آن موقع چه شرایطی داشتیم اوضاع و احوالمان چطور بود و بعد از این‌که وارد کنگره شدیم چه اتفاقاتی برای ما افتاد. من خودم را می‌گویم وقتی برمی‌گردم به گذشته تاریکی اعتیاد آن‌قدر به تن و جان من ترکش وارد کرده بود که تمام حس‌هایم یخ زده بود، یعنی به معنای واقعی من منفی ۶۰ درجه زیر صفر بودم گاهی اوقات می‌گفتم من از مسافرم هم بیش‌تر یخ زده‌ام. اصلاً نمی‌توانستم از حس‌هایم درست استفاده کنم، دوست و دشمن را از هم تشخیص نمی‌دادم، درست را از غلط تشخیص نمی‌دادم، آن‌قدر که از ترک‌های متعدد و بی سرانجام مسافرم خسته و زخم خورده بودم که دیگر اسم ترک اعتیاد که می‌آمد تن و بدن من به لرزه در می‌آمد، درمانده بودم و به درگاه خدا التماس می‌کردم که معجزه‌ای و یک راه نجاتی بفرست.

تا اینکه مسافرم تصمیم گرفت به کنگره بیاید و از  آن‌جایی که مسیری که در زندگی رفته بودیم، مسیری بود که به نتیجه نرسیده بودیم و دیگر هیچ روشی را برای ترک اعتیاد قبول نداشتم وقتی مسافرم می‌خواست به کنگره بیاید با او مخالفت کردم؛ اما مسافرم خوشبختانه حرف من را گوش نکرد و آمد. در همان جلسه اول تغییرات کوچکی در مسافر من ایجاد شد که برای من خیلی بزرگ بودند با اینکه امیدی نداشتم که نتیجه بگیرد؛ اما آن تغییرات ریز برای من بسیار بزرگ بود و همچنین یک روزنه امیدی در قلب من به وجود آمده بود و مسافرم گفت که این روش، خوبی‌های زیادی دارد، اما عیبش این است که زمان طولانی می‌خواهد باید ۱۰ الی ۱۱ ماه طی شود تا به درمان برسیم و من گفتم  ما که همه راه‌ها را رفته‌ایم این راه را هم امتحان می‌کنیم.

در جلسه اول چه اتفاق‌هایی افتاد که مسافر من حس و حالش تغییر کرد؟ مسافر من وقتی وارد کنگره شد با عشق و محبت و احترام او را پذیرفته بودند، از اسم و رسمش، از شغلش، آدرسش نپرسیده بودند تشویقش کرده بودند بدون اینکه پولی طلب کنند. تمام امکانات کنگره از میکروفون، صندلی، استاد، منابع آموزشی همه را در اختیارش گذاشته بودند. در قدم اول که برداشته شد دیدیم که هیچ‌جا مشابه این‌جا نداریم که بدون این‌که چیزی از ما طلب کنند  کمک‌هایی هم به ما بکنند و از همین قدم اول معلوم می‌شود که کار متفاوتی انجام می‌شود. همه ما برای درمان اعتیاد پا به اینجا گذاشته‌ایم؛ اما کم‌ترین چیزی که ما  در کنگره دریافت می‌کنیم درمان اعتیاد است  کنار هر رهایی که در کنگره  یه دنیا درس از مرد بزرگی است  که از عصاره جانش به ما  بخشید، از وقت و زندگی‌اش گذشت تا تمام آن چیزهایی که به دست آورده را ما هم به دست بیاوریم.
در کنگره علاوه بر درمان علم اعتیاد ما مطالب زیادی را فرا گرفتیم زیادتر از آن چیزی که برای درمان اعتیاد لازم داشتیم. کنگره به ما علم درمان اعتیاد را داد، درمان اعتیاد مواد مخدر، درمان سیگار، درمان قلیان، به ما دی‌سپ را داد، به ما علم تغذیه سالم را داد، به ما آداب معاشرت، نظم، ادب و احترام چیزی که در طوفان اعتیاد از یاد برده بودیم. به ما یاد داد که چه‌طور با انسان‌ها ارتباط برقرار کنیم بدون اینکه آسیب ببینیم. ما باید دیپلماسی داشته باشیم. به ما عوارض عمل‌های زیبایی را نشان داد به ما علت آن افسردگی پس از زایمان را گفت و هر آنچه که روی جسم، روان و جهان‌بینی انسان تأثیر دارد. کنگره به ما تفکر کردن را یاد داد که به چه چیزی فکر کنیم به چه چیزی فکر نکنیم و کنترل ذهنمان را به دست بگیریم.

به ما یاد داد که به نیرو و توانمان تکیه کنیم برای حل مشکلات زندگی، مسئولیت زندگی‌مان را به هیچ‌کس واگذار نکنیم حتی خداوند و باز به ما یاد داد از سخن به عمل حرکت کنیم نقطه تحمل، تغییر صفات و فرق نگاه را به ما نشان داد تا رسید به عشقی که، در آن سردی دنیای اعتیاد یادمان رفته بود که عشق چیست و به یادمان آورد. به ما گفت که تمام هستی در عشق شناور است و هستی بر پایه عشق بنا شده است معنی عشق را به ما گفت.

 عشق یعنی مشکلی آسان کنی 

دردی از درمانده‌ای درمان کنی 

در میان این همه غوغا و شر 

عشق یعنی کاهش رنج بشر 

به قول آقای مهندس حسین دژاکام: آیا اگر صدها میلیون پرداخت می‌کردیم می‌توانستیم به این شکل درمان شویم؟ به این شکل که انسان به کلی تغییر کند، تزکیه و پالایش شود و صفاتش عوض شود و نفسش تربیت شود. خوب در مقابل این همه عظمت کنگره و کمک‌های کنگره ما چه کار باید بکنیم؟ در هستی همه موجودات گیرنده و دهنده هستند و به صورت اتوماتیک این کار را انجام می‌دهند تنها انسان است که اختیار این را دارد که بگیرد و ندهد یا اینکه بگیرد و بدهد،  این اشرف مخلوقات باید هم دریافت کند و هم پرداختی داشته باشد. اولین کاری که ما در قبال این کمک‌ها می‌توانیم انجام دهیم این است که سپاسگزار و قدردان باشیم، قدردان فرصتی باشیم که در اختیار ما قرار داده شده تا ما آموزش بگیریم و به بیداری برسیم و قدردان تمام خدمتگزاران کنگره باشیم، به قوانین و حرمت‌ها احترام بگذاریم و به آن‌ها عمل کنیم، فرمانبردار باشیم و در کنگره خدمتگزار واقعی باشیم، تخریب ایجاد نکنیم و مانند زهری که داخل جام آبی ریخته می‌شود و همه آب را آلوده می‌کند نباشیم.

در کنگره اگر خدمتی به ما دادند با دل و جان بپذیریم و تمام تلاشمان را بکنیم تا به درستی انجام بدهیم؛ اما اگر خدمتی هم ندادند سعی کنیم وقتی که به کنگره می‌آییم ، حداقل در نظافت سالن کمک کنیم و اگر باز هم اجازه آن کار را به ما ندادند بابت همین صندلی که به ما اجازه دادند در کنگره بشینیم سپاسگزار باشیم و نق نزنیم و به حاشیه نرویم و معرکه نگیریم. در مرحله بعد برای حفظ بقا و برای رشد و توسعه کنگره سعی کنیم که علم کنگره را یاد بگیریم و آن را انتقال دهیم و پیام رهایی از اعتیاد را به گوش آن‌هایی که خواهان رهایی از اعتیاد هستند برسانیم. شاید بپرسید که چطور؟ در ورزش روزهای جمعه شرکت کنیم، در آزمون و در جلسات کارگاهی شرکت کنیم، همین لژیون سردار و حضورمان روی این صندلی‌ها خودش یک خدمت است برای رساندن پیام کنگره به افراد دیگر؛ بنابراین از هیچ کمکی دریغ نکنیم.

مرحله بعد که می‌توانیم کمک کنیم کمک‌های مالی است می‌توانیم کمک کنیم برای خرید ساختمان شعبه که محل مناسبی داشته باشیم، به انجام تحقیقاتی که بر روی درمان انواع بیماری‌های لاعلاج در کنگره صورت می‌گیرد کمک کنیم، یا به ساخت دانشگاه بین المللی در قشم کمک کنیم. این را بگویم که خالق کنگره آقای مهندس حسین دژاکام که همه زندگی‌اش را برای کنگره گذاشته، می‌گوید من هنوز هم به کنگره بدهکارم و اگر کنگره نبود و بچه‌های کنگره نبودند اکنون زنده نبودم. وقتی خالق کنگره این را می‌گوید من چه بگویم. من امروز صبح داشتم حساب می‌کردم اگر مسافر من هنوز مصرف‌کننده بود روزی یک میلیون هزینه مصرفش بود در ماه  چه‌قدر می‌شد؟ ۳۰ میلیون و اگر ۶ میلیون داده‌ام،  یعنی فقط هزینه ۶ روز مصرف مسافرم را داده‌ام. عظمت را ببینید چه داده‌ایم و چه گرفته‌ایم اگه ۵۰ تومان دادم هنوز هزینه دو ماهش را هم نداده‌ام.

برای این‌که چراغ این مکان روشن بماند تا آن‌هایی که قرار است در آینده بیایند و از این مکان استفاده کنند باید کمک مالی داشته باشیم درست است که همه ما که این‌جا جمع شده‌ایم روز گلریزان آمدیم با آگاهی و شناخت کمک کردیم؛ اما کمک‌های ما باید ادامه‌دار باشد فقط نباید به جشن گلریزان ختم شود در زمان‌های دیگر می‌توانیم حامی زمین و یا حامی ورزش شویم و تعهدی که به گلریزان عهده‌دار شده‌ایم را پرداخت کنیم، به سبد کمک کنیم گاهی اوقات وقتی‌که سبد رد می‌شود در کیفمان ۲۰۰ تومانی، ۱۰۰ تومانی و یا ۵۰ تومانی هست؛ اما می‌گردیم ۱۰ تومانی را پیدا می‌کنیم و در سبد می‌اندازیم، حسابگرانه عمل می‌کنیم نه عاقلانه. یک لحظه فکر کنیم قبل از اینکه به کنگره بیاییم و قبل از اینکه به ما اجازه داده شود که بنشینیم روی این صندلی‌های لژیون سردار چه‌قدر روی صندلی‌های مطب پزشکان نشستیم؟  چه‌قدر در مطب روانشناس  نشستیم؟ چه‌قدر هزینه کردیم آخرش چه شد؟ نتیجه نگرفتیم. چه‌قدر رفتیم پیش متخصص اعصاب و روان و هزینه کردیم؟

جدا از آن حال بدی که داشتیم به این‌ فکر کنیم که چه داده‌ایم و چه گرفته‌ایم. اگر فکر کنیم  ما این‌جا می نخورده مستیم ،خیلی راحت کمک می‌کنیم، تعهدی‌مان را خیلی راحت پرداخت می‌کنیم مثل آب خوردن می‌گردیم بالاترین مبلغ را می‌دهیم، تلاش می‌کنیم و برای آن هدف‌گذاری می‌کنیم.  امیدوارم که همه ما قدردان و سپاسگزار فرصتی باشیم که در اختیارمان قرار داده شده به تعهدات خود پایبند باشیم و به آموزش‌هایی که دریافت کرده‌ایم درست عمل کنیم و اگر درست عمل نکنیم باید درس‌های سخت‌تری در شرایط سخت‌تری پس بدهیم و بودند انسان‌هایی که قدر این مکان را ندانستند و به عقب برگشتند به نقطه‌ای قبل از آن تخریب‌‌های خودشان؛ پس با همه وجودمان برای تعالی کنگره تلاش و کوشش کنیم و برای حفظ و بقا و رشد و توسعه کنگره۶۰  کمک کنیم که این مکان پابرجا بماند برای کسانی که قرار است در آینده بیایند و درمان شوند و به تعادل و آرامش برسند. یک لحظه به یاد بیاوریم آن روزی که می‌گفتیم حاضریم که همه زندگی‌مان را بدهیم که مسافرمان یک‌روز مواد مصرف نکند. خود من می‌گفتم که حاضرم همه زندگی‌ام را بدهم که یک شب کابوس نبینم و کنگره همه این‌ها را یک‌جا به من داد. امیدوارم که خداوند به ما فرصت خدمتگزاری و سپاسگزاری را بدهد و قدر نعمت‌ها را بدانیم. از این‌که همه شما را در  لژیون سردار می‌بینم خیلی خوشحالم و به وجود تک‌تک شما افتخار می‌کنم.

تایپ: همسفر فخرالسادات رهجوی راهنما همسفر شبنم  (لژیون اول)
عکس: همسفر لیلا رهجوی راهنما همسفر هما (لژیون دوم)
ویراستاری و ارسال: همسفر فاطمه راهنمای تازه‌واردین
همسفران نمایندگی الیگودرز

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .