در مورد دستور جلسه کمک من به کنگره و کمک کنگره به من با توجه به سیدی مربوطه باید بگویم در این سیدی آقای مهندس میفرمایند: ما یک مثلث را ترسیم میکنیم که یک ضلع آن کمک من به کنگره، ضلع دیگر آن کمک کنگره به من و قاعده آن موضوع مربوطه است. حال این سؤال مطرح است که این کمک چه کمکی میتواند باشد کمک مادی است یا معنوی؟ که این قضیه در همه مسائل مطرح است و ارتباطی با کنگره و اعضاء آن ندارد مثلاً خدمت من به کشور و خدمت کشور به من و موضوع خدمت و خیلی موارد دیگر.
هیچ چیزی وجود ندارد که پاسخگو نباشد و مسئولیت همیشه دو طرفه است و این مسئله بسیار مهم است. در قسمت آموزش هم این قضیه مطرح میشود، مثلاً در مدرسه معلم به من آموزش میدهد و من در مقابل به او احترام میگذارم و این این ارتباط دو طرفه در تمام هستی وجود دارد. مثل وظایف من نسبت به خداوند و مسئولیت خداوند نسبت به من و هرگز این گونه نیست که من نسبت به خداوند مسئولیت داشته باشم و او هیچ مسئولیتی در قبال من نداشته باشد همه چیز دو طرفه است.
اینجا همیشه یک بده و بستانی است؛ یعنی یک چیزی را میدهی و در مقابل چیزی را میگیری و این یک معامله است یکسری دریافت و یکسری پرداخت است و این دریافتها و پرداختها باید چگونه باشد؟ در تمام مکتبها و در تمام مسائل داد و ستد چه مادی و چه معنوی، چه دینی و چه غیر دینی را مشاهده میکنیم. مثلاً در مسائل دینی گفته میشود اگر این کار بد را انجام ندهی در مقابل فردوس را به تو میدهیم و اگر کار اشتباهی بکنی در عوض دوزخ را به تو میدهیم.
در تمام قسمتها یک چیزی از ما میگیرند و یک چیز دیگر به ما میدهند و ما باید به این قضیه توجه کنیم که در مقابل چیزی که میدهیم چه چیزی را دریافت میکنیم. ما وقتی وارد کنگره میشویم باید به این قضیه توجه کنیم که کنگره به من چه داده و چه از من گرفته و باید جایگاه خودمان رابدونیم سپس قیاس کنیم. ما به کنگره خیلی بدهکار هستیم و نباید به این قضیه تکیه کنیم که طی سالهایی که وارد کنگره شدیم چه کارهایی در کنگره انجام دادیم باید مقایسه کنیم که چه گرفتیم و چه دادهایم و آیا مقروض هستیم یا نه؟
کنگره محلی برای درمان است و اگر کسی خواست و دوست داشت خدمتی را انجام میدهد و بعضی دیگر در نوبت برای خدمت کردن هستند و همه با خواست خودشان خدمت میکنند. آقای مهندس میگویند: کنگره عقل من را به من برگرداند؛ زیرا عقل من زائل شده بود که کلی مشکل برای خودم به وجود آورده بودم کنگره جسم و فیزیک من را هم به من برگرداند و الان از بیست سال پیش شادابتر شدم در نتیجه کنگره زندگی را به من برگرداند ؛ زیرا اگر در شرایط قبل بودم شاید الان زنده نبودم، همه ما اگر به این قضیه توجه کنیم میبینیم که کنگره عقل و جسم و زندگی تکتک ما را به ما برگردانده است.
کسانی بودند که وقتی وارد کنگره شدند حتی مدرک دیپلم هم نداشتند چون عقلشان زائل شده بود ؛ اما الان مدرک فوق لیسانس دارند و کسانی بودند که دچار ورشکستگی مالی شده بودند و کنگره زندگیشان را برگرداند. دیگر مسئله اینکه به جز عقل و جسم کنگره روان از تعادل خارج شده ما را با تعادل کامل به ما برگردانده است. یکی از ویژگیهای انسان داشتن روح است و در اثر استفاده از موادمخدر روح از انسان گرفته میشود. در کنگره در پرتو درمان روح هم به انسان بر گردانده میشود. کنگره نفس ما از مرتبه نفس اماره به مرتبه بالاتر ارتقا داده است. کنگره ما را با دین و خداوند آشنا کرد و ما را در صراط مستقیم قرار داد و ما را از ضدارزشها دور کرد و شخصیت اجتماعی و حتی زیبایی از دست رفته ما را به ما برگرداند.
مردم در جامعه هر روز شکسته تر و پیرتر میشوند؛ اما ما در کنگره هر روز جوان تر و سر حال تر میشویم. کنگره کابوسهای شبانه ، ترس و وحشت را از ما گرفت و به جایش خواب راحت و آرامش را به ما داد. ترس، حقارت، نفرت، کینه، دروغ و توقع را از ما گرفت و احترام را به وجود آورد و ما الان قانون را متوجه میشویم. در نتیجه میبینیم کنگره در این سیستم آموزشی چه چیزهای زیادی به ما میدهد؛ اما ما در مقابل چگونه و با چه قیمتی میتوانیم آنها را جبران کنیم و در مقابل این همه دریافت، پرداخت ما چه بوده است؟ پس باید بگذاریم دیگران هم بیایند و دریافت کنند به همین دلیل در کنگره همه چیز در چرخش است که هم دریافت داشته باشد و هم پرداخت. حالا باید بیائیم و قیاس کنیم که ما در عوض به کنگره چه دادهایم؟ مثلاً در مقابل هزینهای که کنگره برای درمان ما پرداخت کرده ما چه قدر از آن را پرداخت کردیم؟ وقتی بیاییم و مقایسه کنیم آن وقت متوجه خواهیم شد که کمک ما به کنگره چه بود و کمک کنگره به ما چه بوده است.
از همه مهمتر خداوند به ما اجازه خدمت کردن داده است. در کنگره وقتی خدمت کسی تمام میشود شخص بسیار ناراحت است و دوست ندارد خدمت را تحویل دهد؛ زیرا خدمت کردن به انسان قدرت و شادی و شعف میدهد و انسان در صراط مستقیم قرار دارد؛ اما این خدمت باید به دیگران هم داده شود تا همه چیز در چرخش باشد. ما یک خدمت داریم و یک خیانت، آنهایی که خدمت میکنند در صراط مستقیم و در راه فردوس و بهشت قرار دارند و آنهایی که خیانت میکنند حال خوشی ندارند ممکن است پول داشته باشند؛ اما آسایش ندارند. شاید آنهایی که خدمت میکنند پولی ندارند ؛ اما سر خوش هستند و حال خوشی دارند.
همه ما میتوانیم به آنهایی که میخواهند راهشان را تغییر دهند کمک کنیم. همه ما باید همیشه تلاش و حرکت کنیم و با فکر خالی نمیتوانیم کاری از پیش ببریم همان طور که وادی پنجم به ما میگوید: در جهان ما تفکر قدرت مطلق حل نیست؛ بلکه توأم با رفتن و رسیدن آن را کامل مینماید. در جهان ما حرکت بسیار کند است برای اینکه ما بتوانیم خیلی چیزهارا آموزش بگیریم؛ اما در جهانهای دیگر خیلی اتفاقات با فکر و عقل میافتد؛ یعنی به هر چیزی فکر کنیم، مهیا میشود. به همین دلیل میگویند در بهشت شما هر چه بخواهید به شما داده میشود که همان شو شود است.
دوستان خوب هم شما را یاری خواهند داد. در نتیجه در این مسیر باید باید نیروهای تخریبی مبارزه کنیم تا در کار ما خلل ایجاد نکنند.
نویسنده: همسفر آرزو عضو لژیون سردار ، رهجوی راهنما همسفر لیلا (لژیون اول)
رابط خبری لژیون سردار: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون دوم)
ویراستاری و ارسال: راهنمای تازه واردین همسفر مونا (دبیر سایت)
همسفران نمایندگی یوسُف تهران
- تعداد بازدید از این مطلب :
108