تجلیل گرامیداشت مقام راهنمایی است که با تلاش، تمام انرژی خود را صرف آموزش رهجویان و اداره لژیون کرده است. زنجیره محبت زنجیره زیبایی است که با انتقال دانش از راهنما به رهجو اتفاق افتاده، چیزی جز عشق نیست و دفتری است که هیچوقت بسته نخواهد شد.
به مناسبت تجلیل راهنما همسفر فاطمه با ایشان گفتگویی ترتیب دادیم که از تجربیات چهار سال خدمت عاشقانه و خالصانه ایشان استفاده کنیم، از همراهی شما عزیزان صمیمانه سپاسگزاریم.
لطفاً نسبت به جایگاه راهنمایی که تجربه کردید از دریافت شال تا زمان تجلیل برای ما صحبت کنید.
به گفته اساتید بزرگوارم و موضوعی که این سالها در کنگره آموختم زود دیر میشود، زمانیکه همراه مسافر خود وارد کنگره شدم در ذهنم تداعی میشود، او گفته بود که راهنمایان با پوشش سفید و شال نارنجی حضور دارند که میتوانی یک نفر را انتخاب کرده و در لژیون آن قرار بگیری، آن روز یکی از راهنماها نیز با روپوش سفید و شال نارنجی در جایگاه استادی قرار گرفت من در سال ۱۳۹۰ وارد کنگره شده بودم با مشاهده این تصویر با خود عهد بستم که روزی این شال نارنجی را دریافت کنم به دلیل طولانی شدن سفر اول، دریافت شال من نیز به تعویق افتاد و به محض ورود به سفر دوم شال تازهواردین را دریافت نمودم و نزدیک سه سال در این خدمت لذتبخش آموزش کسب کردم، پس از آزمون با دریافت شال نارنجی به آرزوی چند ساله خود دست پیدا کردم که بهترین اتفاق زندگی من بود، به عقیده من این شال همه افراد را محکوم به تغییر میکند و اگر بخواهیم در این سمت حرفی برای گفتن در لژیون داشته باشم و تغییری در وجود رهجوی خود مشاهده کنم اولین تغییر باید در وجود من راهنما باشد، زیرا رطب خورده نمیتواند منع رطب کند. تمام جایگاهها را در سفر اول باید تجربه میکردم؛ ولی ناآگاهانه از آنها عبور کرده بودم، با دریافت شال نارنجی همان جایگاهها مجدد سر راه من قرار گرفت و من محکوم شدم در زندگی خصوصی با آنها روبرو شوم و آن آموزشها را باز تکرار و تجربه کنم، بنابراین تا درون خود تغییرات را مشاهده نکنیم در لژیون نیز تغییرات رخ نمیدهد، نکته حائز اهمیت دیگر اینکه مسیر ورود به کنگره تا رسیدن به جایگاه و دریافت شال نارنجی مسیری سخت و پرفراز و نشیب بود، زیرا باید تغییر میکردم که این کار بسیار دشوار است خصوصاً در جهانبینی که باید این تغییرات اساسی در طرز فکر و اندیشه اتفاق بیفتد و ملزم به تلاش و کوشش مداوم است البته باید در همان راستا حرکت کنیم و آموزشها را اجرایی کنیم تا تغییرات در درون انسان شکل بگیرد، با ورود به سفر دوم تازه چشمههایی در درون انسان به جوشش در میآید و طرز تفکر انسان تغییر میکند، ای انسان جسمی که از خود فراموش کردی و دائم دوربین تو سمت تمام انسانهای اطراف خود بوده در این زمان باید به وجود خود بها و ارزش دهی و برای حالخوب و داشتن آرامش تلاش کنی، بیشترین تغییر همسفر در همین قسمت است که باید خوبی و بدیها را شناسایی کند تا بهتر بتواند با خود کنار بیاید همچنین برای رفع ضدارزشیهای خود تلاش کند با ورود به سفر دوم و دریافت شال در این مسیر تغییرات متعددی را گذراندم در رأس همه آنها این بود که باید سطح آموزشپذیری را در خود بالا ببریم در این صورت از دریافت شال و جایگاه خدمت نهایت لذت را میبریم؛ ولی اگر آن تغییرات لازم نباشد و تنها بر اساس تلاش و کوشش به این جایگاه دسترسی پیدا کند با دریافت شال باید شروع به ساختن خود کند و بتواند آن تغییرات اساسی را در خود بهوجود بیاورد.
با توجه به دستورجلسه هفته آینده کمک من به کنگره و کمک کنگره به من، بنظر شما ما چگونه میتوانیم در این مسیر صادقانه خدمتگزار باشیم؟
در مسیر کنگره با رسیدن به رهایی و ورود به سفر دوم چشمههای درونی شروع به جوشش میکند و انسان به جایی میرسد که دیگر نمیتواند تنها تماشاچی باشد، طبق سیدی بازیگر باشیم یا تماشاچی، در جایی باید شما نیز بازیگر باشید و نقش خود را پیدا کنید در غیراینصورت احساس بیهودگی و پوچی میکنید، اگر مسافران و همسفران با ورود به سفر دوم خدمتی را لمس نکنند و لذت آن را نچشند آموزشها در آنها انباشته شده و جنبه تخریبی خواهد داشت، بنابراین با کاربردی کردن این آموزشها علاوه بر افراد خانواده و دیگران و در محل کار نیز داشتن دیپلماسی و تعامل با دیگران را به ما یادآور میشود از طرفی باید از نظر جسمی نیز حرکتی داشته باشیم و این آموزشها را تبدیل به خدمت کنیم تا جنبه تخریبی نداشته باشد تو میدانی و انجام نمیدهی، زمانیکه چیزی را نمیدانی دِین بر گردن تو نیست؛ ولی زمانیکه انسان بداند و انجام ندهد معمولاً دچار عذاب وجدان میگردد و باعث از بین رفتن آرامش میشود، در کنگره آموختیم که وجود انسان دو هدف دارد، آموزش و خدمت که معمولاً سوپاپ اطمینان آموزش خدمت کردن است و باید بدانیم که دیگران کاشتند ما خوردیم باید ما نیز بکاریم تا دیگران بخورند، تصور نکنم که میتوانم خدمت را به آسودگی انجام دهم و حس و حالخوب را دریافت کنم، باید بدانم زمان انجام خدمت نیروهای بازدارنده قویتر از قبل وارد عمل میشوند تا من را از انجام آن خدمت باز دارند و در حالت سکون قرار دهند. مورد بعدی در زمان انجام خدمت آفتهایی مانند دیده شدن، ریا و رضایت بنده خدا در خدمت من جای میگیرد، همچنین کاری میکند تا من با منیت خود درگیر شوم و بیشترین هدف من دیده شدن و مورد تأیید دیگران قرار گرفتن میشود در سیدی خانواده و فعل استاد امین فرمودند؛ اگر پس از انجام خدمت اسم شما برده نشد و آشفتگی در شما صورت نگرفت آن خدمت پله صعود و پرتابی برای شما میباشد و قطعاً میتوانید جایگاههای بالاتر را نیز لمس کنید در غیراینصورت در پله سقوط قرار دارید و باعث خراب شدن حس و حال شما میشود.
خدمت در قسمت سایت چه نقطه عطفی در جایگاه راهنمایی برایتان همراه داشت؟
از ورودم به کنگره تنها یک ماه اول خدمت نداشتم و در طول این ۱۳ سال خدمت وبلاگ لژیون، دبیر سایت همسفران سلمان فارسی، سه دور مدیریت بخش سایت، ۴ سال و نزدیک به سه دوره دستیار خانم زری اسیسانت سایت قبلی و درحالحاضر نیز در سایت در قسمت ویلیام در کنار خانم زهرا و در قسمت اینستاگرام کنگره در کنار خانم شانی عزیز و دیگر عزیزان مشغول آموزش هستم، بیشترین تغییر من مربوط به قسمت سایت میباشد حس میکنم دلیل خوب بودن حال خود و مسافرم مربوط به آموزش در سایت میباشد، زیرا مطالبی که برای سایت مرکزی یا سایت شعبه ویرایش میکردم از هر کدام جملهای را برای خود نگهداری میکردم و این برداشتها بود که باعث شد از همه شعب و همه لژیونها آموزش داشته باشم و این برای من بزرگترین لطف خداوند بود که خدمت کوچکی ابتدا برای حال خوب خود داشته باشم و در ادامه انتقال این حس خوب برای دیگران شود، به عقیده من افرادی که میخواهند جهانبینی را در صورپنهان شروع و با آموزشها بهنوعی خود را تزکیه و پالایش کنند بهترین کار خدمت در سایت است، زیرا هر مطلبی که برای ویرایش و یا درست کردن عکس به دست ما میرسد همان مطلب دقیقاً به گرههای من خدمتگزار اشاره دارد و این نقطه عطف خدمت در سایت است، خدمتگزار سایت این فرصت را دارد تا از همه مطالب برای آموزش و تغییر خود استفاده کند من نیز به شکر خدا و لطف آقای مهندس این فرصت را دارم و از خداوند میخواهم که در این خدمت هم صادق و عملی سالم داشته باشم و به دنبال ریا و دیده شدن و آفتهای خدمت نباشم و هر کاری که انجام میدهم با حس خوب باشد، زیرا حس من به افراد بازدیدکننده سایت انتقال داده میشود.
با توجه به اینکه همسفران در انتظار نتایج آزمون هستند لطفاً یکی از نکاتی که در این خدمت برایتان پند بیشتری داشت را برای این عزیزان بفرمایید.
شرکت در آزمون راهنمایی یکی از الطاف خداوند است که شامل حال این افراد شده و منتظر نتایج بودن طبیعتاً استرس شیرینی دارد و بسیار تعیینکننده است، زیرا هم میتواند باعث حال خوب شخص شود و هم حس او را خراب کند، این افراد باید بدون تعارف از خود بپرسند که چرا میخواهند راهنما شوند و در کنگره بمانند و خدمت کنند؟ باید در این مدت انتظار با خداوند خویش صحبت کنند که خداوندا کمکم کن تا در کنگره در هر جایگاهی که تو برای من صلاح میدانی و برای من خیر است ماندگار باشم تا بهتر با ضدارزشیهای خود روبرو شوم و آنها را مهار کنم. اگر فردی برای به دست آوردن این جایگاه تلاش مفید خود را کرده باشد قطعاً باید منتظر یک نتیجه بسیار خوب باشد، زیرا قبولی در آزمون راهنمایی بر حسب تلاش و کوشش در خواندن مطالب میباشد و اگر در خواندن مطالب کنگره کمفروشی کرده و نهایت تلاش خود را نکرده است نباید ناامید شود، باید بیشتر از پیش تلاش کند و خود را برای آزمون سال آینده آماده سازد و صد خود را برای خواندن مطالب بگذارد، باید بدانیم که کنگره خیر مطلق است، اگر من برای هر جایگاهی آماده باشم قطعاً در آن جایگاه قرار خواهم گرفت، بنابراین افکار منفی و ناامیدی را از ذهن خود خارج کرده و بدانیم که نوبت باران برای همه محفوظ است، آن زمانکه واقعاً مطالب را با ۳۸ هزار میلیارد سلول بدنم درک کنم و تمایل به خدمت صادقانه داشته باشم مطمئن باشم که ظرفیت در من بهوجود آمده و خداوند این نعمت را به من میدهد و بدانم با ناامیدی و شکایت کردن ظرفیت در من هنوز ایجاد نشده و مطمئناً خداوند بهترین زمانیکه نیاز من باشد جایگاه و خدمت شال راهنمایی را به من میدهد.
بهترین توشهای که از مسیر خدمت راهنمایی برداشت کردید را برای ما بگویید که با چه نیرویی میتوان در این مسیر ثابت قدم بود؟
در مدت ۴ سال راهنمایی و ۳ سال خدمت تازهواردین برای من همه این لحظهها توشه است و لحظهبهلحظه برای من آموزش و لذت دارد حتی همان سختیهایی که در کنار داشتن شال راهنمایی بهوجود میآید برای آموزش و ساختن من ایجاد میشد، در مدت ۱۳ سال و اندی که از بودن من در کنگره میگذرد چیزی جز عشق در کولهبار خود ندارم، عشق و محبت به انسانها، تغییر نگاه من و پذیرش نسبت به آنها و یا اینکه با دیدن تاریکی انسانها حالم خراب نشود، زیرا ریشهای از آن تاریکی، در وجود خود من نیز وجود دارد، بنابراین باید پذیرای آن باشم. موضوعی که من را در کنگره ماندگار کرد آموزشهای جهانبینی بود که من را مجبور به تغییر کرد تا حس و حال خوبی پیدا کنم زمانی آنقدر منیت وجود من را گرفته بود که نمیتوانستم دیگران یا حتی خانواده خود را بپذیرم و مرتب از کارهای آنها ایراد میگرفتم و مدام آنها را مورد قضاوت خود قرار میدادم و حس خوبی نسبت به هیچ کدام از آنها نداشتم، خداوند را شکر که کنگره چنان باعث تغییر در من شد که همان انسانها را بیشتر از جانم دوست داشته باشم و در زندگی پذیرای آنها باشم و برای من بسیار مورد احترام واقع میشوند. آموختم تمام انسانها با هر تفکر و دیدگاهی قابل احترام هستند و هیچ انسان بدی وجود ندارد، ممکن است همه ما نیمی از تاریکی و روشنایی باشیم و طبق سیدی یین و یانگ استاد امین؛ اگر چشم من سعی کند تاریکیها را کمتر ببیند و بیشتر تمرکز بر روی روشناییها داشته باشد در مواجه شدن با تاریکیها حالم بد نشود قطعاً روشناییهای بیشتری را خواهم دید و ظرفیت در من افزایش مییابد و همیشه در زندگی این صحبت آقای مهندس را ملکه ذهن خود کردهام که انسانها بد نیستند، بلد نیستند، من هم انسان هستم که بسیاری از موارد را نمیدانم، بنابراین من نیز جزء دسته بلد نبودنها هستم، از خداوند خواستارم که به من کمک کند تا جز بلدها قرار بگیرم و با خود درگیر نباشم که با انسانها بر اساس تاریکیهای آنها رفتار کنم و روشناییهای آنها را نیز ببینم، دوستشان داشته باشم و بدانم قطعاً تاریکی دیگران برای گرفتن آموزشهای لازم خوراک نفس من است.
کلام پایانی؛
خداوند بزرگ را شاکر هستم بابت نعمتهای فراوانی که در زندگی به من داده و تا ابد او را سپاسگزار خواهم بود، یکی از بزرگترین نعمتهایی که خداوند شامل حال من کرد، ازدواج با یک مصرفکننده موادمخدر و مشکل زیبای اعتیاد بود و پس از آن نعمت کنگره که زندگی من به دو قسمت قبل و بعد از ورود به کنگره تشکیل میشود و خداوند را بابت حضور در این مکان مقدس هزاران بار شاکر هستم، زیرا باعث شد ضدارزشیها درون من کنترل شود، از او میخواهم که همچنان کمک من باشد تا گرههای درونی خود را بتوانم مهار کنم، از آقای مهندس و خانواده محترم ایشان بسیار سپاسگزارم و از خداوند عمری طولانی برای ایشان خواستارم، از راهنمای خوبم همسفر الهه عزیز سپاسگزارم که هر آنچه که هست بعد از لطف خداوند و آقای مهندس از آموزشهای او دارم همچنین از اسیستانت سایت همسفر زری، خانم شانی بزرگوار و از راهنمای ویلیام همسفر مریم و راهنمای جونز همسفر سمانه عزیز بسیار تشکر و قدردانی میکنم، از عزیزان لژیون پانزدهم سپاسگزارم آنها بودند که فاطمه هم بود و در طی این ۴ سال مرتب به آنها میگفتم که بسیار دوستشان دارم، زیرا برای من آموزشها و انرژی بسیاری داشتند، از چند دوره ایجنت و مرزبانان تشکر میکنم هر کدام از این عزیزان آموزش خاصی برای من داشتند امیدوارم این بزرگواران سالم و سلامت باشند، از همسفر راضیه که سایت همسفران سلمان را پایهگذاری کردند و همسفر زهرا روحانی اسیستانت قسمت آموزش بسیار تشکر میکنم در کنار این بزرگواران آموزشهای فراوانی را آموختم، از همسفر راضیه عزیز عشق را آموختم و از همسفر زهرا تفکرِ قبل از انجام عمل را آموختم. تشکر اصلی و ویژه خدمت مسافرم که وجود او برای من برکت است آنقدر پربرکت که بهواسطه ایشان خداوند کنگره را به من هدیه داد هر آنچه از خوبی این انسان صحبت کنم کم گفتهام و از دختر عزیزم تشکر میکنم که بسیاری از اوقات که زمان من مربوط به آنها بود از خودشان گذشتند تا من حسوحال خوبی در لژیون کنار اعضا داشته باشم، از پدر و مادر خوبم تشکر میکنم، در پایان از تمامی خدمتگزاران سایت قبل از ورود و بعد از ورود من، از عزیزانی که در کنار آنها بسیاری از مطالب را آموختم تشکر میکنم از عزیزان در قسمت اینستاگرام تشکر میکنم و اگر اینک هر تشکری بر ذهن و بر زبان من جاری میشود بهواسطه نقطه عطف و آموزش از این عزیزان است که در زندگی به من دادهاند در پایان اگر کم و کاستی بابت نادانی و جهالت من به این عزیزان وارد شده انشاءالله که من را ببخشند و بهترینها در این مسیر برای این بزرگواران قرار داده شود.
تایپ و ویرایش؛ همسفر زهرا رهجوی همسفر راهنما سمانه (لژیون یکم)
عکس؛ همسفر صبیحه رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون یازدهم)
ارسال؛ همسفر زهره رهجوی راهنما همسفر سپیده (لژیون چهاردهم)
نمایندگی همسفران سلمان فارسی
- تعداد بازدید از این مطلب :
599