English Version
This Site Is Available In English

تمام هستی بر مبنای داد و ستد بنا شده است

تمام هستی بر مبنای داد و ستد بنا شده است

پنجمین جلسه از دوره پنجم کارگاه‌های آموزشی خصوصی مسافران کنگره ۶۰ نمایندگی سیرجان؛ با دستور جلسه: «کمک من به کنگره و کمک کنگره به من» با استادی: راهنمای تازه واردین مسافر سیروس، نگهبانی: مسافر ابوالقاسم و دبیری: مسافر محمد روز یکشنبه 23 دی ماه 1403 ساعت 17:00 آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:

خداوند را شاکر و سپاسگزارم که در این جایگاه قرار گرفتم تا آموزش و انرژی بگیرم. مدیون آقای مهندس هستم برای روش DST، درمان اعتیاد و نجات خودم و خانواده‌ام و همچنین از تمام خدمتگزاران نمایندگی سیرجان سپاسگزارم.
دستور جلسه امروز: کمک من به کنگره و کمک کنگره به من می‌باشد. از نظر من آقای مهندس این دستور جلسه را گذاشته برای اینکه من با خودم فکر کنم که اگر یک آجر روی آجر‌های کنگره گذاشته‌ام یا جارو کشیدم، سالن کنگره را تی زدم یا دستمال کشیدم یا هر کار دیگه‌ای انجام دادم، دچار منیت نشوم. فکر نکنم من این جا همه کاره‌ام، فکر نکنم اگر من نباشم کار کنگره لنگ می‌شود و کار‌های کنگره را کسی انجام نمی‌دهد یا اینکه من همه کار‌های کنگره را انجام می‌دهم نه به هیچ وجه این گونه نیست. آقای مهندس می‌گوید: با خودت حساب و کتاب کن می‌فهمی کنگره چی به تو داده و کار‌هایی که تو در قبال آن انجام می‌دهی در چه حدی می‌باشد. برای اینکه من با خودم حساب و کتاب کنم؛ اول باید دستور جلسه امروز بشکافم که آقای مهندس در سی دی مربوط به دستور جلسه از سه مفهوم استفاده کرده‌اند: کمک، خدمت و وظیفه و می‌گویند؛ یک رهجو این سه تا کار را می‌تواند نسبت به کنگره انجام دهد. واژه کمک به چه معناست؟ کمک کاری است که من به صورت لطف در حق یک نفر دیگه انجام دهم و توقع برگشت ندارم و اگر من آن کار را انجام ندهم، قطعأ یک نفر دیگر آن را انجام خواهد داد که این معنی کمک کردن است. موضوع بعد خدمت کردن است؛ خدمت کردن یعنی یک کاری را بلاعوض انجام می‌دهم و از هیچ کس هیچ توقع‌ای هم ندارم یعنی برایم مهم نیست چیزی دریافت می‌کنم و یا دریافت نمی‌کنم و توقع برگشت ندارم. واژه دیگری که آقای مهندس از آن نام می‌برد وظیفه است؛ یعنی کار‌هایی که من باید انجام دهم و در قبال آن‌ها مسئول هستم، در این حالت از من توقع می‌رود که حتماً وظایف خودم را انجام دهم، در این حالت نه تنها چیزی دریافت نمی‌کنم بلکه حتی اگر انجام ندهم بازخواست می‌گردم. مثلاً من در سفر اول یکسری وظایفی دارم که وظایف من در قبال درمان است، مسئولیت‌هایی که من برای رسیدن به درمان باید انجام دهم. بحث امروز در رابطه با کمک است: کمک من به کنگره و کمک کنگره به من، چی دادم و چی گرفتم؟ بهترین راه کار این است که من یک برگه بردارم و وسط آن یک خط بکشم، چی دادم و چی گرفتم؟ هستی بر مبنای داد و ستد می‌باشد و کمک کردن و خدمت کردن نصیب هر کسی نخواهد شد. یک درخت پربار را در نظر بگیرید؛ اگر این درخت پربار و شیرین در بیابان باشد، هیچ کس برای خوردن میوه‌های آن نخواهد رفت جز اینکه میوه‌های آن روی زمین بریزد، خراب شوند و خشک شوند اما استفاده نخواهند شد اما کمک کردن و خدمت کردن یک امری است که هرکس انجام ندهد، یقیناً شخص دیگری آن را انجام خواهد داد و موقعیت آن برای هرکسی به وجود نمی‌آید یعنی اگر شما امروز نیت کنید که به یک فرد نابینا یا یک پیرزن و پیرمرد کمک کنید تا از یک چهارراه عبور کند، شاید چندین سال زمان ببرد که این موقعیت پیش بیاید و شما بتوانید به خواسته‌تان برسید. کمک کردن در کنگره بر مبنای؛ کمک فرد ر‌ها شده از اعتیاد به فرد خواستار درمان اعتیاد است، زنجیره کمک در کنگره این‌گونه است و حالا آقای مهندس نیز همین را می‌گوید که حساب و کتاب کنید و ببینید چی گرفتید، چه مقدار پس داده‌اید؟ حتی کسی که وارد سفر اول و پروسه درمان می‌شود، می‌توانم به جرات بگویم که همان ماه اول می‌تواند تفاوت را احساس کند؛ یعنی حسی که قبلاً داشته و حسی که اکنون دارد، کاملاً ملموس و قابل مشاهده است. البته من به عنوان سفر دومی در جایگاه راهنمای تازه واردین خدمت می‌کنم. آقای مهندس بعد از 27 سال می‌گوید من هنوز به کنگره بدهکارم، هنوز نتوانسته‌ام چیز‌هایی که کنگره به من داده را جبران کنم! وقتی نگاه می‌کنم مثلثی هست تحت عنوان کمک من به کنگره که یک ضلع آن؛ کمک من به کنگره، یک ضلع آن کمک کنگره به من و ضلع دیگر آن، موضوع کمک می‌باشد. کمک من در چه مبحثی بوده است، مبحث مالی بوده؟ من لژیون سردار عضو شدم که ده برابرش به من بازگشته است. موضوع خدمتی بوده؟ یعنی اومدم یک نظافتی و تمیزکاری کردم؟ به واسطه همان تحرک، سیستم ایکس من شروع به فعالیت می‌کند و حال من دگرگون می‌شود، همان لحظه هم من دریافتش می‌کنم یعنی هر چیزی را که من می‌خواهم به کنگره بدهم، کنگره قبل از آن به من داده است. کنگره یک اسم نیست، یک مکان نیست، یک نهاد نیست بلکه یک بستر و مسیر است، مسیر یاد گرفتن و درست زندگی کردن. ما همیشه می‌گوییم که ممنونیم از جناب آقای مهندس به خاطر بستری که فراهم کردند، کنگره یک راهی است که من می‌آیم تو این مسیر و درمان اعتیاد کوچک‌ترین چیزی است که من دریافت می‌کنم یعنی شخصی که وارد سفر دوم می‌شود علنا به این موضوع خواهد رسید که اصلاً اعتیاد چیزی نیست، من هنوز چند مسیر دیگه سر راهم قرار دارد. ما اینجا قدر کنگره را نمی‌دانیم، مثل ماهی که در آب است و قدر آب را نمی‌داند، اکسیژنی که من اکنون تنفس می‌کنم نمی‌بینمش و قدرش را نمی‌دانم. در کنگره هم دقیقاً همین گونه است، چون در محیط امن کنگره هستم، قدرش را نمی‌دانم. چون تغییرات به حالت جزئی صورت می‌گیرد و پله پله انجام می‌شود و من این الطاف را نمی‌بینم. کنگره قبل از آنکه تو کاری انجام بدهی، به تو خدمت کرده و راه به تو نشان داده شده است که اکنون بر روی این صندلی نشسته‌ای. دست یک تازه وارد را گرفتی؟ تو خودت قبل از این تازه وارد بودی و من یادم میاد با چه حال خرابی وارد کنگره شدم. دستور جلسه امروز جهت دادن آگاهی به من است که اگر کاری در کنگره انجام می‌دهم، قبلاً اجازه آن به من داده شده و اکنون چندین برابر آن دریافتی داشته‌ام. من برای خودم در مورد این دستور جلسه، یک برگه برمیدارم و می‌نویسم، کار‌هایی که من برای کنگره کردم و کار‌هایی که کنگره برای من کرده چی هستند؟ اصلاً اگر من اعتیاد داشتم، معتاد بودم، مصرف‌کننده بودم؛ می‌توانستم این کار‌ها را برای کنگره انجام دهم یا نه؟ واقعاً می‌توانستم ساعت شش صبح از خواب بیدار شوم و وسایل ورزشی را بیارم؟   اصلاً می‌تونستم ورزش کنم؟ قطعأ نمی‌توانستم پس کنگره قبل‌تر، همه این‌ها را به من داده که من الان دارم انجام می‌دهم و پس می‌دهم. این طلب من به کنگره کی تمام می‌شود؟ هیچ وقت، چون کنگره تغییر باور به وجود آورده، تغییر سبک زندگی در من به وجود آورده و این تغییر سبک زندگی به راحتی قابل تغییر نخواهد بود مگر اینکه من این موضوع را با ساختار غلط و مدت زمان طولانی انجام دهم. پس وظیفه من در این دستور جلسه این هست که من قدر کنگره را بدانم و کار‌هایی را که برای من انجام داده است. هر کس در کنگره خدمت و کمک می‌کند؛ باید قدر خدمت‌هایش را بدانیم و در عوض اش تشکر کنیم. اگر نامه‌ای نوشته می‌شود، اوتی داده می‌شود، یک نفر وقت می‌گذارد و میاد سرلژیون صحبت می‌کند؛ من باید قدر همه این عزیزان را بدانم.
از اینکه به صحبت‌های من گوش کردید از همه شما سپاسگزارم.

ویرایش و ارسال: مسافر مهدی

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .