مشارکت همسفران لژیون سوم در مورد دستور جلسه کمک کنگره به من و کمک من به کنگره:
همسفر پریناز:
از کمک کنگره بخواهم بگویم، سخن بینهایت است. اول خدا را شاکرم که با چنین جای مقدسی آشنا شدم کمکی که کنگره به من کرد هیچ کس و هیچ جایی نمیتوانست به من بکند. پنج ماه است که سفر میکنیم و معجزههای زیادی در زندگی دیدهام که قبلاً برایم بزرگترین مشکل بود جوری که فکر میکردم زندگی به آخر رسیده است حال خودم و مسافرم به قدری خراب بود که هیچ اتفاقی نمیتوانست حال ما را خوب کند. زندگیام مانند کشتیای بود که به راه افتاده به امید رسیدن به نور در حالی که کمی راه پیموده بودیم ابرهای سیاه وسط آسمان پدیدار شدند و هوا شروع به باریدن کرد دریا چنان طوفانی شد که قادر به کنترل کشتی زندگی نبودیم انگار لنگر کشتی ته دریا به جایی گیر کرده بود و هیچ جوره قادر به حرکت دادن کشتی نبودیم. مسافرم ناخدای کشتی بود و من و دخترم مسافرانش در طوفان و امواج خروشان دریا گیر افتاده بودیم راه را گم کرده و دستمان به جایی نمیرسید، امیدی برای رسیدن به ساحل نداشتیم چون کشتی در حال غرق شدن بود آنجا بود که از اعماق وجود از خدا کمک خواستم تا دستمان را بگیرد و راهی جلوی پایمان بگذارد انگار دستی آمد، ابرها را کنار زد، باران بند آمد و آفتاب از لا به لای ابرها تابید همه جا آرامش گرفت و ما مسیر آفتاب را پیش گرفتیم مطمئن بودم مقصد اصلی را آفتاب به ما نشان میدهد. کنگره هم برای زندگی من حکم همان آفتاب را دارد تا بتوانم از منجلاب اعتیاد که مسافرم دچار شده بود به کمک کنگره۶۰ و آموزشهای خوبی که بدون هیچ چشم داشتی در اختیار من همسفر قرار میدهند عبور کنم خدا را هزاران بار شاکرم که کنگره را در مسیر زندگی من قرار داد تا حال خوبی را کسب کنم و بتوانم خودم و مسافرم را از تاریکی به سمت روشنایی حرکت دهم. من کمکی برای کنگره نداشتم، اما بهترین کمک ما به کنگره این است که حرمت و قوانین آن را حفظ و قبول نماییم، احترام بگذاریم فرمانبردار خوبی باشیم و هر خدمتی از دستمان برمیآید انجام دهیم. در نهایت با توکل بر خدا در کنگره بمانیم و خدمتگزار خوبی برای کنگره۶۰ باشیم. به امید آن روز
همسفر ماهرخ:
خدا را شکر میکنم که یک سال است در کنگره هستم و با آموزشهای آن آشنا شدم. وقتی که فرصتی برای خدمت به من میرسد اولین سوالی که از خودم میپرسم این است، چرا من؟ یعنی آیا خدا میخواهد به من تذکری بدهد یا قرار است چیزی به من نشان دهد که با این خدمت راه را برایم باز کند؟ مثل همین مشارکتی که روزی و نصیب من شد. وقتی دقت کردم متوجه شدم که وقتی اذن ورود من به کنگره داده شد، از همان زمان کمکها به من در صور پنهان شروع شده بود، اما من درگیر تاریکیهای خودم بودم و متوجه معجزهای که به آن رسیده بودم، نبودم. کمکهای کنگره برای من مانند یک روزنه نور در دل تاریکی بود که توانستم راه صراط مستقیم را پیدا کنم با ورود به کنگره انگار در دنیای دیگری به زندگی من باز شد و خودشناسیام آغاز گردید. کمکهای کنگره برای من بیشمار است. به نظر خودم درمان مسافر ما بزرگترین یاری کنگره بود و من همیشه دعاگوی آقای مهندس هستم که لذت این کمک را به ما هدیه داد کنگره در این مسیر به من راهنما و دوستی هدیه کرد که هیچ کجای عالم نمیتوانستم چنین کسانی را پیدا کنم خدا را هزاران مرتبه شکر میکنم. من نمیتوانم جواب این همه کمک و محبت کنگره را جبران کنم و همیشه خودم را بدهکار میدانم اما همیشه برای خدمت کردن به کنگره با جان و دل حاضر هستم تشکر ویژهای دارم از آقای مهندس و خانواده محترمشان که این بستر را برای ما فراهم کردند و سپاس فراوان دارم از راهنمای خودم، همسفر سارا که در این مسیر با عشق بلاعوض به من کمک میکند.
همسفر زری:
من همه حال خوشم را از کنگره دارم. آرامش تمام زندگیم و حتی حال خوش فرزندانم. زمانی که لطف خدای مهربان شامل حالم شد و اذن ورود به کنگره را به من داد انگار وارد سرزمین عشق شدم و همه مرا با عشق پذیرفتند و همراهی کردند در آن زمان آشفتگیها و به هم ریختگیهای زیادی داشتم که حتی قادر نبودم برای نیم ساعت یک جا بنشینم و چیزی آموزش بگیرم ذهنم جای دیگری بود و من در حال جنگ با دیگران بودم و اصلاً از لحاظ روحی و جسمی حال خوبی نداشتم. ولی از زمانی که وارد کنگره شدم و آموزش گرفتم تازه متوجه شدم که این حال خرابیهای من از کجا بود. خدا را شکر میکنم که در کنگره هستم و تمام آرامشم را مدیون کمکهای کنگره۶۰ هستم که مرا از برزخ و ظلمت نجات داد حال من چگونه میتوانم این همه لطف و محبت را جبران کنم؟ به نظرم اصلاً قابل جبران نیست و من تا ابد به کنگره بدهکار هستم اگر کمکی کنم چه مالی و چه خدمتی در وهله اول کمک به خودم است و بعد هم کمک به آیندگان، زیرا با این کار به آرامش و حال خوش میرسم و مثل این است که قطرهای از این اقیانوس بیکران هستم. کنگره من را با خودم و کل هستی آشتی داد و به من یاد داد که هر چیز را همانطور که هست بپذیرم و دوست داشته باشم. من باید قدردان کنگره باشم و همیشه به قوانین و اصول آن احترام بگذارم و فرمانبردار باشم. در پایان ممنونم از خدای خوبم از آقای مهندس دژاکام و خانواده محترمشان و راهنمای عزیزم که بهترین و درستترین مسیر را سر راه من قرار دادند.
نویسنده: همسفر ماهرخ، همسفر زری، همسفر پریناز رهجوی راهنما همسفر سارا ( لژیون سوم)
رابط خبری: راهنمای تغذیه سالم همسفر مهدیه
عکس: همسفر ساناز رهجوی راهنما همسفر سارا ( لژیون سوم)
ویراستاری: راهنمای تغذیه سالم همسفر اعظم
ارسال: راهنمای تازه واردین همسفر رقیه نگهبان سایت
همسفران نمایندگی رازی
- تعداد بازدید از این مطلب :
122