English Version
This Site Is Available In English

کابوس نمایش جهنم هرکسی است

کابوس نمایش جهنم هرکسی است

جلسه یازدهم از دوره هشتم کارگاه‌های آموزشی خصوصی همسفران کنگره۶۰ نمایندگی خواجو با استادی همسفر فریبا، نگهبانی همسفر مریم و دبیری همسفر بتول با دستور جلسه «کمک من به کنگره و کمک کنگره به من» روز دوشنبه ۲۴ دی‌ماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۵:۰۰ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:
از راهنما همسفر طیبه، ایجنت، مرزبان‌ها و نگهبان جلسه که به من اجازه خدمت در این جایگاه را دادند، کمال تشکر را دارم.
دستور جلسه امروز کمک کنگره به من و کمک من به کنگره است. دستور جلسه که بیان شد، برایم این موضوع تداعی گردید که چقدر با شرایط من مرتبط است؛ زیرا نباید فراموش کنم که قبلاً چه بودم و اکنون به کجا رسیدم.
برای افرادی که تازه‌وارد هستند و سفر خود را شروع کرده‌اند، می‌خواهم بگویم؛ زمانی که به آگاهی برسند متوجه می‌شوند که کنگره برایشان معجزه می‌کند. این مکان باعث احیا شدن و معجزه برای من شد. این مقدمه را گفتم تا در مورد روزهای قبل از آمدنم به کنگره صحبت کنم. حدود ۲۰ سال افسردگی داشتم و این بیماری تا اندازه‌ای ادامه پیدا کرد که بسیاری از شب‌ها بدون مصرف آرام‌بخش نمی‌توانستم بخوابم به گونه‌ای که به زمین و آسمان گیر می‌دادم، حتی خداوند را مسبب مشکلات خود می‌دانستم و همه به غیر از من، مقصر بودند.
این افسردگی آرام‌آرام، دوام پیدا کرد تا به افکار منفی رسید و در ادامه، زمانی‌‌که فرزندانم بیرون می‌رفتند با التماس از آن‌ها می‌خواستم در خانه بمانند؛ چراکه حس می‌کردم هر لحظه اتفاق بدی برای‌ آن‌‌ها می‌افتد و افکار من تبدیل به کابوس شد.
آقای مهندس بیان کردند: «کابوس؛ نمایش جهنم هرکسی است». چند سال در کابوس جهنم زندگی می‌کردم تا اینکه روزی رسید و پسرم گفت: که از دستت خسته شدیم. این تلنگری به من شد تا عزم خود را برای ورود به کنگره جذب کنم. سه جلسه با راهنمای تازه‌واردین طی کردم و جلسه چهارم زمانی‌که وارد لژیون شدم، دستان یخ زده‌ام در دستان گرمی قرار گرفت که ناجی و شفیع من در زندگی شد. خداوند یک راهنمای دلسوز بر سر راهم قرار داد و کابوس‌های شبانه در کمال ناباوری از بین رفت. در باورم نمی‌گنجند که آن کابوس‌ها تمام شده است.
کسانی که کابوس می‌بینند، متوجه می‌شوند با چه زجری این دوران طی می‌شود. راهنمای من در جریان بودند من یک مرتبه حالم خوب شد به‌گونه‌ای که هفته‌ای ۴ سی‌دی می‌نوشتم، راهنمایم همسفر طیبه گفتند: تعادل نداری. گفتم: من حالم خوب است که سی‌دی می‌نویسم.
اولین چیزی که کنگره به من داد این بود که یک راهنمای دلسوز بود که با آموزش‌های کنگره مسیر من را عوض کرد و دومین چیز که به من داد این بود که مادران در اینجا متوجه هستند که زجر کشیدن اعتیاد یک فرزند چقدر سخت است. فراتر از آن چیزی هست که فکرش را بکنید من دو مسافر داشتم با اعتیاد مسافرم توانستم کنار بیایم؛ اما پرپر شدن پسرم را نمی‌توانستم ببینم، زندگی او در آستانه از هم پاشیدن بود که به لطف خداوند و کنگره زندگی به پسرم از نو جان گرفت و اکنون به نحو احسن در حال خدمت کردن در کنگره است.
بهترین چیزی که کنگره به من داد، شرکت در لژیون سردار بود؛ زمانی‌که در این لژیون قرار گرفتم، بخشندگی را با تمام وجود حس کردم. اکنون یاد گرفتم بخشش بسیار فراتر از آن چیزی است که من تصور می‌کردم. در گذشته از روی ریا می‌بخشیدم. حس و حالشان را می‌بینم که‌ چقدر زیبا از تنها دارایی‌شان بخشش می‌کنند و چه حس خوبی به آن‌ها دست می‌دهد.
اکنون یاد گرفتم که چگونه دیگران را دوست داشته باشم. من قبلاً به خاطر افسردگی‌‌ام گریه می‌کردم؛ اما اکنون به خاطر وادی ۱۴ گریه می‌کنم. یاد گرفتم هرکسی به من لطف کرد در حقش لطف کنم و جبران کنم.
کنگره بیش از این به ما بخشید؛ اما من هیچ وقت نمی‌توانم، جبران کنم. من اصلاً نمی‌توانستم با دو نفر صحبت کنم.
اما اکنون چقدر راحت صحبت می‌کنم. یاد گرفتم که این آموزش‌ها را در زندگی‌ام کاربردی کنم؛ همچنین هم لژیونی‌هایی به من داد که عاشقانه دوستشان دارم.

رهایی ۴۰ سی‌دی همسفر یلدا به راهنمایی راهنما همسفر زهرا (لژیون هشتم)

رهایی ۴۰ سی‌دی همسفر نگار به راهنمایی راهنما همسفر لیلی (لژیون نوزدهم)

رهایی ۳۰ سی‌دی همسفر صبا، همسفر منیژه و همسفر شیوا به راهنمایی راهنما همسفر زهرا (لژیون دهم)

رهایی تغذیه سالم همسفر زهرا به راهنمایی راهنمای تغذیه سالم همسفر شقایق


 

مرزبانان کشیک: مرزبان همسفر شقایق و مرزبان مسافر کمال
تایپ: همسفر صدیقه رهجوی راهنما همسفر عطیه (لژیون پنجم)
عکس: همسفر هیلدا رهجوی راهنما همسفر لیلی (لژیون نوزدهم)
ویراستاری و ارسال: همسفر منصوره (لژیون هشتم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی خواجو

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .