همسفر هما و مسافرشان جواد با بیش از بیست و هشت سال تخریب آنتیایکس مصرفی شیشه، قرص، متادون،کریستال، وارد کنگره شدند، به مدت یازده ماه و بیست و سه روز با متد DST، داروی OT، به راهنمایی مسافر حمید و همسفر زهره سفر کردند، رشته ورزشی مسافر شنا، رشته ورزشی همسفر در کنگره بدمینتون، در حال حاضر به مدت شش سال و یک ماه و ده روز است که به لطف خدا و دستان پر مهر آقای مهندس آزاد و رها هستند.
اولین کمک کنگره آموختن و درک مفهوم اعتیاد و صورت مسئله اعتیاد است. دیدگاه شما نسبت به این مفاهیم چگونه است؟
با درک این موضوع،حس من به مسافرم عوض شد،فهمیدم که ربطی به اراده ندارد و نیاز مسافرم بوده است؛ آقای مهندس درمانگر اعتیاد،بودند و این حل صورت مسئله، باعث حال خوش همه ما شد.
اگر به گذشته برگردید، حاضر هستید که دوباره تاریکیها را به شوق رسیدن به، مسیر روشن کنگره۶۰،تجربه کنید؟
راه رسیدن به بهشت گذشتن از دوزخ است،در وادی اول یاد گرفتیم،رودخانه به عقب برنمیگردد؛من و مسافرم از این گذرگاه عبور کردیم و عین جهالت است، اگر بخواهیم؛دوباره به تاریکیها برگردیم.
با گوش دادن به سیدیهای هفته،چه احساس و نجوای درونی دارید؟ لطفاً توضیح دهید.
آقای مهندس فرمودند: تمام فرمان در این جهان خاکی و ماموریت ما خدمت وآموزش است و خیلی خوشحال هستم، که هر یکشنبه مطلب جدیدی را آموزش میگیرم و تمام سعی و تلاش من این است، که این آموزشها را عملی کنم؛سیدیهای هفته برای من نوید یک،آموزش جدید است.
نقطه عطف زندگی کنگرهای شما کدام است؟
لژیون سردار و بخشندگی، کسی که بخشنده میشود،خیلی بهتر میتواند؛ بیشتر ضدارزشها را کنار بگذارد.
حضور در لژیون سردار،چه حسی را در شما القاء میکند؟برای کسانی که، بر سر دو راهی عضویت در لژیون سردار هستند، چه پیامی دارید؟
حس این که من بر مال و ثروت خود سوار هستم، نه مال و ثروت سوار بر من، نفس اماره تبدیل به لوامه، سپس مطمئنه میشود،در کنگره نصیحت نداریم فقط پیشنهاد، پیام من فقط یک چیز است؛ یک بار امتحان کنید و از تمام کسانی که، پهلوان و دنور شدند و نشان بی نشانی دارند؛ زمین اهدا کردند، بروید حال و احوال انها را بپرسید.
صحبت شما با همسفرانی که مسافر خود را نبخشیده و به اجبار در کنار مسافر خود حرکت میکنند، چیست؟
درس اول،پذیرفتن است و اینکه همه چیز بر مبنای عدالت است؛ زندگی که الان در آن هستیم و اگر مسافر داریم و اعتیاد بخشی از زندگی ما شده ، طبق خواسته و اعمال خود ما بوده است، ما همه عقبه داریم؛ که خیلی چیزها مطابق آرشیو پاک شده، پس دست از گله، شکایت و نبخشیدن برداریم؛ اول خودم را بعد خانواده، سپس جامعه را ببخشیم و کنار مسافر خود مثل عقاب بمانیم و حرکت کنیم؛ نوبت باران همیشه محفوظ است، ناامید نباشیم.
لطفاً یک توصیف کوتاه از این کلمات داشته باشید.
"آقای مهندس" روزنه امید من،در دنیای تاریک بودند و الان هم مظهر عشق،محبت و اقتدار.
"استاد امین" استادی که خیلی راحت گذشته خود را برای ما تعریف کردند؛عشق، محبت و جهانبینی یادم دادند.
"خانم آنی"جلوه یک همسفر عاشق که، راه را برای همه همسفران هموار کردند.
"مسافر"جواد عزیزم که،مجوز ورود من به کنگره شد، برگ برندهام.
"همسفر" واژه و جایگاهی که کنگره به من داد؛ ستون، نماد صبر و قدرت بالهای قوی سفر است.
"شال پهلوانی" نماد بخشش،جایگاه جدید و یک نشان که در تمام جهان هستی برای ما، برای من نماد فروتنی است.
"کتاب ۱۴ وادی" کتابی که من را ساخت، از هر کلمه آن درس گرفتم، خیلی برای من مقدس است.
"شعبه شفا" اما شعبه شفا، احساس میکنم،که اشعههای نور،از شعبه شفا بیرون میزند؛ محل آرامش من و تمام ساعتهای خوبی که در این مکان بودم،با من همیشه جاودان است.
"تقدیر الهی" که چه خوب تقدیر داشتم،چه نیکو تقدیری بود، عاقبت بخیر کرد این تقدیر،به قول استاد امین: آنقدر محرومیت کشیدم که محرم شدم،ازجهنم به بهشت رسیدم؛ خدا را هزاران بار شکر.
از حس و حال خود در خدمت جایگاه راهنمایی برای ما بگویید:
از زمانی که درس خواندم و امتحان راهنمایی را قبول شدم و آقای مهندس شال به گردن من انداختند، یک موهبتی الهی به من داده شد؛ چگونه شاکر باشم؟ آقای مهندس فرمودند: خداوند به هر کسی اجازه خدمت نمیدهد، سجده شکر به جا آوردم، که این لطف در حق من شد؛یک همسفر،با ناامیدی میآید،در آخر سفر، شاد، خندان و امیدوار می شود؛ هر لحظه رهایی حس خوب و مفید بودن می دهد.
چنانچه سخنی در پایان دارید، بفرمایید:
خیلی ممنونم از شما و سوالهای عالی که مطرح کردید؛خداوند حافظ همه مسافرها و همسفرها باشد، دست بوس آقای مهندس هستم و از آقا جواد کمال تشکر را دارم، همیشه کنار من بودند و یک خانواده بینظیر که مثل کوه، تمام این سالها من را همراهی کردند؛به امید روزهایی که شعبه های کنگره ۶۰، بیشتر شود.و خواسته قلبی آخرمن، انشاالله دانشگاه قشم، بینالمللی شود و آن دانشگاهی که، همیشه آقای مهندس میفرمایند: که شبیه تخممرغ است، زودتر ساخته شود.
تشکر از راهنما همسفر هما
طراحان سوال: همسفر منصوره رهجوی راهنما همسفر نرگس (لژیون پنجم) همسفر فهیمه رهجوی راهنما همسفر فهیمه (لژیون هشتم) همسفر فخری رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون پانزدهم)
مصاحبه کننده: همسفر راضیه رهجوی راهنما همسفر نجمه (لژیون دوازدهم)
ویرایش: همسفر لیلا رهجوی راهنما همسفر اکرم (لژیون یازدهم) دبیر سایت
ارسال: همسفر سعیده رهجوی راهنما همسفر هما (لژیون سوم) نگهبان سایت
- تعداد بازدید از این مطلب :
419