English Version
This Site Is Available In English

گروه خانواده- ببخش تا رها شوی

 گروه خانواده- ببخش تا رها شوی

جلسه ششم از دوره اول کارگاه آموزشی خصوصی همسفران نمایندگی بندرعباس به استادی راهنما همسفر ساناز، نگهبانی راهنما همسفر زهره و دبیری همسفر رقیه با دستورجلسه «کمک من به کنگره و کمک کنگره به من» در روز دوشنبه ۲۴ دی‌ماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۵:۰۰ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:

خداوند را سپاسگزارم که یک بار دیگر به من اجازه داد در جمع شما دوستان باشم و در کنگره خدمت کنم. از آقای مهندس و خانواده محترمشان که این بستر را برای من فراهم کردند تشکر می‌کنم.
از راهنمای خودم همسفر سحر و راهنما همسفر زهره و مرزبان نمایندگی بندرعباس تشکر می‌کنم که به من اجازه خدمت دادند.  در مورد این دستور جلسه می‌توانم بگویم هم سهل و هم سخت است. می‌گویم سهل است؛ چون اگر از کمک‌های کنگره‌ بخواهم بگویم شاید ساعت‌ها بشود در مورد این موضوع صحبت کرد که کنگره  چه کمک‌هایی به من کرده است؛ اما قسمت دوم دستورجلسه سخت است که من بخواهم از کمک خودم راجع به کنگره صحبت کنم. من زمانی که به عنوان تازه‌وارد، وارد کنگره می‌شوم، اولین کمکی که کنگره به من می‌کند این است که به من امید رهایی و درمان مسافرم  را می‌دهد و علم درمان را در اختیار من می‌گذارد. درمانی که دنیا از آن عاجز است و می‌گویند: «برای اعتیاد درمان وجود ندارد.» در کنگره به من می‌گویند: «صبور باش تا مسافر تو درمان شود.» درمان یعنی چه؟ یعنی شخصی که مصرف کننده هروئین است می‌آید در کنگره درمان می‌شود و آن شخص اگر در انبار هروئین باشد، شب با آرامش کامل بخوابد.

کنگره به من روشDST و دارویOT را داد و به من گفت که مسافرم در چه جایگاهی قرار دارد. کنگره واژه مصرف کننده و معتاد را گرفت و واژه زیبای مسافر را به او داد. ما در کنگره متوجه شدیم که اعتیاد یک نوع بیماری است. زمانی که این موضوع برای من باز شد که اعتیاد بیماری است، دید من نسبت به مسافرم عوض شد و دیگر او را یک انسان خودخواه و بی‌اراده نمی‌دیدم. کنگره بعد از سه جلسه به من حق انتخاب داد که با حس خودم راهنما انتخاب کنم و راهنما یک موهبت الهی برای تک‌تک ما است و جایگاه ارزشمندی دارد. ما زمانی می‌توانیم وجود راهنما را حس کنیم که آن راهنما دیگر در شعبه کنار ما نیست. راهنما مثل یک مادر دلسوز است و می‌تواند من را درک کرده و به من کمک کند.

کنگره به من دوستانی پر از عشق و محبت داده است. دوستانی که از شادی من شاد می‌شوند و از ناراحتی من ناراحت می‌شوند. کنگره امکانات مادی مثل ساختمان، زمین، میکروفون، صندلی و وسیله پذیرایی داد تا من بیایم و در این مکان امن و مقدس بنشینم تا آموزش بگیرم و به رهایی و حال خوش برسم
کنگره Dsap را به ما داد که انواع بیماری‌ها با آن درمان می‌شود. در زمان کرونا با استفاده از Dsap در کنگره  کنار هم قرار می‌گرفتیم؛ بدون اینکه از همدیگر ترس داشته باشیم. چرا؟ چون به آقای مهندس و Dsap ایمان داشتیم.

کنگره تاریکی‌ها و بدی‌ها را از من گرفت و روشنایی و خوبی را به من داد. در کنگره یاد گرفتم که انسانی که به من بدی می‌کند از روی جهل و نادانی است. من بخشش را در کنگره آموختم که گفت: ببخش تا رها شوی؛ درست مثل مسافری که از موادش می‌بخشد و به رهایی و حال خوش می‌رسد.
کنگره ترس، ناامیدی، کینه و نفرت را از من گرفت و به من شجاعت، امید، عشق، مهربانی و محبت را هدیه کرد.
من کارهای ضد ارزشی‌ خودم را شناختم و متوجه شدم که چرا نباید دروغ بگویم و تجسس و غیبت کنم؟ چرا باید نماز بخوانم و روزه بگیرم؟ قبلاً در مدرسه به ما می‌گفتند: اگر روزه نگیرید یا نماز نخوانید، به جهنم می‌روید. آقای مهندس این مسئله را برای ما باز کردند که بهشت و جهنم جاری است. یک شخص وقتی درونش آرام باشد و حسش قشنگ باشد، انگار درون بهشت است و یا برعکس، می‌تواند آن‌قدر درونش به هم ریخته و حسش آلوده باشد که انگار در جهنم زندگی می‌کند.

در کنگره یاد گرفتم که قبل از انجام هر کاری تفکر کنم و ناامید نباشم، مسئولیت‌های خودم را بپذیرم و همسفر صبوری باشم.
کنگره به من یاد داد صفت گذشته در انسان صادق نیست؛ چون انسان جاری است. شما می‌توانید زمانی که در صراط مستقیم قرار گرفتید و آموزش دیدید، از بدترین صفات خودتان فاصله بگیرید و صفات بد را تبدیل به صفات خوب و نیک کنید. من چگونه می‌توانم به کنگره کمک کنم؟ من با درست و منظم آمدن به جلسات، فرمانبرداری و رعایت کردن حرمت و قوانین می‌توانم به کنگره کمک کنم.  هر خدمتی که در کنگره انجام می دهم، کمک کنگره به من است. در کنار آن، حس و حالم خوب است و آرامش دارم. ما هر خدمتی که در کنگره انجام می‌دهیم قبلش مزدش را دریافت کرده‌ایم.

آقای‌مهندس که بنیان کنگره‌۶۰ هستند می‌گویند: «من خودم به کنگره بدهکار هستم.» وقتی آقای‌ مهندس چنین صحبتی را دارند، من چیزی برای گفتن ندارم و تنها چیزی که می‌توانم بگویم این است که امیدوارم خداوند نصیبم کند همیشه در کنگره  و در مسیر ارزش‌ها باشم و کنگره را در راه رسیدن به اهدافش یاری کنم و یک خدمتگزار خوب باشم؛ چون فاصله خدمت و خیانت به اندازه یک تار مو است.
ما انسان‌های خوشبختی هستیم که بین میلیون‌ها پرونده اعتیاد، خداوند به ما اجازه داده است که در کنگره حضور داشته باشیم.

تایپ: همسفر الهام رهجوی راهنما همسفر زهره (لژیون اول)
عکاس: همسفر نجمه رهجوی راهنما همسفر زهره (لژیون اول)
ویراستاری و ارسال: همسفر رقیه، نگهبان سایت
همسفران نمایندگی بندرعباس

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .