هشتمین جلسه از دوره پنجاه و ششم کارگاه آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ نمایندگی پروین اعتصامی اراک با استادی مسافر امید نگهبانی مسافر حسین و دبیری مسافر مهدی با دستور جلسه «کمک کنگره به من و کمک من به کنگره» روز یکشنبه ۲۳ دیماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۷:۰۰ آغاز بکار کرد.
خلاصه سخنان استاد ؛
سلام دوستان امید هستم یک مسافر؛
خداوند را شکر میکنم بابت تجربه این جایگاه، خیلی خوشحالم که خداوند توفیقی داد این جایگاه را تجربهکنم.تشکر میکنم از آقای مهندس و خانواده محترمشان که چنین جایگاهی را برای ما فراهم کردند تا بتوانیم کنار شما دوستان عزیز آموزش بگیریم. از راهنمای خوب خودم آقا مهدی حسنی تشکر میکنم. در مورد دستور جلسه «کمک کنگره به من و کمک من به کنگره» در قوانین و اصول کنگره ما همیشه به یک مثلث برخورد میکنیم که اگر بابت این دستور جلسه مثلثی ترسیم کنیم یک ضلع آن میشود،کمک کنگره به من و ضلع دیگر آن، کمک من به کنگره و ضلع بالایی آن کمک میباشد. کمک کردن میتواند، کمک مالی یا جانی باشد. یک سریها میتوانند کمک مالی میکنند و یک سریها با خدمت کردن کمک میکنند، مثل مرزبانها، ایجنتها، راهنماها، نگهبانها، که خیلی خیلی ممنونشان هستم. کمک حتماً نباید مالی باشد به هر طریق میتوان کمک کرد. به نظر من همین که در چهار چوب کنگره حرکت کنیم این خودش یک نوع کمک است و حداقل کمکی که میتوانیم بکنیم این است که آسیبی به کنگره نزنیم یعنی چوب بین چرخ کنگره نباشیم. وقتی که یک سفر اولی وارد کنگره میشود، اولویت با او میباشد زیرا اگر ما سفر اولی نداشته باشیم اینجا نیازی به راهنما هم نداریم. گاهی اوقات شاید در مشارکت، دوستانِ سفر اولی حرف زدن، اوایل برایش سخت باشد، شاید یک خندیدن ما باعث شود که یک سفر اولی از کنگره دور شود. و به قول آقا مهدی راهنمای محترم میگوید این موضوع تاوان سنگینی دارد پس باید همیشه حواسمان به این موضوع باشد. من همیشه به گذشته خودم نگاه میکنم، من قبلاً یک آدم به هم ریخته که مواد یه کاری با من کرده بود که شاید دو ساعت از خانه بیرون نمیآمدم. از نظر جسمی، روحی، روانی که مواد به آنها آسیب زده بود و به گونهای شده بود که، به خیلی چیزها توجه نمیکردم. من یک ذره که حالم بهتر شده بود تازه صدای گنجشکها را میشنیدم. حتی بزرگ شدن بچههایم را نمیدیدیم،قشنگیهای زندگی را و خیلی چیزها را نمیدیدیم. پس باید بدانم که گذشتهام را فراموش نکنم. انسان همیشه فراموشکار است و فراموش میکندکهکنگرهچهخدمت بزرگی به ما کرده است.
چه چیزهایی ضدارزشی را از ما گرفته و چه چیزهای با ارزش را به ما داده است. زندگی جهنمی، زندگی که همهی او استرس و نگرانی بود. دوران مصرف به گونهای بود که کسی جرات زنگ زدن خانه من را نداشت چون میدانستند من تا دیر وقت میخوابم دور از همسر،دور از فرزند دور از دوستان اقوام حتی حوصله و وقت برای فیلم دیدن با فرزند خود را نداشتم زیرا بیشتر به فکر نشستن برای مصرف بودم. گاهی اوقات هنگام مصرف در شب پنجره را نگاه میکردم و میدیدم صبح شده است و هوا روشن است از خدا میخواستم که ای کاش همیشه هوا تاریک بود. من حتی به محیط و محل کار خودم هم آسیب رسانده بودم، ساعت کارم به گونهای شده بود که زمانی که مغازههای اطراف به منزل میرفتند من تازه به مغازه میآمدم و حتی باعث رنجاندن مشتریهای خودم میشدم. کنگره خیلی چیزها به من داد و از من گرفت، قضاوت و دروغگویی، منیت و غرور را از من گرفت و به جایش آرامش و آسایش، عشق و مهربانی و امید به زندگی به منداد. بیخوابیها و کابوسها را ازمن گرفت به جایش یک خواب آرام و به من دادکه اینها را همه از کنگره دارم و اگر اینها را من نبینم و قدردان نباشم مطمئن هستم که هستی کنگره وخوبیهایش را از من میگیرد وقتی نگاه میکنیم دوستانی که قدردان هستند و با کمک کردنشان قدردانی خودشان را نشان میدهند، چقدر حالشان خوب و سرشار از انرژی هستند وکسانیکه ازخدمت کردن کنارهگیری میکنند و بازدهی ندارند آنها به مشکل میخورند و اینها به گفته جناب مهندس، مثل یک شور زار میماند و به هیچ کاری نمیآید. امیدوارم که در کنگره یک روزی مثل پهلوانهایمان باشیم. ما همین که صندلیهایمان را جمع کنیم و در نظافت کنگره کمک کنیم خودش یک کمک بزرگ است. در شعبه خودمان که یکسری از دوستان را میبینیم که این جاده خاکی را با سرعت بالا میروند و باعث گرد و خاک میشود این خودش یک نوع آسیب رساندن است. امیدوارم که بتوانیم بهتر سفر کنیم و در چهارچوب کنگره باشیم. ممنونم که به صحبتهای بنده گوش دادید.
تایپ: مسافر مهدی( لژیون هفدهم )
عکس: مسافر مهدی( لژیون هفدهم )
تنظیم: مسافر امیر
«گروهمسافرانشعبهپرویناعتصامیاراک»
- تعداد بازدید از این مطلب :
919