سلام دوستان شکیبا هستم همسفر؛
اولین کمک کنگره به من کمک علمی است؛ کنگره۶۰ صورت مسئله اعتیاد را به ما میآموزد و ما با استفاده از علم و دانش کنگره، مفهوم اعتیاد را میآموزیم. کنگره۶۰ با علم خود، چگونگی درمان اعتیاد را به ما آموزش میدهد، علمی که در هیچ کجای دنیا وجود ندارد؛ علمی که سالهای سال برای به دست آوردن آن توسط بنیان کنگره۶۰ تلاش و تحقیق صورت گرفته است و اکنون ما به راحتی در کنگره۶۰ این علم را میآموزیم. اولین خدمت ما به کنگره این است که قدرشناس و سپاسگزار کمکهایی باشیم که از سوی کنگره به ما شده است، در صراط مستقیم باشیم و برای کنگره۶۰ یک عضو، یک مسافر و یک همسفر خوب باشیم. کاری کنیم که کمکهای کنگره به ما مؤثر واقع شود و به رهایی برسیم و در ادامه جزء خدمتگزاران باشیم. سعی کنیم طوری عمل کنیم که کنگره۶۰ از ما راضی و خشنود باشد. به همه کسانی که به نحوی در کنگره۶۰ خدمت میکنند احترام بگذاریم. در کنگره میتوانیم هم خدمت مالی و هم خدمت معنوی انجام دهیم. یادمان نرود که از کجا به کجا رسیدهایم و باید هزینه این رهایی، حال خوش و آرامش را پرداخت کنیم که باز هم کنگره۶۰ جلوتر است.
سلام دوستان غزل هستم همسفر؛
به نظر من بزرگترین کمک را کنگره به ما میکند؛ زیرا اگر این مکان امن نبود ما و مسافرانمان به درمان و حال خوب نمیرسیدیم. کنگره به من آموخت که چطور میتوانم در هر شرایطی بهتر و سالمتر زندگی کنم و نوع نگاه مرا نسبت به سختیها و مسایل زندگی تغییر داد. اما کمک ما به کنگره این است که به حرمتها و قوانین کنگره احترام بگذاریم و فرمانبردار باشیم و به موقع در جلسات حاضر و خدمتگزار باشیم و نظم و انظباط داشته باشیم و از نظر مالی و معنوی هم کنگره را حمایت کنیم، با این وجود کنگره نیازی به کمک من ندارد، من اگر کمکی کنم در اصل به خودم و دیگران کمک کردم؛ چون در کنگره کمککردن چه مالی و چه سایر خدمتها کمک به خود فرد است چون با این کار به آرامش وحال خوش میرسیم و در آخر کسانی که همیشه در حال بازپرداخت آن چه که دریافت نمودند هستند، مانند چشمه زلال و سرشار از انرژی هستند و کسانی که هرچه دریافت مینمایند و در عوض هیچگونه پرداختی ندارد و همه چیز را برای خود میخواهند گویی تبدیل به شورهزاری کویری میشوند.
سلام دوستان زینت هستم همسفر؛
خدا را شاکر و سپاسگزارم که با کنگره آشنا شدم. کنگره خودش رحمتی است از جانب قدرت مطلق. اولین روزی که وارد کنگره شدم، اولین کمک کنگره به من آغوش باز و صمیمی خواهرانی بود که مرا از تنهایی در آوردند و با لبخند پذیرای من شدند همه مثل خودم بودند، درد کشیده و البته با حالی خوب؛ آنها حال خوب خودشان را با من شریک شدند و من هم به مرور حس و حال خوبی پیدا کردم، بوی دود و سیگار و صدای فندک که اعصابم شدیداً از شنیدنش خورد بود از خانه ما رفت، رفتار پسرم با مسافرم بهتر شد. کنگره برای من خیالی راحت به همراه داشت و با نوشتن وادیها هر جا میروم سعی میکنم آنها را رعایت کنم. امیدوارم من هم با احترام به همه رعایت قوانین کنگره و خدمت کردن هر چند کوچک و گوشکردن به آموزشهای راهنمای خوبم بتوانم به کنگره کمک کنم.
سلام دوستان فریده هستم همسفر؛
پراز زخم بودیم کنارهم بودنمان مرحم شد. با ورودم به کنگره در میانه زمستان، متوجه شدم که در درون من، تابستانی شکستناپذیر وجود دارد. تکتک دستور جلسات کنگره، گاهی تلنگر و گاهی نقش هدایتگر دارند، گاهی اطمینانت میدهند به راهی روشن و امید به فردایی که خورشید را نظارهگر باشیم و سبز شویم، گاهی متوقفت میکنند از ویران شدن و فرورفتن به تاریکی و گاهی هم نقش یادآوری دارند، بهشرط آنکه انسان در پی یافتن و پیدا کردن خود باشد. جمعیت احیای انسانی یک جمله کوتاه است؛ اما بشارت میدهد که میتوان احیا شد،(احیای انسانی تخریب شده)، میتوان دوباره زنده شد (طلوعی دوباره) میشود درمان شد، (پایدار و ماندگار). در اینجا توانستم به ارزش وجودی خود پی ببرم و بدانم که حتی اگر در قعر تاریکی باشم میتوانم تغییر کنم، آموزش گرفتم که هر مشکلی برای من هدیهای دارد، پس در برابر آنها صبور باشم، چون اگر صخره و سنگ در مسیر رودخانه زندگی نباشد، صدای آب هرگز زیبا نخواهد شد؛ با این نوع نگاه و تغییر افکار اعتماد به نفس و عزت نفسم بالا میرود. یادگرفتم باید به این مسیر ادامه دهم و نگذارم آن تغییراتی که در من اتفاق افتاده خشک شود؛ چون هم آب هست، هم خاک و هم هوا، هنوز باید در این مسیر ماندگار باشم. چون سبز ماندن در میان ویرانی ریشه میخواهد تا سر از خاک بیرون بیاورد. به این جهان بینی رسیدم که هیچ چیز مهمتر از وجود من نیست، پس باید ببخشی تا عاشق شوی؛ ببخشی، تا رها شوی؛ ببخشی، تا زندگی کنی. با این همه اوصاف در کجای این دنیا این عشق و محبت بلاعوض هست؟!در این دستور جلسه همیشه اول این موارد را برای خودم مرور میکنم تا یادم بماند اگر هر خدمت و یا کمک مالی به کنگره بکنم. هنوز ذرهای از این محبت را جبران نکردهام؛ اما میتوانم با عمل کردن به آموزشها من هم در استحکام این پایهها و تکثیر این علم و دانش بیپایان سهیم باشم. خدا را شکر میکنم و میدانم آرامش امروز را مدیون معمار بزرگ و خدمتگزاران این مجموعه و این مکان مقدس هستم. امیدوارم روزی با خدمت کردن به کنگره بتوانم ذرهای از این محبت را جبران نمایم. زندگی احیا شد و همچنان درحال بازسازی است.
رابط خبری: همسفر عصمت رهجوی راهنما همسفر شکیبا (لژیون هفتم)
ویرایش و ارسال: همسفر راهله دبیر سایت
- تعداد بازدید از این مطلب :
165