سلام دوستان سپیده هستم همسفر
زمانیکه وارد کنگره شدم، نمیدانستم قرار است با چه مکانی مواجه بشوم و چه آیندهای در پیشرو دارم، با طی شدن زمان و به دست آوردن آن احساس امنی که در جای خوبی پا گذاشتم و من سپیده را با تمام خوبیها و بدیها با آغوش گرم و مهربانی پذیرفتند و اعتماد به نفس از دست رفته را به من برگرداندند و اینکه من همسفر در اعتیاد مسافرم هیچ نقشی ندارم و آن حس بد و عذابآور را در من از بین بردند. آموزشهای جهانبینی به من کمک کرد که بدانم از کجا آمدهام و قرار بعد از مرگ به کجا سفر کنم و اینکه هر شخص در زندگی خود یک رسالتی دارد و با پیدا کردن آن رسالت وظیفه خود را به پایان میرساند. من سفر اولی در مقابل کمکهای که کنگره به من داده نتوانستم در حال حاضر کمکی بکنم و امیدوارم با خوب سفر کردنم و پایان رساندن سفرم و ورود به سفر دوم کمکهای فراوانی چه مالی چه معنوی انجام بدهم و با انجام دادن خدمت، تمام حسهای خوبی که دریافت کردم را جبران کنم.
سلام دوستان ندا هستم همسفر
این دستور جلسه همیشه برای من یک تلنگر است و من را به یاد گذشتهام میاندازد، گذشتهای که سراسر تاریکی بود حس خوبی وجود نداشت هیچ جا از نگاهها و قضاوتهای دیگران در امان نبودم؛ وقتی به کنگره آمدم، من را با آغوش باز پذیرفتند به من گفتند: مصرف مسافرت هر چه که باشد قابل درمان است به من امید دادند. راهنمایم دستم را گرفت و من را یاری کرد تا از تاریکیها خارج شوم. سیدیها هر هفته میآمد و آموزشهای جدیدی به من میداد، وارد سفر دوم شدم به من خدمت داده شد، منی که در زمان تاریکی خودم را فراموش کرده بودم و روی خودم حسابی باز نمیکردم، کنگره به من اعتماد کرد به من اعتماد به نفس داد به من احساس مفید بودن داد؛ اکنون که به گذشته نگاه میکنم و الان خودم را میبینم؛ تنها چیزی که متوجه میشوم این است که من هر چه دارم از کنگره است. هر چه برای جبران تلاش میکنم مدیونتر میشوم؛ چون با هر خدمت چه مالی و چه معنوی حال خودم بهتر میشود. خدا را سپاسگزارم که این مسیر را برایم نمایان کرد و از جناب مهندس ممنونم که این بستر را فراهم نمود تا من بتوانم آموزش بگیرم و با هر قدمی که در کنگره برمیدارم حال خودم بهتر میشود.
سلام دوستان سهیلا هستم همسفر
خداراشکر میکنم که اذن ورود کنگره۶۰ به من داده شد؛ وقتی که وارد کنگره شدم یک فرد ناامیدی بودم که هیچ چیزی را باور نداشتم و از اعتیاد هیچی نمیدانستم و فقط از مسافرم میخواستم که مصرف نکند؛ اما خدا را شکر کنگره اولین چیزی که به من آموخت، صورت مسئله اعتیاد بود و من با استفاده از علم و دانش کنگره مفهوم اعتیاد را آموختم، که یک فرد مصرف کننده بیمار است؛ زمانی که بیماری مسافر خود را پذیرفتم، راه برای من باز شد و توانستم آموزشهای ناب کنگره را بهتر بیاموزم و الان حال خوش خود و خانوادهام را مدیون کنگره هستم و از خداوند عمر با عزت برای آقای مهندس و خدمتگزارن کنگره میخواهم ان شاءالله بتوانم یک عضو خوب برای کنگره باشم و حرمتهای کنگره را رعایت کنم و به همه خدمتگزاران کنگره احترام بگذارم. انشاءلله این حال خوبی که ما در کنگره داریم روزی نصیب همه مصرف کنندگان بیرون از کنگره شود و همچنین روزی برسد که کنگره جهانی شود.
سلام دوستان زهرا هستم همسفر
کنگره۶۰ بر مبنای کمک کردن بنا شده است؛ آنجا که میگویند: کنگره بر اصل پذیرفته شده کمک فرد رها شده به فرد در حال مصرف مواد میباشد در قبال این کمکها باید چکار کنم؟ اولین چیزی که به عنوان همسفر در کنگره به من یاد داده میشود، این است که آگاهی لازم برای کمک کردن را به دست آورم؛ وقتی که به شناخت و آگاهی نزدیک شوم راحتتر به دیگران کمک میکنم؛ در اصل کمکی است که به خود و خانواده خودم انجام میدهم، برای خارج شدن از تاریکی باید به قدرت خداوند ایمان داشته باشیم؛ اگر بخواهیم کل مبحث کمک من به کنگره و کمک کنگره به من را در قالب یک شکل مثلثی ترسیم کنیم؛ یک ضلع آن کمک کنگره به من است، ضلع دیگرش کمک من به کنگره و قاعده مثلث هم چگونه کمک کردن است و این موضوع در همه جا وجود دارد و مختص کنگره نیست؛ مثلا خدمت من به کشور و خانواده و بالعکس، هیچ چیز در دنیا وجود ندارد که خدمتی انجام دهد؛ اما بازخورد نداشته باشد و همه چیز دو طرفه است. کنگره۶۰ از یک مصرفکننده مواد؛ سردار، پهلوان و غیره ساخت علاوه بر آن دانشگاه نیز ساخته شد، همه اینها توسط کنگره به انجام رسید که انسان را با خودش آشنا کند، من هر کاری انجام بدهم نمیتوانم کمکهایی کنگره به خودم را جبران کنم.
نویسندگان: همسفر سپیده، همسفر ندا، همسفر سهیلا و همسفر زهرا رهجویان راهنما همسفر ندا (لژیون پانزدهم)
ویراستاری: همسفر ملیکا نگهبان سایت
ویرایش و ارسال: همسفر کلثوم دبیر سایت
همسفران نمایندگی دانیال اهواز
- تعداد بازدید از این مطلب :
110