جلسه دهم از دوره دوازدهم کارگاه آموزشی همسفران بیهقی سبزوار با استادی همسفر فاطمه، نگهبانی همسفر اعظم و دبیری همسفر مهین با دستور جلسه "کمک من به کنگره و کمک کنگره به من" در روز دوشنبه 24 دیماه 1403 ساعت 16:00 آغاز به کارکرد.
خلاصه سخنان استاد:
با تشکر از نگهبان و دبیر جلسه که فرصت خدمتکردن در این جایگاه را به من دادند تا آموزش بگیرم. در مورد دستور جلسه این هفته، "کمک من به کنگره و کمک کنگره به من"؛ باید این را بگویم تا قبل از آشنایی با این مکان افکار منفی بسیاری در ذهن داشتم. ناشکریهای فراوانی انجام میدادم. از خود میپرسیدم: چرا من باید همسر یک مصرفکننده باشم و چنین زندگی سختی پیشروی من باشد؟ به علت این افکار منفی، دچار بیخوابی میشدم و کارهایم هیچوقت خوب پیش نمیرفت. مسافرم چندین بار با راههای مختلف اقدام به ترک نمود؛ ولی هر بار با تخریب بیشتر و حال خرابتر و مصرف بیشتر ادامه میداد. تا اینکه با کنگره آشنا شد و با روش دیاستی به رهایی رسید.
او وقتی با کنگره آشنا شد، تلاش زیادی کرد تا من را به این مکان بیاورد؛ ولی من به بهانههای مختلف از آمدن به کنگره سرباز میزدم. بالاخره یک روز وارد کنگره شدم، در ابتدا فکر میکردم برای کمک به مسافرم در این مسیر قرار گرفتهام؛ اما پس از حضور خود فهمیدم که حال من بسیار بدتر و خرابتر از حال مسافرم است. من با مشکلات و افکار منفی خود به خانواده و فرزندانم آسیب وارد کرده بودم. با حضورم در کنگره و استفاده از آموزشهای ناب آن، افکار و اندیشههای من نیز تغییر نمود. توانستم خواب خود را تنظیم کنم. رفتار خود را نسبت به دیگران و اطرافیانم تغییر دهم. قبل از کنگره فکر میکردم، هرچه به دست میآوریم، باید خرج کنیم. ولی کنگره به من پساندازکردن را آموخت.
با آموزشهایی که توسط راهنمای خود دریافت کردم، کمکم به کارهای خود نظم بخشیدم و برای زندگی خودم برنامهریزی کردم. به کمک راهنمای تغذیه، وزن خود را به وزن مناسب رساندم. من پیشازاین بارها این کار را انجام داده بودم؛ حتی زیر نظر پزشک تغذیه بودم و وزن زیادی کم کردم؛ امّا بعد متوجه شدم دکتر از قرصهای ضد افسردگی برای کاهش وزن من استفاده کرده است. من بیماری دیابت داشتم که با راهنماییهای راهنمای تغذیه خود توانستم، سلامتی خود را به دست بیاورم. فکر بیماری دیابت، مرا خیلی نگران و ناامید کرده بود؛ ولی به شکر خدا با حضور در کنگره تمام آنها را پشت سر گذاشتم. با نگاه به تغییرات خودم متوجه شدم که من بیش از مسافرم نیازمند به حضور در این مکان مقدس بودم.
حال خوش و سلامتی خود را مدیون کنگره هستم. اکنون میتوانم در مسیر صحیح و آرامش حرکت کنم. با استفاده از دانش و آموزشهای کنگره فهمیدم، هر تاریکی روشنایی به دنبال دارد. یاد گرفتم ناامید نباشم، ترس از آینده نداشته باشم و افکار منفی و پریشانی خود را بتوانم کنترل کنم. در کنگره روش صحیح زندگیکردن و روش صحیح تغذیه را آموختم. در نتیجه من با کوله باری از بیماریها و تخریبها وارد کنگره شده بودم و کنگره تکتک آنها را تبدیل به عشق و محبت کرد. من اکنون سلامتی، آرامش و حال خوش خودم و خانواده و فرزندانم را از کنگره دارم. اینها همه کمکهای کنگره به من بود.
حال چگونه من میتوانم به کنگره کمک کنم؟ اولین کمک من به کنگره این است که قدرشناس و سپاسگزار آن باشم. من تمام سعی و تلاش خود را انجام میدهم تا زحماتی را که کنگره برای سلامتی و حال خوش من کشیده است، بتوانم جبران کنم. هرچند خدمتهای من به کنگره بسیار کوچک است؛ ولی از خدمتکردن نیز حال خوش انرژی کسب میکنم. همچنین از نظر مالی میتوانم عضو کوچکی از لژیون سردار شوم که بتوانم کمکی هر چند ناچیز در استواری پایههای این مکان مقدس داشته باشم. من نیز میدانم برکت این امر نیز دوباره متوجه خود من و زندگیام خواهد شد و کنگره باز آن را به من پس میدهد. باتوجهبه اینکه من هر قدمی برای کنگره بردارم، کنگره دوباره آن را به من بازمیگرداند و هیچگاه بدهکار من نخواهد بود؛ پس من در کل هیچ کاری برای کنگره نمیتوانم انجام دهم. چه از نظر مالی و چه از نظر معنوی، من فقط باید سعی کنم که الگوی خوبی برای کنگره در جامعه باشم. از آقای مهندس و خانواده محترمشان بهخاطر زحماتشان بسیار متشکرم.
اهدای لوح تقدیر لژیون سردار به همسفران نمایندگی بیهقی سبزوار
تایپ و ویرایش: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر سمانه (لژیون سوم)
ویراستاری و ارسال: دبیر سایت همسفر ماندانا
همسفران نمایندگی بیهقی سبزوار
- تعداد بازدید از این مطلب :
144