جلسه سوم از دوره سیویکم کارگاههای آموزشی خصوصی همسفران کنگره۶۰ نمایندگی سهروردی اصفهان با استادی راهنما همسفر فریبا، نگهبانی راهنما همسفر شهرزاد و دبیری همسفر افسانه با دستور جلسه «کمک من به کنگره و کمک کنگره به من» روز دوشنبه ۲۴ دیماه ۱۴۰۳ رأس ساعت ۱۶:۰۰ آغاز بهکار کرد.

خلاصه سخنان استاد:
خدا را شاکر و سپاسگزارم که یکبار دیگر در این جایگاه قرار گرفتم تا بتوانم خدمت کنم. دستور جلسه این هفته «کمک من به کنگره و کمک کنگره به من» است. هیچ موجودی جهت بیهودگی پا به حیات نمینهد؛ همه موجودات چه نباتات، چه جامدات و چه انسانها همه آمدهاند برای خدمت کردن. جامدات و نباتات همانطور که میدانید، هر خدمتی که میکنند غریزی است؛ اما انسان چه؟ انسان با اختیار و عقلی که دارد، آمده است تا به بشریت خدمت کند و به نسبت آن دانایی که دارد خدمت میکند، دقیقاً مثل کاشف میکروب که آقای رابرت کُخ بود و بهخاطر همین کشف میکروب بود که هنوز پس از چندین قرن، خدمات و راه ایشان ادامه دارد و تا زمانی که انسان در هستی است این راه ادامه دارد. امروز هم دانشمند قرن خودمان، آقای مهندس دژاکام با کشف متد DST باعث شدند که بسیاری از انسانها از بند مواد مخدر رها شوند و نهتنها امروز با کشف این متد مسافر من از اعتیاد رها شده است؛ بلکه من همسفر هم از بند افکار منفی و از بند نیکوتین رها شدم.
من همسفر ابتدا میخواهم ببینم کنگره چه کمکی به من کرده است؛ در واقع ببینم کنگره چه چیزهایی را از من گرفته و چه چیزهایی به من داده است؟ کنگره مواد مخدر را از مسافرم گرفت، مصرف سیگار را از خودم گرفت، اضافهوزن را از خواهرم گرفت و بهجای آنها سلامتی را به ما برگرداند؛ سلامتی که با هیچچیز نمیتوان عوض کرد. کنگره تمام ضد ارزشها، کینه و حسادت را از من گرفت و بهجای آن چه چیزی به من داد؟ به من گفت که تو با کینه و حسادت باعث میشوی به جسم خودت آسیب برسانی. کنگره بهجای آن ضد ارزشها و مسائل منفی به من آرامش، عشق و محبت داد؛ نفس اماره را از من گرفت و نفس لوامه را جایگزین آن کرد و من از نفس اماره به نفس لوامه ارتقاء پیدا کردم. کنگره خیلی چیزهای منفی را از ما گرفت و در عوض چیزهای خیلی خوبی به ما داد که شاید من در خواب هم نمیدیدم. کنگره خداوندی را که من دیگر قبول نداشتم به من برگرداند. زمانی بود که از بار مشکلات بیرون میرفتم و فریاد میزدم که اصلاً خدایی وجود ندارد؛ اگر خداوند هست چرا زندگی من اینگونه است؟ چرا باید من اینقدر عذاب بکشم؟ کنگره آمد من را با خودم روبهرو کرد و گفت این دانههایی هست که خودت کاشتی و الآن محصول آن را برداشت میکنی.
آقای مهندس در سیدی «کمک من به کنگره» یک مثلثی را ترسیم میکنند که یک ضلع آن کمک من به کنگره است و ضلع دیگر آن کمک کنگره به من و قاعده این مثلث میشود موضوع کمک. اکنون موضوع کمک چه هست؟ کمک مادی و معنوی است. کمک معنوی کنگره به من این بود که ضد ارزشها را از من گرفت و همه ارزشها را به من برگرداند. کنگره ذرهذره کاری کرد که من که زمانی نمیدانستم از دنیا چه میخواهم؛ الآن میدانم که چهکار باید انجام بدهم. جنبه کمک مادی در کنگره به من این بود که اگر امروز مسافرم مواد مصرف میکرد با این قیمتی که تریاک دارد ما روزانه باید یک میلیون تومان صرف خرید مواد میکردیم و صرف سیگار مسافرم و سیگار خودم. ماهیانه تقریباً ۳۰ میلیون کنگره دارد به ما کمک میکند بهخاطر اینکه خرید مواد و سیگار از بین رفته و دیگر اثری از آنها نیست؛ پس در اینجا به من کمک مادی کرده است. از همه مهمتر اینکه کنگره بهواسطه ۱۴ وادی راه و رسم زندگی کردن را به من نشان داد و به من گفت چگونه زندگی کن و این خیلی مهم است که من چگونه زندگی میکنم.
اکنون ببینم کمک من به کنگره چه بوده است؟ کمک مادی که من میتوانم به کنگره بکنم این است که زمانیکه سبد قانون یازده از جلوی من میگذرد بیتوجه عبور نکنم و هر چقدر در توانم هست در سبد بیندازم. من که باید الآن ۳۰ میلیون خرج مواد میکردم، آیا نمیتوانم ماهی یک میلیون یا دو میلیون به کنگره کمک کنم؟ آیا نمیتوانم عضو لژیون سردار شوم؟ نمیتوانم دنور یا پهلوان شوم و یا نشان در بینشان شوم؟ بله؛ زمانیکه توانش را پیدا کردم، حتی اگر قدرتش را هم نداشته باشم باید قدرت بخشش را در خودم ایجاد کنم و آن بخشش را انجام دهم. از لحاظ معنوی، زمانیکه در سفر اول هستم میتوانم صندلیها را جابهجا کنم یا زمین را طی بکشم و یا در آبدارخانه خدمت کنم تا زمانیکه به جایگاههای بالاتر خدمتی برسم مثل راهنمایی یا مرزبانی و ... که هر یک جایگاه خودش را دارد و میتوانم در این جایگاهها کمک معنوی داشته باشم.
فکر میکنید دیدهبانان در کنگره از ابتدا دیدهبان بودند؟ خیر! این خدمتهای ذرهذره باعث شده است که الآن دیدهبان شوند و بتوانند خدمت کنند. سوالی که پیش میآید این است که دیدهبانان با این همه خدمت که میکنند و خیلی کم در خانه حضور دارند، چگونه ما آرامش را در چهره تکتک آنها میبینیم؟ چون آن بذر را کاشتند و دارند حساب خودشان را تسویه میکنند؛ البته حساب هیچکس با کنگره صفر نمیشود. آقای مهندس که خودشان این همه در کنگره خدمت کردهاند، میگویند به کنگره بدهکارم، پس من همسفر حرفی برای گفتن ندارم. بنابراین هیچوقت از خدمت کردن نترسیم و خدمت کنیم تا شاید قطرهای باشیم برای این اقیانوس بزرگ.
در پایان؛ کسانی که از هستی هرچه دریافت میکنند بازپرداخت آن را میدهند، به چشمهها و رودهای خروشان تبدیل میشوند و بالعکس کسانی که دین خود را به هستی پرداخت نمیکنند؛ قطعاً به شورهزاری بیش تبدیل نمیشوند.

مرزبانان کشیک: همسفر زهرا و مسافر محسن
عکاس خبری: همسفر مرضیه رهجوی راهنما همسفر مریم (لژیون پنجم)
تایپ: همسفر اعظم رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون چهارم) و همسفر فرزانه رهجوی راهنما همسفر زهره (لژیون هشتم)
ارسال: راهنما همسفر زهرا نگهبان سایت
همسفران نمایندگی سهروردی اصفهان
- تعداد بازدید از این مطلب :
1186