پنجمین جلسه ازدورسوم کارگاه های آموزشی خصوصی کنگره60ویژمسافران نمایندگی ارگ کرمان با استادی:مسافرغلامرضا نگهبانی:مسافرحامد دبیری:مسافرسعدالله با دستورجلسه"کمک من به کنگره کمک کنگره به من"روزیکشنبه23دی1403ساعت17آغازبکارنمود
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان غلامرضا هستم یک مسافر در ابتدای جلسه جا دارد از آقای مهندس یک تشکر ویژهای بکنم برای این مکان مقدس و امنی درست کردند و از ایجنت محترم تمام خدمتگزاران و راهنمایان محترم تشکر مینمایم وقتی من مسافر غلامرضا که قبلاً مصرف کننده بودم در زمان مصرف در یک خانواده قرار میگیرم برای خانواده او بسیار سخت و عذاب آور است و در مرحله بعد درد و عذابی است که برای جامعه به وجود آورده است که ترکشهای فرد مصرف کننده به زن بچه و اطرافیان اصابت میکند،این افراد جهانبینی و روان خود را از دست میدهند و دچار تخریبهای زیادی میشوند وقتی به گذشته نگاه کنم در مورد دستور جلسه امروز که کمک کنگره به من و کمک من به کنگره است میبینم که من قبلاً به عنوان یک فرد مصرف کننده فقط به دنبال تهیه و مصرف مواد بودم خانواده برام اهمیت نداشت اگر پول هم نداشتم هر کجا بود پول مواد را تهیه میکردم در صورتی برای هزینههای خانواده حاضر نبودم چنین کاری انجام دهم،وقتی در شعبه گنجعلی خان نوشتاری را برای دفعه اول به من دادند تا بخوانم میکروفون از دستم افتاد و قادر به بیان نبودم ولی امروز به جایی رسیدم که راحت میتوانم صحبت کنم و از حق خودم نیز در جامعه دفاع نمایم و امیدوارم با آموزشهایی که در بین شما و اساتید محترم میگیرم به درجات بالاتری نیز برسم.
قبل از ورود به کنگره من اصلاً اعتباری نداشتم و کسی واقعاً مرا چیزی حساب نمیکرد در صورتی که از نظر خودم من همیشه فکر میکردم کسی هستم ولی کسی مرا هیچی حساب نمیکرد با آمدن به کنگره آبرو و اعتبار به من برگشته است من در مقابل این آبرو و اعتبار زندگی و جهانبینی که به من کنگره داده چه باید بکنم؟ درست نگاه میکنم میبینم این دینی است که به گردن من قرار داده شده و باید آن را ادا نماید قبلاً زباله را از ماشین بیرون میریختم ولی امروز نه تنها این کار را انجام نمیدهم بلکه اگر کس دیگری نیز انجام دهد با روی گشاده به او توصیه میکنم که این کار اشتباه است من غلامرضا وقتی که چیزهایی را از کنگره گرفتم اگر در فکر بازپرداخت آن باشم تبدیل میشوم به چشمه زلال و اگر در فکر بازپرداخت نباشم و بگویم من که رها شدم پس کنگره خودش میداند و خودش و در فکر مال اندوزی فقط باشم تبدیل میشوم به کویری بیخاصیت.و این دینی که به گردن من است در کنگره باید دین خود را ادا نمایم به هر صورتی که میتوانم با کمک مالی یا با خدمتهای دیگری که در اینجا میتوانم انجام دهم درست است که کنگره نیاز ندارد آقای مهندس در این مورد میگویند ولی اگر قرار باشد هر کسی که رها شد برود دنبال کارش و همه دست به دست هم ندهند تا یک نفر به رهایی برسد خوب چیزی از کنگره باقی نمیماند و پیشرفتی برای کنگره حاصل نمیشود،من در سال ۴۰۱ که رها شدم بعد از رهایی به من گفتند که میخواهید خدمت کنید گفتم بله رفتم در اوتی و بعد از آن نیز ۶ ماه در یک کلینیک و بعد از آن در کلینیک دیگری من بعد از رهایی وضعیت مالیم اجازه نمیداد دنور بشوم ولی با همان خدمتی که میتوانستم انجام دهم آمدم و انجام دادم خدمت به خلق بسیار شیرین است و حال خود آدم را خوب میکند من اگر خدمتی به کسی انجام دهم حال خودم خوب میشود در زمان مصرف کنندگی اگر با خانواده مسافرت میرفتم فقط در فکر مصرف بودم و با دیدن نیروهای انتظامی این مسافرت به تن همسفران زهر میشد ولی امروزز مانی که مسافرت میرویم از مسافرت خود به همراه همسفران لذت میبریم و دیگر اضطراب مصرف کنندگی را نداریم و من باید قدر این رهایی را بدانم و شکرگزار خداوند و سپاسگزار آقای مهندس و کنگره باشم که آرامش را به من و زندگی من برگردانده است و با آموزشها جهان بینی به من یاد بدهد و مرا از جهان اعتیاد خارج نماید و متشکرم از تک تک شما عزیزان که در این شعبه یا نقاط دیگر خدمت مینمایید و سپاسگزارم که به صحبتهای من گوش دادید به افتخار خودتون و آقای مهندس یک کف مرتب بزنید
تایپ:مسافرحسین لژیون دوم
عکس:مسافراحسان مرزبان خبری
ویرایش و بارگزاری:مسافرامیرهادی لژیون دوم
- تعداد بازدید از این مطلب :
128