English Version
This Site Is Available In English

معمار بزرگ چه‌قدر زیبا مسیر را به ما نشان می‌دهد

معمار بزرگ چه‌قدر زیبا مسیر را به ما نشان می‌دهد

سومین جلسه از دوره سوم کارگاه‌های آموزشی خصوصی کنگره‌۶۰ همسفران نمایندگی الیگودرز به استادی راهنما همسفر عاطفه، نگهبانی همسفر شبنم و دبیری همسفر فخرالسادات با دستور جلسه: «کمک کنگره به من وکمک من به کنگره» در روز دوشنبه ۲۴ دی‌ماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۵:۰۰ برگزار شد.

خلاصه سخنان استاد:

ممنونم از نگهبان جلسه خانم شبنم و ایجنت و مرزبانان و همین‌طور راهنمای لژیون دوم خانم هما که اجازه دادند امروز در این جایگاه خدمت کنم و انرژی بگیرم و از تک‌تک شما آموزش بگیرم هفته همسفر را تبریک می‌گویم درسته که گذشته؛ اما توانایی، اراده و قدرت همسفران هر روز تبریک گفتن دارد درود بر همه شما. تبریک می‌گویم قبولی‌ در آزمون نمایندگی الیگودرز را به تک‌تک شما، وقتی قبولی‌های راهنمایان شال نارنجی و شال سبز را دیدم واقعا احسنت گفتم؛ زیرا وقتی یک نفر می‌تواند به جایگاهی برسد راهنمایش تاثیرگذار است؛ اما تک‌تک اعضای شعبه هم از ایجنت، مرزبانان، مسئول آموزشی، حتی یک سفر اولی می‌تواند در قبولی آن رهجو و قبولی آن راهنما تاثیر‌گذار باشد و با توجه به تعداد اعضای همسفران نمایندگی الیگودرز واقعاً جای تبریک دارد. در مورد دستور جلسه "کمک کنگره به من و کمک من به کنگره" می‌خواهم برگردم به خودم که چه چیزی داشتم و مسائلی که تا به امروز گذراندم و ببینم کنگره برای من چه کرده است من چه کاری می‌توانم برای کنگره انجام بدم و تا الآن چه کارهایی برای کنگره انجام داده‌ام؟ آن معمار بزرگ آن‌قدر قشنگ همه چیز را کنار همدیگر می‌چیند که آن بستر برای من عاطفه مهیا باشد و آن من هستم که بتوانم چطور از آن استفاده کنم و پازل‌هایی که به من داده شده را چطور کنار هم بچینم تا بتوانم صفحه قشنگی از زندگی خود داشته باشم.

مسافر من مصرف بالای شیشه داشت و دچار توهم‌های خیلی بدی می‌شد و اگر بخواهم به زبان خودش بگویم که می‌گفت: همیشه دنبال راهی هستم که از من فاصله بگیرید که صدمه‌ای به شما وارد نشود و به این شدت تخریب بالایی داشت. من کنگره و مسیر درمان اعتیاد را بلد نبودم و به هر دری می‌زدم تا تصمیم گرفتم پیش مشاور و درمانگر به تهران بروم و در سایت گروه‌های مختلف درمانی را جستجو می‌کردم و هیچ اطلاعی از این گروه‌ها نداشتم.

به شهر خمین که رسیدیم مسافرم خیلی حالش بد شد و گفت در پارک استراحت کنیم و من می‌دانستم که مصرف کننده شیشه است و اگر بخوابد دیگر نمی‌توانم آن را بیدار کنم. اینکه می‌گویم معمار بزرگ چه‌قدر قشنگ مسیر را نشان ما می‌دهد این است که در سایت جستجو می‌کردم که نزدیک‌ترین شعبه کنگره ۶۰ را پیدا کنم و مسافرم را به آن‌جا ببرم که دیدم در شهر خمین هم کنگره ۶۰ است و مسافرم را به آنجا بردم و همان شد استارت شروع آمدن من به کنگره و آن‌جا توسط مسافری مشاوره شدیم و آن آقا آن‌قدر قشنگ برای من توضیح داد و من دریافت کردم کنگره چیست و قرار است چه اتفاقی بیفتد و اینکه مسافر من بر اثر مصرف مواد مخدر چه بلاهایی سرش آمده است. من نمی‌توانم که او را کمپ بفرستم، من نمی‌توانم او را به تخت ببندم و در خانه زندانی کنم، نمی‌شود سم زدایی کند و این‌ها راهش نیست. اعتیاد تعریف دارد و اینکه چه بلاهایی سر جسم آمده است. 

جسم باید بازسازی شود، با بستنش و با داروهای اعصاب و روان درمان نمی‌شود. آن‌جا به من یاد داد که مصرف کننده بی‌غیرت و بی‌اراده نیست و جمله‌ای به من گفت که من قانع شدم که در نظر بگیرم مسافر وقتی بخواهد موادش را تهیه کند در سخت‌ترین شرایط هم این کار را انجام می‌دهد، پس اراده دارد که اگر بخواهد هر کاری را انجام می‌دهد فقط ناآگاه است و نمی‌داند، گرفتار شده و مسیر را اشتباه رفته است و در کنگره مسیر را جلوی راه مسافر می‌گذارند. اکنون نگاه می‌کنم که کنگره به من چه داده است؟ کنگره به من زندگی داد، به من امید داد، کنگره من را بزرگ کرد، آن‌قدر ارزشمند کرد که در جشن همسفر همان مسافری که روزی به من می‌گفت که از او فاصله بگیرم که صدمه‌ای به من وارد نکند بیاید و از من قدردانی کند. 

بزرگ‌ترین چیزی که کنگره به من داد این بود که مشکلات را مشکل نبینم و از آن‌ها آموزش بگیرم و قرار نیست بعد از رهایی هیچ مشکلی برای من نباشد مشکلات همیشه هستند و ادامه دارند؛ اما زمانی‌که به کنگره آمدیم، آموزش گرفتیم که هر مشکلی که سر راهمان قرار بگیرد می‌توانیم آن را حل کنیم به جای اینکه از آن فرار کنیم. در آخر فلسفه این دستور جلسه برای من عاطفه این بود که نگاه کنم، قدردان باشم و ببینم کنگره به من چه داده است و باید بازپرداخت داشته باشم و زمانی‌که می‌خواستم به کنگره کمک کنم و تلاش خود را می‌کردم و هر قدمی که برای کنگره برمی‌داشتم کنگره صد قدم به طرف من برمی‌گشت و هرچه تلاش کردم بیش‌تر باشد بیش‌تر دریافت کردم؛ بنابراین هر چه‌قدر تلاش کنم برای کمک به کنگره، در واقع با آموزش‌ها و حال خوشی که دریافت می‌کنم به خودم کمک کرده‌ام. 

مرزبانان کشیک: همسفر اعظم و مسافر جواد
تایپ: همسفر مژگان رهجوی راهنما همسفر شبنم (لژیون اول)
ویراستاری: همسفر فاطمه راهنمای تازه‌واردین
عکس: همسفر لیلا رهجوی راهنما همسفر هما (لژیون دوم)
ارسال: همسفر زهره رهجوی راهنما همسفر شبنم (لژیون اول) دبیر سایت
همسفران نمایندگی الیگودرز

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .