English Version
This Site Is Available In English

ما همگی بالای چاه ایستاده‌ایم تا یک نفر را بیرون بکشیم

ما همگی بالای چاه ایستاده‌ایم تا یک نفر را بیرون بکشیم

هشتمین جلسه از دوره چهارم جلسات لژیون سردار کنگره۶۰ ویژه همسفران نمایندگی گرگان با نگهبانی همسفر زهرا و دبیری همسفر غزاله و استادی همسفر سپیده با دستور جلسه «کمک کنگره به من و کمک من به کنگره» در روز دوشنبه ۲۴ دی‌ماه ساعت ۱۴ آغاز به کارکرد.

خلاصه سخنان استاد:

ممنونم از نگهبان لژیون سردار و دبیر و خزانه دار که استادی جلسه را به من واگذار کردند تا خدمت کنم و آموزش بگیرم ممنونم از ایجنت عزیزم و راهنمای خوبم همسفر مریم و اما در مورد دستور جلسه راستش گاهی‌اوقات یک اتفاقاتی در زندگی ما آدم‌ها می‌افتد خودم را می‌گویم برای من سپیده یک اتفاقاتی می‌افتد که فراموش می‌کنیم که از کجا به کجا آمده‌ایم. خب زمانی‌که من همسفر یک فرد مصرف کننده شدم بخاطر اعتیادی که داشت قطعا برای من خیلی اتفاق‌ها افتاد در تاریکی‌ها بودم، یأس،ناامیدی. خیلی اتفاقاتی که توسط اعتیاد برای من افتاد. شاید من همسفر خیلی در رفاه بودم، مشکل مالی نداشتم مشکل عاطفی نداشتم اما در کنارش مشکلات دیگری داشتم به واسطه همین اعتیاد. خب خیلی جاها رفتم از خیلی‌ها کمک خواستم دکتر، روانشناس حتی کار به جایی رسید که پیش دعا نویس رفتم تقاضای کمک کردم، خیلی خیلی تلاش کردم خیلی دارو گرفتم که در خانه ترک کند بیمارستان بردم، مسافرم را که ترک کند اما متاسفانه نشد.به واسطه‌ی یکی از عزیزان ما با کنگره۶۰ آشنا شدیم و رفتیم خداروشکر و جلسه دوم مسافرم از من خواست همراهی‌اش کنم و هر دو با هم برویم. یعنی آن شخصی که ما را معرفی کرده بود گفت بهتر است با هم بیاید من هم رفتم و از شروع کار باهمدیگر بودیم و رفتیم آنجا خب عزیزانی بودند که شال سبز داشتند و راهنمای تازه واردین بودند توسط آنها مشاوره شدیم و من فکر می‌کردم اینجا هم مثل جاهایی هست که قبلا برای ترک مراجعه کرده‌ایم و اگر برویم بیست روز، دو ماه، سه ماه نهایتش ۶ ماه دوباره برمی‌گردیم اما خوشبختانه با اینکه راه طولانی بود و مشکلات زیاد و بچه‌ی کوچک، اما امید داشتم و این راه را به همراه مسافرم می‌رفتیم. رفتیم آنجا به عنوان یک فرد مصرف کننده خودش را معرفی کرد آمدیم توی کنگره دیدیم سیستم کنگره یک جور دیگری است و فردی که وارد کنگره می‌شود به عنوان مصرف کننده مسافر خوانده می‌شود و خانم‌اش به عنوان همسفر همراهیش می‌کند و اینکه راهنمای تازه واردین من خانم لیلای عزیز بودند و من را مشاوره کردند واقعا من یک جورایی علاقه مند شدم. و در ادامه که آمدیم در مسیر راهنما انتخاب کردیم و وارد لژیون شدیم و کم کم شروع کردیم به آموزش‌های کنگره و آموزش‌های کنگره هم مشخص است که سی‌دی نوشتن بود و اینکه باید سر ساعت سر کارگاه آموزشی می‌آمدی و صحبت های استاد را گوش می‌دادی. و این‌ها بود که در ادامه می‌توانست به من کمک کند و خداروشکر من ماندگار شدم و الان پنج سال است که در کنگره هستم و کنگره خیلی به من کمک کرد و من را از تاریکی‌ها در آورد و این را هم بگویم که درست است که یک مواقعی آموزش هایی هست که خیلی ناب و خیلی خوب است اما من همسفر، من سپیده همیشه باید یعنی به نظر من شخصیت انسان جوری هست که همیشه باید در حال آموزش باشیم این نیست که بگویم تا یک مقطعی کافی است. دیگر انسان کاملی شدم نه اصلا اینطور نیست. خب حالا من آمدم و در کنگره ماندم خدمتگزارم شدم. به واسطه‌ی آموزش‌های آقای مهندس بود و راهنمایان عزیز، ایجنت، مرزبانان بود که به مراحل دبیری، نگهبانی، مرزبانی رسیدم و همه ی این عزیزان به من کمک کردند که به آن حال خوش برسم حالا من باید برای کنگره چکار کنم؟ من همسفر آمدم این‌جا باید چکار کنم که جبران این حال خوش بشود؟ خب در کنگره به ما یاد دادند بعد از نوشتن سی‌دی گوش به فرمان باشیم، گوش به فرمان شدن یعنی چی؟ یعنی این‌که اگر ایجنت، راهنمایان، مرزبانان حرفی زدند قبول کنم درست است من سپیده شاید بخاطر آن منیتی که دارم یا آن غرور یا خواسته‌ای که دلم می‌خواهد برسم اما امکان پذیر نیست، من را از آن جایگاه دور کند اما اگر آموزش، آموزش درستی باشد و من بخواهم واقعا تغییر کنم باید آن را بپذیرم و این می‌شود کمک من به کنگره بیایم و هر خدمتی که به من دادند بپذیرم و خدمت کنم و سعی کنم از آموزش‌ها دوری نکنم. راستش من خودم را مدیون کنگره می‌دانم چون هیچ وقت فکر نمی‌کردم بتوانم تاریکی و نا‌امیدی را کنار بزنم و روزی برسد که در یک جایی باشم که به من آرامش بدهد یا بتوانم با مسافرم راحت صحبت کنم، همه‌ی ما می‌دانیم مشکلات همیشه است نه تمام شدنی است نه حل شدنی. مشکلات همیشه سر راه من همسفر وجود دارد اما به کمک کنگره واقعا توانستم مشکلات و گره های درونی ام را حل کنم هر چند که هنوز هم خیلی چیزها هست که من سپیده باید با آن‌ها مواجه و رو‌به‌رو بشوم شاید برای درست شدن خودم باشد. احساس می‌کنم باید همیشه در کنگره حضور داشته باشم یعنی الان مسافرم می‌گوید باید ساعت شش به استخر بروم هیچ وقت مانع اش نمی‌شوم یا می‌گوید امروز می‌خواهم زودتر بروم کنگره کمک کنم می‌گویم برو یا می‌گویم اگر کاری هم از دست من بر می‌آید بگو که انجام بدهم چون واقعا خودم را مدیون آقای مهندس می‌دانم. خب در ادامه هم بگویم جناب مهندس با روش دی‌اس‌تی و داروی اوتی کمکی بود که به مسافر من شد به ما همسفران شد یا به من همسفر شد. یکی دیگر از کمک ها همین لژیون جونز و لژیون سردار است که اگر ما حضور داشته باشیم همه‌ی اینها کمک کنگره به من می‌باشد.من هم باید در لژیون سردار تا جایی که می‌توانم حضور داشته باشم و شرکت کنم واقعا این مبلغ ۵،۶ میلیون پولی نیست من شاید در سال ده میلیون، بیست میلیون برای خرید لباس هزینه کنم یا برای تفریحات خودم هزینه کنم بنابراین من باید بیایم هر چه که دارم را صرف لژیون سردار بکنم و همچنین سبد قانون یازدهم را حمایت بکنم و جمعه ها در پارک حضور داشته باشم اینها کمک هایی هست که من می‌توانم به کنگره بکنم. امیدوارم بتوانم در ادامه یک قدمی کوچک در پیشبرد اهداف کنگره برای ساخت و سازش یا هر چیزی که در توان خودم و مسافرم هست بتوانم بردارم و لایق خدمت کردن باشم. امیدوارم بتوانم مشعل کنگره را با خدمت‌های خالص و عمل سالم برای همیشه روشن نگه دارم تا هر فردی که راهش را گم کرده است در این مسیر قرار بگیرد.

و در ادامه تقدیر از دبیر دوره قبل همسفر کبری عضو لژیون سردار

تایپ: همسفر سهیلا رهجوی راهنما همسفر نصیبه عضو لژیون سردار
عکس: دنور همسفر نفیسه مرزبان خبری
ویراستاری و ارسال: دنور همسفر سحر رهجوی راهنما همسفر حدیقه عضو لژیون سردار
همسفران نمایندگی گرگان 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .