English Version
This Site Is Available In English

کمک کردن عشق بلاعوض می‌خواهد

کمک کردن عشق بلاعوض می‌خواهد

ششمین جلسه از دوره پانزدهم سری کارگاه‌های آموزشی خصوصی کنگره ۶۰، همسفران نمایندگی چالوس، با استادی همسفر ریحانه، نگهبانی همسفر معصومه و دبیری موقت همسفر هدیه با دستور جلسه «کمک من به کنگره و کمک کنگره به من» در روز دوشنبه ۲۴ دی‌ ماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۵ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:

خدا را شاکرم که امروز در این جایگاه قرار گرفتم تا بتوانم خدمت کنم. از ایجنت، مرزبان‌ها، نگهبان و راهنما خوبم همسفر مریم تشکر می‌کنم که فرصت خدمت کردن را به من دادند. دستور جلسه (کمک من به کنگره و کمک کنگره به من است). این دستور جلسه به من، روزهای قبل از کنگره را یادآوری می‌کند. قبل از ورود به کنگره، به دیگران کمک می‌کردم؛ زیرا کمک کردن را دوست داشتم؛ اما زمانی‌که وارد کنگره شدم و آموزش گرفتم، متوجه شدم کمک کردن من با کمک کردن در کنگره بسیار تفاوت دارد.

من همیشه از دیگران توقع و انتظار داشتم، زمانی‌که به شخصی کمک می‌کنم، آن شخص نیز به من کمک کند. پر از توقع بودم و هیچ عشقی در کمک کردن من نبود. در حقیقت آن کار را برای روز مبادا خودم انجام می‌دادم تا اگر روزی دچار مشکل شدم آن شخص به من کمک کند. بعد از ورود به کنگره متوجه شدم که همه چیز در این مکان عشق بلاعوض است. اگر شخصی به من کمکی می‌کند، توقعی از من ندارد و این کمک از صمیم قلب انجام می‌شود.

 زمانی که من را با عشق در آغوش می‌گیرند و با محبت هستند، طوری‌که این محبت من را از زمین به آسمان می‌برد از خودم می‌پرسیدم، چطور می‌شود که افراد در این‌جا می‌توانند عشق و محبت بسیاری داشته باشند؟ سعی و تلاش کردم و خودم را در این موقعیت قرار دادم نه به اندازه دیگر اعضا کنگره؛ ولی کم کم این عشق را در خودم زنده کردم و یاد گرفتم که کمک کردن به دیگران باید بلاعوض و با عشق از صمیم قلب باشد؛ زیرا کمکی که همراه توقع وانتظار باشد، کمک نیست.

امروز این دستور جلسه قسمت من شد. قبلاً شنیده بودم دستور جلسه‌ برای شخصی که استاد است؛ یعنی آن شخص گره‌ای در درون دارد. من فکر کردم و متوجه شدم که گره وجودی من این است که از دیگران توقع داشتم در مقابل کمک من، آن‌ها نیز به من کمک کنند. من با آموزش‌ها متوجه شدم کمک کردن عشق بلاعوض می‌خواهد.

 اما در مورد کمک من به کنگره باید بگویم من در این مکان به حال خوش و آرامش رسیدم و هر باری که از این مکان انرژی کسب می‌کنم و پر از انرژی به خانه می‌روم؛ پس باید خدمت کنم تا حال خوبم همیشگی باشد. کمک کردن به کنگره؛ یعنی خدمت کردن و من نیز خدمت کردم و این کار باعث ایجاد اختلاف پتانسیل در وجودم شد و این اختلاف پتانسیل باعث شد که انرژی در درونم جریان پیدا کند. 

 کمک من به کنگره، نوعی کمک کردن به خودم است. اگر کمک مالی می‌کنم برکتش چند برابر به زندگی خودم برمی‌گردد. همان‌طور که آقای مهندس فرمودند:« ما از شما هیچ توقعی نداریم، شما هیچ بدهی به کنگره ندارید.» و این سخن واقعیت دارد؛ زیرا همه چیز با عشق است. امیدوارم تا جایی که می‌توانم خدمت کنم و خدمتگزار خوبی باشم و این دین را که به گردن من است، ادا کنم. این آرامش که در زندگی من است به زندگی افراد دیگر نیز وارد شود. تمام اعضا کنگره با مشارکت و خدمت کردن هم مالی و هم جانی می‌توانند به کنگره کمک کنند.

نویسنده: همسفر فریده
ویرایش: همسفر غزل رهجوی راهنما همسفر پرنیان (لژیون چهارم)
مرزبان کشیک: همسفر فاطمه
عکاس: همسفر فاطمه (مرزبان خبری)
ارسال: همسفر معصومه (نگهبان سایت)
همسفران نمایندگی چالوس

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .