English Version
This Site Is Available In English

حال خوب در کنگره

حال خوب در کنگره

ششمین جلسه از دوره چهارم کارگاه‌های آموزشی خصوصی مسافران نمایندگی آبیک با استادی مسافر داریوش، نگهبانی مسافر موسی و دبیری مسافر علی با دستور جلسه « کمک کنگره به من و کمک من به کنگره » در روز یک شنبه 23 دی‌ماه 1403 ساعت ۱۷ آغاز به کار نمود.

خلاصه سخنان استاد:
دستور جلسه این هفته یک دستور جلسه مشخصی هست برای همه افراد در کنگره 60. من خودم وقتی مصرف کننده بودم تمام راه ها را برای ترک انجام داده بودم، حتی به دکتر هم مراجعه کردم. یک دوره دارو مصرف کردم و در آخر نیز قرص نالترکسون مصرف کردم که پا درد عجیبی داشتم و نتیجه نگرفتم و مجبور شدم به مصرف قبلی خودم برگردم، بعد از آن دنبال یک دارو انگلیسی رفتم به اسم تمچیزک  که دارو تزریقی بود، من خودم از تزریق بیزار بودم از کودکی از آمپول بیزار بودم ولی مجبور به تزریق تمجیزک شدم، بعد متوجه شدم چقدر این دارو قوی هست، و من که از ساعت 2بعد از ظهر شروع به مصرف می‌کردم تا آخر شب الان با مصرف تمجیزک سریع حالم خوب می‌شد.
پیش خودم گفتم که چه دارویی خوبی هست و ریشه انگلیسی دارد و من با این دارو ترک خواهم کرد. بعد از مدت کوتاهی متوجه شدم که خود این دارو برای من شده یک داستان جدید  و دیگر این را نمی‌توانم کنار بگذارم. من و دو تا از دوستانم با هم  این دارو رو را شروع به مصرف کرده بودیم که آن دو  دوست من به سراغ مصرف هروئین رفتن و دیگر تریاک جواب گوی آنها نبود. من خودم کم کم تمچیزک را کم کردم و دوباره مصرف تریاک را شروع کردم ودیگر نتوانستم ترک کنم.
من خیلی راه های زیادی را برای ترک امتحان کرده بودم و همه آنها نا موفق بود به خاطر اینکه ریشه علمی نداشتن، تا وقتی که با کنگره آشنا شدم و به من گفتند بیا داخل کنگره فقط حرف گوش کن، من هم از بس خسته شده بودم فقط چشم میگفتم و واقعا برای ترک آمده بودم.
من به هیچ عنوان مشکل مالی ومشکل مکانی نداشتم، ولی زندگی شخصی ام کاملآ در خطر بود، هیچ لذتی وجود نداشت همان وقت که مصرف میکردم و نعشه بودم و چه در حال خماری بودم در هر دو حالت به معنی واقعی کلمه از خودم بیزار بودم و حال خوبی نداشتم.
وقتی با کنگره آشنا شدم به خاطر اینکه باور درستی نداشتم فکر می‌کردم باید برای همیشه مصرف کننده باقی بمانم، وبا این موضوع کنار بیایم وراهی وجود ندارد. بهترین شکل کنار آمدن با مواد باشد اما وقتی آمدم کنگره یک سری اصول را به من آموختند که متوجه فرق اینجا با جاهای دیگر شدم.
آدم ها در کنگره حالشان خیلی خوب است، می‌گویند می‌خندند انگار نه انگار که اینها معتاد بوده اند، از اینجا به بعد باورهای من هم شروع شد، داخل لژیون شدم و برای  دفعه اول این دستور جلسه برای من پیش آمد کمک کنگره به من و کمک من به کنگره اینجا متوجه شدم جناب مهندس چقدر انسان بزرگی است، حدود یکصد و شصت هزار نفر در حال سفر هستند یا سفرشان رو به پایان است.

جناب مهندس مسئولیت همه آنها را بر عهده گرفته است در صورتی که خودشان درمان شده بودند و پذیرفتن مسئولیت این تعداد انسان را بر عهده گرفتند که این تعداد در زبان راحت به نظر می آید. ما در شعبه خودمان این تعداد کم را با سختی کنترل می‌کنیم در صورتی که این تعداد در سراسر ایران هستند، ایشان مسئولیت این تعداد انسان را پذیرفتند و خوب هم می‌دانند که اگر مشکلی پیش آید، باید جوابگوی خیلی از مردم قانون و مسئولین باشند.
جناب مهندس روز اول با تعداد کم از افراد کنگره را استارت زدن و خیلی سختی کشیدن در صورتی که وضعیت مالی آن ایام مهندس نیز جالب نبوده است ولی آنقدر شجاع و دلیر بودند که کل مسئولیت این پروژه را برعهده گرفتند. امروز کنگره به ما چه چیزی داده است ؟
اولین قدم علم و دانش بود امروز با علم و دانشی که در کنگره آموختیم که همان جهان‌بینی است کل مسیر زندگی ما مشخص شد و تغییر کرد، باور های ما عوض شد. شخصیت ما عوض شد صفت تغییر کرد و هر روز در این مکان آموزش می‌گیریم و هر روز در حال تغییر هستیم و صفت گذشته تغییر کرده است.
در کنگره انتخاب لژیون و راهنما بر عهده خودمان است، راهنما هم کسی است که در این مکان به درمان رسیده است و تمام وقت وانرژی خودش را وقف من کرده است، در صورتی که این زمان را جای دیگری صرف می‌کرد شاید زندگی مالی بهتری هم داشت، ولی امروز راهنما به من کمک کرد و مثل برادر مثل پدر  در کنار من بود.
پدر بنده من را خیلی دوست دارد ولی توان وعلم درمان من را ندارد. من خودم به همه می‌گفتم که اعتیاد یک جو اراده لازم دارد در صورتی که اصلا به اراده مربوط نیست فقط باید علم آن را داشته باشید.
من در کنگره دوستان خوبی پیدا کردم در قدیم هم به واسطه مصرف دوستان زیادی داشتم ولی این صمیمیت بین ما نبود چون در اینجا حس ها به درستی عمل می‌کند و صداقت در وجودشان موج میزند، کاش خیلی قبل‌تر با آنها آشنا می‌شدم وباور من در مورد دوستی کاملا تغییر کرده است؛ممنون که به صحبت‌های بنده گوش کردید.
تایپ : مسافر امیر حسین (لژیون اول)
ویراستاری: مسافر محمدرضا (لژیون اول)

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .