English Version
This Site Is Available In English

با ورود به کنگره 60 آرامش به زندگی من برگشت.

با ورود به کنگره 60 آرامش به زندگی من برگشت.

سومین جلسه از دوره چهارم کارگاه های آموزشی کنگره 60ویژه مسافران با نگهبانی مسافر احمد، دبیری مسافر داوود و استادی مسافر امیر با دستور جلسه "کمک من به کنگره و کمک کنگره به من" روز دوشنبه 24 دی ماه 1403 راس ساعت 17 آغاز بکار کرد.

سخنان استاد:

سلام  دوستان  امیر هستم یک مسافر.
خداوند را شاکر و سپاسگزارم که یک‌بار دیگر به من فرصت داد تا در این جایگاه خدمت کنم و آموزش بگیرم . از استاد گرامی آقا رحمان و ایجنت محترم آقا رضا دهقان و گروه مرزبانی تشکر می‌کنم که این فرصت را در اختیار بنده قراردادند تا آموزش بگیرم. دستور جلسه امروز کمک من به کنگره و کمک کنگره به من است. این دستور جلسه خیلی قشنگ و زیبا است، که من در موردش خیلی فکر کردم تا به این نتیجه رسیدم که از تجربه‌های خودم حرف بزنم و اینکه چه اتفاقاتی در قبل از ورود به کنگره   برای من رخ‌داده بود وآلان چه اتفاقاتی برای من افتاده است. 

این بهشتی را که اکنون دارم تجربه می‌کنم را کنگره 60 به من بخشیده است، این دستور جلسه، یک دستور جلسه دلی می‌باشد و با دستور جلسه‌های دیگر فرق می‌کند. درگذشته که من مصرف‌کننده بودم روزانه بالای 30 تا 35 عدد قرص اعصاب می‌خوردم و حدود 10 عدد قرص  متادون  40  مصرف می‌کردم و به‌جایی رسیده بودم که فقط آرزوی مرگ می‌کردم، چون مصرف‌کننده‌های قرص اعصاب، بسیار انسان‌های افسرده‌ای هستند و هیچ‌وقت احساس آرامش ندارند. بااینکه وضع مالی خوبی داشتم و ازلحاظ معیشت زندگی کم و کسری نداشتم اما آرامش لازمه  در زندگی من به‌شدت از بین رفته بود و در جهنم زندگی می‌کردم. روزی که وارد کنگره شدم از پله‌های شعبه وحید نمی‌توانستم بالا بروم و مرزبان‌ها دست من را گرفتند و به داخل شعبه بردند، خیلی حال بد و خرابی داشتم و باور نداشتم که حالم خوب شود.

مدام منتظر معجزه‌ای بودم که خدا را شکر، در کنگره این معجزه برای من اتفاق افتاد. با شروع سفر اول، کم‌کم قرص‌ها را تیپر کردم. حدود سه یا چهار ماه طول کشید تا سازگار شدم و چون قرص  کورتون مصرف می‌کردم و باعث چاقی من شده بود برای قطع آن به حضور خود جناب آقای مهندس دژاکام رفتم و ایشان دستور قطع مصرف آن را صادر کردند و به من امید داد که هیچ اتفاقی نمی‌افتد و خدا را شکر قطع مصرف کردم و بدون هیچ مشکلی سفرم را به پایان رساندم  والان هیچ‌گونه قرص و موادی مصرف نمی‌کنم و واقعاً در بهشت زندگی می‌کنم. چون وقتی خمر انسان شروع به کار کند، واقعاً در بهشت به سر می‌برد و در سفر دوم نیز با خدمت درسایت، روزهای شنبه، دوشنبه و چهارشنبه  به‌طور اتوماتیک، ساعت ۲ ظهر با تمام شور و شوق خود را به کنگره می‌رسانم و ازاینجا کلی انرژی می‌گیرم و در واقع هر چه فکر می‌کنم می‌بینم من هیچ کاری نمی‌توانم برای کنگره انجام دهم و اگر خدمتی می‌کنم درواقع به خودم خدمت کرده‌ام و حال خودم را خوب می‌کنم و خودم انرژی می‌گیرم . حتی خدمت مالی در لژیون سردار نیز خدمت  به خودم بوده است، زیرا چندین برابر آن به برکت زندگی من اضافه شده که برایم قابل‌باور نبود و همه این‌ها را کنگره به من عطا کرده است و بابت این خیلی از کنگره و جناب مهندس ممنون هستم.

جلسه هماهنگی مرزبانی با راهنمایان

تایپ: مسافر پرویز (لژیون اول )
ویراستاری و ارسال: مسافر علی خدمتگزار سایت
عکس :مرزبان خبری مسافر علیرضا
مسافران نمایندگی صفادشت

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .