جلسهی چهاردهم از دورهی چهارم کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره 60 ویژهی آقایان مسافر نمایندگی پردیس با استادی مسافر امیرکیوان، نگهبانی مسافر صمد و دبیری مسافر فریبرز با دستور جلسهی «کمک کنگره به من و کمک من به کنگره» در روز دوشنبه 24 دیماه ۱۴۰۳ رأس ساعت ۱۷ آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
خداوند را شاکرم که بار دیگر این فرصت نصیبم شد تا در این جایگاه بنشینم و خدمت کنم. ابتدا دو تبریک عرض میکنم اول، به مناسبت هفته مسافران خانم که هفته قبل بود؛ این عمل عظیم و ارزشمند، اتفاقی بسیار بزرگ است و مطمئنم که در سه یا چهار سال آینده خواهید دید این حرکت چگونه رشد کرده و چه دستاوردهایی برای کنگره۶۰ به همراه خواهد داشت. دوم، تبریک بابت عبور تعداد رهاییهای سالانه کنگره ۶۰ از مرز ۱۰ هزار نفر؛ این موفقیت بزرگی برای کنگره ۶۰ است و نشان از رشد و شکوفایی این سیستم بینظیر دارد.
دستور جلسه امروز در مورد کمک کنگره به من و کمک من به کنگره چیست؟ آنچه میگویم از دیدگاه شخصی و تجربیات خودم است؛ اولین چیزی که کنگره۶۰ به یک مسافر میدهد، شخصیت است؛ شخصیتی که شاید از دست رفته بود، اما اکنون بازمیگردد. همانطور که در وادی دهم میخوانیم: صفت گذشته در انسان صادق نیست چون جاری است، این جمله به من میآموزد که هرچقدر گذشتهام پر از خطا و اشتباه بوده باشد، امروز با علم و آموزشهای کنگره۶۰ میتوانم تغییر کنم و زندگی جدیدی آغاز کنم. این مکان به من یاد داد که از دل تاریکیها عبور کنم و به جایگاهی برسم که بتوانم تجربه کنم، آموزش ببینم و رشد کنم.
سفر اول، مثل کاشت یک نهال است؛ نهالی که در سفر دوم شاخ و برگ میدهد و میوه میآورد. کنگره۶۰ زمینی مرغوب در اختیارم گذاشته که هر بذری در آن کاشته شود، به بهترین شکل به ثمر مینشیند. این زمین به من این فرصت را داده که خودم را بازسازی کنم، دروغها و خطاهای گذشتهام را جبران کنم و به انسانی تبدیل شوم که با صداقت و آگاهی زندگی میکند. کنگره ۶۰ به من آموزش داده که چگونه از قضاوت، جهالت، گمان بد و بسیاری از صفات منفی دوری کنم. این آموزشها را نمیتوان با هیچ چیز دیگری مقایسه کرد. حتی توانایی صحبتکردن و بیان افکارم را مدیون آموزشهای کنگره هستم. اما اینکه بگویم با خدمت در کنگره۶۰ دینم را ادا کردهام، درست نیست. آقای مهندس بارها گفتهاند که ما هیچ دینی به کنگره۶۰ نداریم، چراکه هر خدمتی که میکنیم، به خودمان بازمیگردد.
وقتی در جایگاههایی مثل مرزبانی، راهنمایی یا ایجنت قرار میگیرم، این فرصتی برای یادگیری بیشتر است، نه خدمتی که بخواهم به رخ بکشم. کنگره۶۰ جایگاهی است که هر خدمتی در آن، باز هم به خود من سود میرساند. آموزشهایی که در این جایگاهها دریافت میکنم، سطح آگاهی و بینشم را بالاتر میبرد و به من کمک میکند تا انسانی بهتر باشم. آموزشهای کنگره ۶۰ طلای ناب است؛ چراکه انسان تنها موجود زندهای است که دیر متوجه میشود و برای رسیدن به درک و آگاهی، به زمان و تجربه نیاز دارد. من در ابتدا فکر میکردم که فقط باید مواد مصرفیام را کنار بگذارم، اما امروز فهمیدهام که این مسیر، فراتر از ترک مواد است. این مسیر، مسیر احیای انسانیت است. یکی از ارزشمندترین درسهایی که از کنگره۶۰ گرفتهام این است که نیروهای بازدارنده، اولین کاری که میکنند این است که حسهای انسان را بیحس میکنند.
زمانی که مصرفکننده بودیم، این بیحسی در تمام ابعاد زندگی ما وجود داشت. نمیتوانستیم عواقب کارهای خود را ببینیم، از دروغها و خطاهایمان درکی نداشتیم. اما امروز، با آموزشهای کنگره یاد گرفتهام که چگونه این حسها را دوباره زنده کنم و به مسیر درست بازگردم. من هیچگاه نمیتوانم دین خود را به کنگره۶۰ ادا کنم، چراکه هرچه بیشتر در این مسیر قدم برمیدارم، بیشتر درمییابم که آموزشهای کنگره۶۰ چقدر ارزشمند هستند. تنها راهی که میتوانم دین خود را ادا کنم این است که بیرون از این مکان نیز درست رفتار کنم، خسارتی به دیگران وارد نکنم و نشان دهم که این آموزشها چه تأثیری بر زندگیام داشته است. اینکه بتوانم رفتاری داشته باشم که دیگران بپرسند: «کجا آموزشدیدهای؟» بهترین خدمتی است که میتوانم به کنگره۶۰ بکنم. تنها در این صورت است که میتوانم بخشی از دین خود را به این مجموعه ادا کنم.
امیدوارم که تا زمانی که در کنگره۶۰ هستم، بتوانم خدمتگزار خوبی باشم و آموزشهای کنگره۶۰ را به درستی منتقل کنم. کنگره ۶۰ نهتنها زندگی من، بلکه زندگی بسیاری از انسانها را احیا کرده است. این آموزشها مانند چراغی است که مسیر تاریک را برایمان روشن میکند و راه درست را به ما نشان میدهد.
تنظیم و ارسال: مسافر هومن
- تعداد بازدید از این مطلب :
130