دهمین جلسه از دوره سوم لژیون سردار همسفران نمایندگی صادق قم به استادی همسفر زهره، نگهبانی همسفر ایران، دبیری همسفر معصومه با دستور جلسه «کمک کنگره به من و کمک من به کنگره» در روز یکشنبه ۲۳ آذر ماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۶ آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
خداوند را شاکر و سپاسگزار هستم که امروز در این جایگاه نشستهام تا خدمت کنم، از ایجنت شعبه همسفر الهام و گروه مرزبانی تشکر میکنم، همچنین عرض خداقوت دارم.
دستورجلسه امروز، کمک کنگره به من و کمک من به کنگره است، که اگر به طور کلی در نظر بگیریم؛ ما در زندگی یک مثلث را تشکیل میدهیم که یک ساق آن میشود کمک من به کنگره، ساق دیگر آن میشود کمک کنگره به من و قاعده مثلث موضوع آن میشود.
در زندگی همه ما همیشه دریافت و پرداخت وجود داشته و دارد، مانند فرزندان به پدر و مادر که چه وظایفی در قبال یکدیگر دارند؛ حتی موضوع وظیفه را که در نظر بگیریم به طور مثال کشور من چه وظیفهایی نسبت به من شهروند دارد یا بالعکس.
این قاعده در همه جای زندگی و دنیا وجود دارد که میگویند، مسئولیت دو طرفه میباشد؛ یعنی نمیشود یک طرفه درمان شد و آموزش دید باید پرداختی هم باشد و این به صورت خودکار در هستی نیز وجود دارد که ما چیزی را که میگیریم در قبال آن یک چیزی را پس خواهیم داد.
دریافت و پرداخت همه این بیانات این میباشد، که منِ زهره در این دو سال چه چیزهایی دریافت کردهام، مرزبان، راهنما و...مابقی انسانها آمدهاند و وقت خود را گذاشتهاند تا من متوجه شوم جایگاه من کجا قرار دارد و قیاس کنم که من چه چیزی در اینجا آموختهام و چه چیزی به کنگره۶۰ دادهام؟
دیشب در منزل به اندازه یک دفترچه موضوعاتی که کنگره۶۰ به من هدیه داده است را یادداشت کردم؛ ولی وقتی خواستم درباره هدایای من به کنگره۶۰ یادداشت کنم به فکر فرو رفتم.
اولین چیزی که آموختم آموزش و درمان اعتیاد است و چگونگی اعتیاد را به من آموخت. بعد از ۲۲ سال زندگی به من جایگاه معتاد را آموزش داد، آموزش دوم برگرداندن جسم را به من آموخت که من پیش از کنگره۶۰ چندین قرص آرامبخش میخوردم و بعد از جهانبینیها و آموزشها در کنگره۶۰ با روش DST منجر به کم کردن دوز داروهایم شد و هیچکس این ماجرا را باور نمیکرد؛ حتی برای معالجه پیش دکتر که میرفتم میگفتند باید تا آخر عمرتان داروهایتان را مصرف کنید. برای من بسیار زیبا و ارزشمند است که کنگره۶۰ باعث برگشت سیستمایکس من شد و در ادامه به من بخشش بلاعوض را آموخت.
قبل از گرفتن آموزشها زمانی که بخششی میکردم به دنبال جبران آن بودم؛ اما الان نگرشم کاملا تغییر کرده و با حس میبخشم و به دنبال بازپس گرفتن آن نیستم و برای من این نوعی به آرامش رسیدن است.
از کنگره۶۰ آموختم که خودم را دوست داشته باشم؛ زیرا در زندگیام به تنها کسی که توجه نمیکردم خودم بودم، به طور مثال برای بچههایم لباس فراهم میکردم یا همیشه به فکر مسافرم بودم که چیزی کم نداشته باشد و خودم را آخر از همه میدانستم؛ اما کنگره ۶۰به من آموخت زهره خودت هم وجود داری باید به خودت هم توجه کنی و احترام بگذاری.
کنگره۶۰ به من اجازه خدمت به همنوع خودم را داد تا دریافت کنم و بعدها پرداخت کنم و هیچ قیمتی را نمیشود روی این کار گذاشت؛ اما اگر بخواهم در دیدگاه خود بگویم باید اول از همه قدردان باشم با تمام قدرت مالی خودم تا این چرخه ادامهدار شود و دیگران مثل من به حال خوش برسند. اگر مالی نشد جانی این کار را بکنم مشارکت کنم تا شاید به واسطه مشارکت من بقیه انرژی بگیرند، الگو باشم که در بیرون از کنگره۶۰ هنگامی که من را ببینند متوجه تغییر مثبت در رفتارهایم بشوند و در زندگیام این رفتار و آموزشها را جاری کنم. امیدوارم همسفر خوبی برای کنگره۶۰ و راهنمایم باشم، سعی کنیم آموزشهایمان را در زندگی عملی کنیم. از راهنما خوبم همسفر مریم بسیار تشکر میکنم؛ زیرا حال خوش امروزم را مدیون ایشان هستم
تایپ: همسفر عارفه، رهجوی راهنما همسفر مریم (لژیون پنجم)
عکس: همسفر اکرم ( مرزبان خبری)
ویرایش: همسفر زهرا، رهجوی راهنما همسفر لیلا (لژیون دوم)
ارسال: همسفر معصومه، رهجوی راهنما همسفر زهرا ( لژیون سوم)
- تعداد بازدید از این مطلب :
197