English Version
This Site Is Available In English

کمک من به کنگره و کمک کنگره به من

کمک من به کنگره و کمک کنگره به من

 

جلسه یازدهم از دوره بیست و سوم کارگاه‌های آموزشی عمومی کنگره۶۰ نمایندگی پاکدشت با استادی راهنما محترم مسافر مصطفی، نگهبانی مسافر رحمان و دبیری مسافر محمد با دستور جلسه"کمک من به کنگره و کمک کنگره به من" شنبه 22 دی‌ماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۶:۳۰ آغاز به کار نمود.

"سلام دوستان مصطفی هستم مسافر"
در مورد دستور جلسه کمک کنگره به من و کمک من به کنگره، وقتی در روز چهارشنبه آقای مهندس خودشان را در قبال کارهایی که برای کنگره و آبیاری درخت آن تا به ثمر رسیدن میوه‌هایی که راهنماها هستند بدون آفت باشند، بدهکار کنگره می‌دانند، دیگر وای به حال من و نمی‌توانم چیزی بگویم.
فکر نمی‌کنم کسی از این واژه استفاده کند که من کاری برای کنگره انجام داده‌ام و به نظر من این اصطلاح از پایه و اساس مشکل دارد چون هر کاری هم که انجام داده باشم مثال این است که در خانه ازگل‌ها نگهداری و به آن‌ها رسیدگی می‌کنم و در مقابل از ثمره یا زیبایی آن‌ها استفاده می‌کنم و این کار را برای لذت بردن و شادابی خودم انجام می‌دهم که در کنگره دقیقاً به همین شکل است.
یک خاطره از این دستور جلسه دارم که برای اولین بار بعد از رهایی که استاد جلسه شدم موضوع دستور جلسه همین کمک من به کنگره و کمک کنگره به من بود و اولین چیزی که به فکرم رسید این بود که اعتیاد به مواد مخدر را از من گرفت، رفته، رفته که جلوتر آمدم دیدم خیلی از مسائل و رفتارهای ضد ارزشی که خودم متوجه آن‌ها نبودم و دیگران در من کاملاً مشاهده می‌کردند را از من گرفت و اطرافیان متوجه تغییر همان مسائل شده بودند و به من یادآوری می‌کردند و بعد متوجه شدم مواد مخدر کوچک‌ترین چیزی بوده که از من گرفته است. از روزی که وارد کنگره شدم به این فکر کرده‌ام که چه کمک و خدمتی را می‌توانم انجام بدهم تا نتیجه بهتری را دریافت کنم و این یعنی هر کاری که بتوانم انجام بدهم برای خودم انجام داده‌ام. از همان جلسه که استاد بودم تصمیم گرفتم تلاش کنم جایگاه راهنمایی را تجربه کنم و راهنمای تازه واردین و بعد راهنمای درمان اعتیاد شدم.
کنگره به من یاد داد هر دروغ، یا هر قدم اشتباهی که برمی‌دارم چه ضربه‌ای را به من وارد می‌کند و در ادامه باعث دور شدن از هدف اصلی و نرسیدن به آرمان‌ها و آرزوهای من می‌شود، اگر من در مسیر کنگره چشم دلم را بازکنم میتوانم دریافت های بهتری را داشته باشم.
در قسمت دوم دستور جلسه تولد یک سال رهایی مسافر علی، وقتی تولد رهجویی می‌شود یک ریکاوری از آن رهجو برای راهنما از روزی که به کنگره آمده اتفاق می‌افتد، از روز اول با خودش یک بهانه‌ای داشت که اینجا هم نمی‌تواند برای او کاری کند و همانند ترک‌های قبل بی‌نتیجه خواهد بود اما به‌مرورزمان آن‌من واقعی خودش را در کنگره پیدا کرد و فرمان‌بردار شد، آموزش‌ها را قدم‌به‌قدم دریافت کرد و هفته‌ای نبود سی دی ننوشته باشد و بگوید هنوز سی دیم تمام نشده و یا فردا می‌آورم، حتی می‌گفت زمان‌هایی که خانه شلوغ هست برای نوشتن سی دی به داخل ماشین می‌روم و هیچ‌وقت در مورد وظایف کنگره کوتاهی نکرد تا به این جایگاه رسید، برای او تجربه جایگاه‌های بالاتری را آرزو می‌کنم.

سخنان مسافر علی
سلام علی هستم یک مسافر
من هم قبل از کنگره روش‌های زیادی را امتحان کردم و بی نتیجه بود، پیام کنگره را پسرم سیامک به من داد و گفت شما که روش های زیادی را تجربه کردید یک بار هم با روش کنگره امتحان کن، که همین جا از او تشکر می‌کنم چون در کنگره درمان واقعی صورت می‌گیرید، درمان یعنی جسم، روان و جهانبینی به تعادل برسد، زمان شروع درمان در کنگره از بیست درصد قلبم برخوردار بودم و قلب من با باتری کار می‌کرد که با وجود این مشکل بزرگ توانستم به رهایی برسم و در ادامه درمان سیگار هم انجام دادم تا بتوانم درمان اعتیادم را کامل کنم. در آخر از همه همسفران که با مشارکت هایشان، آموزش های زیادی به من دادن صمیمانه تشکر می‌کنم.

راهنمای همسفر، همسفر لیلا
"سلام دوستان فاطمه هستم یک همسفر"
خداوند را شاکر و سپاس گذارم که به واسطه تولدی دیگر باز هم این جایگاه را تجربه میکنم، از آقای مهندس و خانواده محترم شان و تمام خادمان کنگره که اجازه خدمت کردن را به بنده داده اند تشکر و قدردانی می کنم. در مورد قسمت اول دستور جلسه کمک کنگره به من و کمک من به کنگره، به نظر من این دستور جلسه یک تکانه است برای بیداری و آگاهی من، برای این که فراموش نکنم از کجا آمدم وبه کجا رسیده ام، چقدر گوشه گیر، افسرده و حال بدی داشتم، اکثر تازه واردین این حال را دارند بخاطر ترکش های اعتیاد و حرفهایی که از اطرافیان شنیده اند دچار تخریب های زیادی شده و درگیر انواع و اقسام بیماری‌ها شده اند و فکر می‌کنند اینجا هم به مسافر شان جواب نخواهد داد. چقدر این دستور جلسه خوب است که باعث می‌شود فراموش نکنم کنگره برای من چه‌کارهایی که نکرده و قدردان و شکر‌گزار خداوند باشم زیرا این اجازه از طرف خداوند به هرکس داده نمی‌شود تا در کنگره باقی بماند و خدمت گزار باشد. این که ما چه کمکی می‌توانیم به کنگره کنیم، از نظر من هرکس میتواند به هر طریقی که در توانش است تلاش کند تا چرخه کنگره ادامه داشته باشد، هدف از این که راهنما شدم همین بود که برای چرخه کنگره کاری کرده باشم.
در مورد قسمت دوم دستور جلسه تولد مسافر علی آقا را به خودش، راهنمای محترم  آقا مصطفی و همسفر خانم لیلا و اقا پسرهای گل شون تبریک عرض می‌کنم.
خانم لیلا زمانی که به لژیون من آمد، آن موقع لژیون من بسته بود و ایشان هم رفتند دوماه بعد که آمدند لژیون من باز شده بود و وارد لژیون بنده که شد آنقدر گوشه‌گیر و افسرده بود تا یه مدت زیاد صحبت نمیکرد چون همسفر دوتا مسافر بود یکی همسرش و دیگری پسرش، در خانواده وقتی همسفر درگیر اعتیاد می‌شود یک جورایی آن کمبود محبت‌ها را سعی می‌کند با فرزندهایش جبران کند و زمانی که متوجه می‌شود فرزندش هم درگیر اعتیاد شده است، تخریب‌های او بیشتر خواهد شد، خانم لیلا اصلا در لژیون صحبت نمی‌کردند و فقط گوش می‌دادند تا گذشت سفر اول خودش را گذراند و هروقت آقا سیامک که جگر گوشش بود به کنگره می‌آمد خانم لیلا هم حالش خوب بود تا اینکه در سفر دوم خدا را شکر تغییراتش کم‌کم انجام شد و تصمیم به شرکت در آزمون راهنمایی را گرفته است، برای ایشان آرزوی موفقیت میکنم.
سخنان همسفر
"سلام لیلا هستم یک همسفر"
خدا رو شکر امروز یکی از بهترین روزهای من است و تجربه این جایگاه برایم خیلی شیرین و ارزشمند هست چون در روز یک سال رهایی همسرم در کنارش هستم، از آقای مهندس و خانواده محترمشان تشکر می‌کنم که چنین شرایطی را فراهم کردند تا خانواده‌ها هم در کنار مسافران در کنگره حضور داشته باشند تا آموزش بگیرند و به آرامش برسند، از راهنمای همسرم، آقای مصطفی بخاطر زحماتی که برای رهایی همسرم کشیدند سپاس‌گزارم.
از راهنمای خودم خانم فاطمه که مظهر آرامش، صبر و مهربانی برای من هست تشکر و قدردانی می‌کنم، از خداوند می‌خواهم آموزش‌های ایشان را کاربردی کنم تا بتوانم خدمت‌گزار خوبی برای کنگره باشم. در آخر یک پیامی برای آقایانی که همسفر دارند، یک مصرف کننده شاید با خواست و اراده  خودش پای به مصرف مواد بگذارد ولی یک همسفر مظلومانه در این جایگاه قرار می‌گیرد و به همین خاطر تخریب‌هایی که به روح و روان همسفر وارد می‌شود خیلی بیشتر از یک مسافر است، قدر همسفرها تون را بدانید چون آنها شما را رها نکردند.

عکاس: مسافر محمود از لژیون 11

تایپ و ارسال کننده: مسافر حامد از لژیون 2

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .