English Version
This Site Is Available In English

پیام راهنمایم جرقه بزرگی برای من بود

پیام راهنمایم جرقه بزرگی برای من بود

جلسه دوازدهم از دوره چهل‌ویکم جلسات آموزشی‌ عمومی کنگره ۶۰ نمایندگی خمین، با استادی مسافر رضا و نگهبانی مسافر محسن و دبیری مسافر اسماعیل با دستور جلسه "کمک کنگره به من و کمک من به کنگره" در روز یک‌شنبه ۲۳ دی‌ماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۷ شروع به کار کرد. 

سلام دوستان رضا هستم مسافر.
موضوع دستور جلسه این‌که کمک کنگره به من و کمک کنگره به من، خب خودم شخصاً اگر بخواهم راجع به این موضوع صحبت کنم خیلی چیزها باید بگویم، وقتی من وارد کنگره شدم حالم خراب بود بارها تصمیم گرفتم مواد را کنار بگذارم و ترک کنم ولی هیچ‌وقت موفق نشدم، چیزی که کنگره به من داد علم کنگره بود علم کنگره باعث شد من اعتیادم را بشناسم و ببینم در کجا قرار دارم و دارم چه کار می‌کنم و یکی از بهترین چیزهایی که من توی کنگره یاد گرفتم وقت بود ساعت بود، من قبل از کنگره اگر کسی کسی می‌گفت کجایی و کی می‌آیی اگر می‌گفتم ۵ دقیقه، دیگر می‌شد ۵ ساعت و دیگر اصلاً فراموش می‌کردم که قول دادم، توی کنگره باید فرمان‌بردار باشم و کمکی که کنگره به من کرد راهنما بود، فرمان‌برداری، وقت‌شناسی بود نظم و انضباط بود و چیزهایی که من از کنگره یاد گرفتم باعث شد به من آرامش دهد و به خودم که نگاه می‌کنم می‌بینم من در گذشته خیلی زندگی آشفته‌ای داشتم، به من آرامش داد و باعث شد خودم را بشناسم و تنها چیزی که می‌تواند به من کمک کند این‌که فرمان‌بردار باشم و من اگر فرمان‌بردار باشم و راه مستقیم را انتخاب کنم آرامش در رهایی دار، یادم هست که همسفرم پیام قشنگی به من داد، من به راهنما می‌گفتم سفرم را که انجام دادم می‌خواهم بروم چون به تعادل و آرامش نرسیده بودم پیام این بود که می‌گفت تازه اول راه هستی و این جرقه بزرگی برای من بود.
بهترین آموزش‌ها سی‌دی‌ها هستند که رایگان در اختیار من گذاشته شده است و امروز من می‌خواهم دکتر بروم یا مشاوره بگیرم باید کلی هزینه بدهم ولی این‌جا راهنما و مشاور با عشق و محبت و رایگان در اختیار من قرار داده و سی‌دی‌ها به من کمک می‌کند، من از مهندس تشکر می‌کنم که این علم و بستر را برای من فراهم کرد.
در کنگره چای را دستم می‌گیرم و می‌چرخانم و خیلی انرژی می‌گیرم و حالم خوب می‌شود چرا؟ چون احساس می‌کنم که ما باید خدمت کنیم و خدمت کردن همه‌جوره هست، ایجنت، مرزبان و یا راهنما، همین بیداری کنگره باعث شده من هم بیدار شوم و وقتی سفر می‌کنم به آن آرامش می‌رسم، آقای مهندس در صحبت‌های چهارشنبه می‌گفت من مثلاً دو میلیون کمک کردم به کنگره اما در برابر چیزی که کنگره به من داده صفر است، تشکر می‌کنم از این‌که این علم را آوردید و چشم داشتی در اختیار ما قرار داد که من بیام و به رهایی برسم که من خب شاید از نظر مادی نتوانم کمک کنم اما از نظر معنوی می‌توانم راهنما و خدمت‌گزار شوم.
از این‌که به حرف‌های من گوش کردید ممنونم.

نویسنده: مسافر محسن از لژیون یکم
عکاس: راهنمای محترم مسافر حجت

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .