بهطور کلی در سیستم حیاتِ انسان، دو نیرو حاکم است و قابل پنهان نیست، دو نیرویی که همیشه بوده و هست نیروی مثبت و منفی، نیروی روشنایی و تاریکی؛ بنابراین اگر نیروی تاریکی نبود منِ فرشته نمیتوانستم نیروی روشنایی را درک کنم و همینطور نادانی و دانایی را تشخیص بدهم؛ زیرا هر چیزی بر مبنای ضد خودش قابل تشخیص است. ما فقط خداوند را نمیتوانیم درک کنیم به این دلیل که ضد آن وجود ندارد و اینکه شیطان نیروی منفی هست ولی ضدِ خدا نیست بلکه مخلوق خداوند است؛ زیرا که طبق فرمان خداوند مأموریتی را انجام میدهد؛ بنابراین نیروی مثبت و منفی همیشه با هم درگیرند و مبارزه میکنند که دانایان در پی ساخت و آباد کردن و نادانان در پی ویران و تخریب کردن هستند و اگر بخواهیم یکی از این دو نیرو را حذف کنیم خیلی چیزها را از دست میدهیم؛ چون در پرتو نیروی مثبت و منفی انسان ساخته میشود و از فیلترها گذر میکند.
اگر عقاب را نگاه کنیم متوجه میشویم عقابها پرواز را در زمین در خفا و پنهانی تمرین میکنند و موجود عجیب و بسیار نیرومند هستند. عقاب خانهاش را بالای کوهها و گذرگاههای سخت بنا میکند. گذرگاه سخت در عربی به معنی عقبه است؛ بنابراین عقاب خانهاش را عقبههای سخت میسازد تا کسی به خانهاش گزندی نزند؛ پس من هم باید الگو بگیرم که منِ فرشته کجا زندگی یا جسم خود را بنا کنم که هر کس نتواند وارد شود. من اگر گذشته خود را نگاه کنم متوجه میشوم که قبل از کنگره زندگیام وساختمان جسمم را در جای خوبی بنا نکرده بودم که به هر ضدارزش اجازه دادم که وارد جسم من بشود و من را تخریب کند، مثلاً با مصرف سیگار یا اضافه وزن.
چرا به جسم خود نگاه نکردم و هر ضدارزشی را وارد جسم خود کردم که باعث تخریب در جسمم شده و امروز با آموزشهایی که از کنگره گرفتم میتوانم از ضدارزشها کمکم گذر کنم و جسم خود را درمان کنم و جسم سالم را تحویل بگیرم و یا قبل از کنگره به هر کسی اجازه میدادم که در زندگیام دخالت کند و در را برایشان باز میکردم که ضدارزشها وارد زندگی من فرشته شود؛ اما امروز با آموزشهای کنگره با تزکیه از تکتک ضدارزشها دوری میکنم تا فک رقبه بشوم و از گذرگاههای سخت زندگی عبور کنم که به صلح و آرامش برسم تا خود و خانوادهام الگویی بشویم برای دیگرانی که وارد کنگره میشوند.
در قرآن از بلد صحبت شده که در قدیم میگفتند بلد؛ یعنی شهر مکه؛ ولی آقای مهندس بلد را شهر وجودی انسان نامیدهاند؛ چون در قرآن از تمثیل استفاده میشود. در قرآن گفته شده به بلد قسم نمیخورم برای اینکه جسم طولانی نیست؛ ولی به شمس و ضحی'قسم میخورند به مسائل بزرگ و عمده قسم میخورد؛ ولی به بلد قسم نمیخورد؛ چون با مرگ از بین میرود؛ پس بلد جسم انسان است که من آن بلد و یا جسم خود را چگونه بسازم که در صراط مستقیم قرار بگیرم؟ باید از ۱۴ وادی استفاده کنم؛ یعنی از تمام ضدارزشها دوری کنم و به ارزشها بپردازم و گفته شده که انسان در رنج آفریده شده، انسان وقتی در زمین است؛ یعنی در رنج و در شرایط سخت قرار دارد و خداوند آن را هدایت کرده به یک دوراهی یا نجدین که ماجرا از اینجا شروع میشود که من فرشته در این دوراهی شر را یا راه خیر را انتخاب کنم و تا زمانیکه من فرشته از گذرگاههای سخت عبور نکنم فک رقبه نمیشوم نجات پیدا نمیکنم و حالا من فرشته باید یاد بگیرم در اینجایی که هستم و زندگی میکنم بالاترین لذت را ببرم و در صراط مستقیم حرکت کنم که از درد و رنجهایم کاسته بشود و بعد از عبور از گذرگاهها به آرامش بعد از طوفان برسم و قدمهایم را در زندگی محکم کنم و این را بدانم که در مسیر زندگی نقطهها شروع، تمام و دوباره شروع میشود و آنها در ماورا تبدیل به خط میشوند؛ چون زندگی از ازل شروع شده و در آخر من فرشته تا زمانیکه نفهمم برای چه باید از ضدارزشها دوری کنم و برای چه نباید مواد مخدر مصرف و یا برای چه نباید سیگار بکشم نمیتوانم سیگار و مواد را رها کنم و برای چه من باید رژیم غذایی را دقت بکنم و اضافه وزنم را کاهش بدهم تا به آن نرسیده باشم نمیتوانم مفهوم آن را درک بکنم و این من فرشته هستم که در مسیر زندگی در گذرگاههای سخت زندگی باید یاد بگیرم که اول بهخودم بپردازم که از گذرگاههای سخت زندگی آموزش بگیرم و بتوانم این آموزشها را کاربردی کنم و بهواسطه این آموزشها و رنجها است که من فرشته یاد میگیرم که ضدارزشهایی که آزارم میدهند و در مسیر زندگیم هستند؛ عبور کنم تا بتوانم خود را رشد بدهم و یک الگوی نمونه برای کسانیکه وارد کنگره و یا اطرافیان خود باشم؛ پس زمانیکه به آگاهی رسیدم و توانستم تشخیص بدهم که این گذرگاهها برای رشد من است، راحت این گذرگاهها را میپذیرم و سعی میکنم از تکتکشان عبور کنم و به آن صلح و آرامش برسم.
منبع: سیدی گذرگاه
ویرایش: همسفر مهکامه، رهجوی راهنما نازی (لژیون چهاردهم)
ارسال: همسفر نگار، رهجوی راهنما همسفر اکرم (لژیون اول)
همسفران نمایندگی ستارخان
- تعداد بازدید از این مطلب :
120