سالها قبل که وارد کنگره۶۰ شدم هیچ ذهنیت خاصی به کنگره۶۰، درمان، خدمت و جایگاه نداشتم. ابتدا از طریق سایت با کنگره۶۰ آشنا شدم تنها هدفم کمک به مسافرم بود؛ ولی پس از مدتی مطالعه مطالب سایت متوجه شدم در کنگره۶۰ نه تنها اعتیاد به هر مادهمخدری درمان میشود؛ بلکه سیگار و قلیان هم به روش DST که یک مسیر تدریجی و حدود ده ماهه است همراه با آدامس نیکوتین دار خوراکی به راحتی قابل اجرا و درمان است.
من که بیست و هشت سال مصرفکننده پر و پا قرص سیگار بودم؛ حتی یک لحظه بدون سیگار نمیتوانستم دوام بیاورم. شیفته این موضوع شدم و جرقهای در ذهنم زده شد که شاید من هم بتوانم از شر مصرف سیگار خلاص شوم؛ ولی چگونه؟ مگر میشود؟ من که تا آن لحظه، حتی یکبار هم جرات دوری از نیکوتین را نداشتم؛ پس از ورودم به کنگره۶۰ و حضور در لژیون کمکم در مسیر آموختن دانش کنگره۶۰ قرار گرفتم با مفاهیم مهمی که آشنا و غریب بودند بیشتر خو گرفتم؛ شروع به آموختن کردم.
یاد گرفتم که ترس چه بلاها به سر انسان میآورد و چهقدر قدرت تفکر و حرکت را از او میگیرد، با نیروهای تخریبی، نیروهای بازدارنده، نفس، وجود دو نیروی روح و جن در درونم برای تکامل من، ارزشها و ضدارزشها، دو راهیهایی که هر لحظه با آنها روبرو هستیم و سایر نیروها آشنا شدم و در نهایت آموختم، اول باید به خودم کمک کنم.
این کمک باید راهی درست و مسیری مطمئن و مورد قبول داشته باشد که با توجه به رهاییهای مانا متوجه شدم که درمان در کنگره۶۰ که به روش DST و با داروی OT برای درمان موادمخدر و آدامس نیکوتین خوراکی برای درمان نیکوتین انجام میشود؛ تنها راه است و آموختم که برای حل هر مشکلی ابتدا باید با صورت مسئله آن آشنا شوم؛ سپس در راهی که به آن مثلث درمان میگفتند؛ وارد شدم و رسید روزی که دل به دریا زدم سفری شروع کردم که از زیباییهایش، از نتایجش و از معجزاتش چیزی درک نمیکردم، فقط میدانستم که برای رسیدن به آرامش و رها شدن از تاریکی و سختیهای بیشمار زندگی من که باعث شده بود خیلی چیزهای مادی و معنوی را از دست بدهم؛ باید از این گذرگاه عبور کنم. سفر خوب و موفقی با راهنمایی همسفر جلالی آغاز کردم و در نهایت پس از یازده ماه و بیست شش روز، در روز تولد بنیان کنگره۶۰ آقای مهندس حسین دژاکام به رهایی رسیدم.
درست است که از مصرف نیکوتین رها شده بودم؛ ولی تا اینجا کار درک خاصی از موهبتهای عظیمی که کسب کرده بودم، نداشتم. با ورودم به سفر دوم هیجان و شوق خدمت در من روز به روز بیشتر شد و به دنبال خدمت در هر جایگاهی روان بودم؛ حتی جارو کردن سالن کنگره۶۰ که لذت خاص خودش را دارد. بهتدریج هاله سیاهی که افکار و ذهنم را در اثر مصرف سیگار بر گرفته بود کمرنگتر شد و جای خود را به بیداری و آگاهی عمیقتری داد؛ زیرا در کنگره۶۰ آموزشها جاری و بروز است و من بهتدریج عظمت آنچه در این مدت از کنگره۶۰ دریافت کرده بودم؛ شدم.
سلامتی، شخصیت، خانواده، عزت نفس و اعتمادبهنفس کمترین چیزهایی بود که با گرفتن آموزشها در طول سفر من به دست آورده بودم. برای من حسی زیبا و پر از شعف میداد، حسی که باعث شد روز به روز به کنگره۶۰ علاقمندتر شوم و الان که حدود ده سال از حضور من در کنگره و هشت سال از رهایی نیکوتین من میگذرد.
جایگاههای خدمتی زیادی از جمله مرزبانی، راهنما تازهواردین، راهنما DST, راهنما ویلیاموایت، راهنما جونز، جایگاه ایجنتی و خدمات زیبای دیگر را تجربه کردهام؛ میاندیشم که کنگره۶۰ چه خدمتهای بیبدیلی به من کرده است که ارزشی فراتر از تصور هر شخص ناآشنا به کنگره۶۰ دارد؛ چون حس و حال خوب خدمت و بدون چشمداشت مادی به انسانها گنجی است گرانبها. امروز حتی نمیتوانم تصور کنم اگر در مصرف نیکوتین باقی بودم چه حال و روز اسفناکی داشتم.
در دنیا کسب هر چیزی بهایی دارد که با پرداختش حساب صفر میشود؛ ولی کنگره۶۰ تنها جایی است که انسان هر قدر در قبال آنچه دریافت کرده؛ چه از لحاظ مادی و چه از لحاظ معنوی خدمت کند؛ باز هم خود را مدیون آن میداند؛ زیرا همواره کنگره۶۰ از من جلوتر است و هر لحظه که میخواهم خدمتی انجام دهم کنگره۶۰ برای من خدمتی انجام میدهد؛ چون بزرگترین خدمت کنگره۶۰ اجازه ماندن و خدمت به انسانها است.
پس من هر جایگاهی در کنگره۶۰ کسب میکنم دلیل این است که کنگره۶۰ بر من منت گذاشته و اجازه خدمت در آن جایگاه را به من داده است. کنگره۶۰ تنها جایی است که هر چهقدر خدمت رایگان، انجام میدهم، خوشحالتر میشوم در صورتی که در خارج از کنگره۶۰ این موضوع شاید خندهدار باشد.
من هیچگاه نخواهم توانست دینم را به کنگره۶۰ ادا کنم؛ ولی میتوانم در جهت خدمت مادی در لژیون سردار و خدمت معنوی در جایگاههای مختلف مخصوصا جایگاه راهنمای ویلیاموایت خدمت کنم و به همسفرانی که اسیر این ماده خطرناک بهصورت سیگار و قلیان هستند، کمک کنم تا حس و حال خوبی که از این سفر به دست آوردهام را آنها هم تجربه کنند. بتوانند از دست اهریمن خاموش اعتیاد به سیگار و دخانیات نجات پیدا کنند و به آغوش خانواده و جامعه باز گردند. خدمتی که کنگره۶۰ به من در هر مورد انجام داد؛ مانند دایرهای است که هر قدر بخواهم طی کنم تا به انتها برسم میسر نیست و بیانتهاست.
اما حسی که به عنوان یک مسافر نیکوتین و یا همسفر در جهت خدمت به انسانها در من ایجاد میشود انگیزه ماندن را در کنگره۶۰ و خدمت بلاعوض انجام دادن را صد چندان میکند. امیدوارم خداوند توفیق خدمت را از من نگیرد و کنگره۶۰ همواره اجازه و افتخار خدمت را به من بدهد.
نویسنده و رابط خبری: راهنمای ویلیام وایت همسفر منیره نمایندگی (صائب تبریزی) ویراستاری و ارسال: مسافر نیکوتین زهرا رهجوی راهنمای ویلیام وایت همسفر سهیلا (نمایندگی ایمان ) گروه همسفران ویلیام وایت کنگره۶۰
- تعداد بازدید از این مطلب :
240