جلسه نهم از دوره یازدهم سری گارگاههای آموزشی خصوصی کنگره۶۰، در نمایندگی شهباز، با استادی مسافر علی، نگهبانی مسافر رضا و دبیری مسافر محمد با دستور جلسه: (کمک من به کنگره و کمک کنگره به من) در روز یکشنبه تاریخ ۱۴۰۳/۱۰/۲۳، ساعت ۱۷ آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان علی هستم یک مسافر.
از آقای مهندس و خانواده محترم ایشان و ایجنت شعبه آقا مسعود و راهنمای خودم آقا رضا تشکر میکنم. من هرچه آموزش گرفتم از راهنمای بزرگوارم بوده است.
از راهنمای لژیون هفتم آقا مهدی تشکر میکنم که مسئولیت این جلسه را به من واگذار نمود تا خدمت کنم.
دستور جلسه این هفته کمک من به کنگره و کمک کنگره به من؛ من خودم وقتی وارد کنگره۶۰ شدم، تا سه جلسه اول مهمان بودم و بعد به درمانم پرداختم و یک مسافر راه شدم.
مهمترین کمک کنگره این است که روش دیاسدی رو با ما آموزش میدهد.
کمک سفر اولی به کنگره۶۰ چه است؟
به راهنمای خودش گوش بدهد و فرمانبردار خوبی باشد، سی دی بنویسد و یک ربع قبل از جلسه کارگاه آموزشی در جلسه حاضر باشد، این خودش کمک به کنگره است.
کمکم سفر اولی وقتی میرود روی دارو، از مصرف کننده به مسافر تبدیل میشود و به صورت تدریجی داروی آن کم میشود و به رهایی میرسد.
من نظرم این است؛ کسی که به تهران میرود و برمیگردد و به رهایی میرسد باید یک نگاهی به گذشته بیندازد، به گذشته نگاه کند که بتواند در کنگره خدمت کند. من در زمان مصرف، زندگیم به جایی رسیده بود که شیره میخوردم تریاک میکشیدم و سه تا قرص اعصاب و روان هم مصرف میکردم و زندگیم متلاشی شده بود و افراد خانوادهام هم دچار افسردگی شده بودند.
بعد متوجه شدم که یکی از بچه هایم قرص اعصاب و روان میخورد. همین باعث شد که من در سفر دوم قدمی محکمتر بردارم.
هیچ کجا نتوانست از من قرص اعصاب و روان و مواد مخدر را بگیرد. وقتی در سفر دوم خدمت کردن را شروع کردم و سفرم را درست انجام دادم به خودم گفتم باید عضو لژیون سردار بشوم. فهمیدم که من هیچ کمکی به کنگره نکردم. زمانی میتوانم به کنگره کمک کنم که بیرون از کنگره هم کمک کنم. آقا رضا راهنمایم یک چیزی فرمودند: میگفت ما در کنگره چیزی که آموزش میگیریم باید بیرون از کنگره کاربردیش کنیم. و چیزی که در جامعه است وارد کنگره نکنیم.
بزرگترین چیزی که من از کنگره یاد گرفتم حرمت کنگره۶۰ بود. در سفر اول بودم، یکی از بچهها از من پرسید در سفر اول چطور باید سفر کنی که یک سفر خوبی داشته باشی من به ایشان گفتم به حرف راهنمایت گوش بده سیدی بنویس و به حرف کسی دیگر گوش نده.
عزیزان ببخشید من بین حرفام این حرف رو میزنم کسی که تازه وارد میاد نباید دورشو بگیریم و بگوییم؛ کدام راهنما راحتتر و کدام راهنما سختگیرتر است ما راهنمای سختگیر و راحت نداریم. ما وقتی وارد سفر میشویم قانون این است که سی دی بنویسیم. وقتی سی دی ننویسیو تو جلسه حاضر نباشی مطمئن باش سفر خوبی نخواهی داشت.
وقتی نوشتار سفر دوم را میخوانیم میگوید سفر دوم به مراتب هم سخت و هم سهل است، چون در سفر اول دارو میخوریم و همه عزیزان کمک میکنند که ما به رهایی برسیم. درسفر دوم سختتر است و من وقتی آمدم و این سختی رو تحمل کردم میشه گفت کمک من به کنگره است.
از اینکه به صحبتهای من گوش کردید از همه شما سپاسگزارم.
تایپ: مسافر محمد لژیون هفتم
ویراستاری: مسافر احمد لژیون چهارم
تهیه و ارسال: مسافر حمید خدمتگزار سایت
- تعداد بازدید از این مطلب :
152