English Version
This Site Is Available In English

کنگره به من آموخت که باید برای لحظه لحظه زندگی سپاسگزار باشم

کنگره به من آموخت که باید برای لحظه لحظه زندگی سپاسگزار باشم

جلسه دوازدهم از دوره اول کارگاه‌های آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ ؛ نمایندگی ارم، با استادی مسافر علی، نگهبانی مسافر حیدر و دبیری مسافر محمد، با دستور جلسه "کمک کنگره به من و کمک من به کنگره'' یکشنبه بیست و سوم دی۱۴۰۳ ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کارکرد.
خلاصه سخنان استاد :
سلام دوستان علی هستم مسافر،خدا رو شکر میکنم که باز توفیقی شد در خدمت شما باشم و در این جایگاه آموزش بگیرم.از آقا حیدر نگهبان جلسه  و دبیر محترمشان سپاسگذارم که امروز باعث شدن که من در این جایگاه قرار بگیرم .خیلی تبریک میگم،بابت این دستور جلسه هم که کمک من به  کنگره و کمکی کنگره به من کرد. الان از در اومدم ،شروع کردم به عزیزانی که اینجا خدمت می کردن تبریک گفتمچون خیلی اینجا یه سوله سیاهی بود،در این دستور جلسه میخواستم یه چیز دیگه ای بگم،ولی یاد گذشته خودم افتادم،اومدم داخل یادم افتاد روزی هم که من اومدم کنگره حس و حال خیلی خرابی داشتم و افکار بهم ریخته ای داشتم و اشتباهات زیادی داشتم،و درونم خیلی سیاه تر از این سوله بود.آمدم و شروع کردم به سفر کردن.شربت OT ،ده ماه گوش به فرمان راهنما بودم خیلی ها اینجا خدمت کردن تا من بیام ،به درمان برسم و حالم خوب شود یک سری چیزها رو بفهمم ،یک سری چیزها که قبلاً فکر می کردم می‌دونم ، ولی هیچ آگاهی در مورد آنها نداشتم و حالم روز به روز خرابتر بود.من آنقدر حالم خراب بود که وقتی فکر می کنم،می بینم که با پدرم بیشتر از دو سال بود که سر سفره ننشسته بودم.به روی همدیگر نگاه نمی کردیم،این از دید من شاید یک مسئله کوچکی بود،اصلا به حل این مسئله فکر نمی کردم.اولین چیزی که کنگره به من داد،خانواده ام بود.غیراز اینجا من خانواده ای نداشتم،در خانه خودمان مثل یک کارتن خواب زندگی می کردم،واین لباس سفید به من زندگی کردن در کنار خانواده را به من آموخت.از بدو ورود ، کنگره به من کمک کرد.تا زمانی که رهایی ام را گرفتم من هیچ کاری نکردم.فقط گوش به فرمان راهنما،سی دی می نوشتم،جلسات و می امدم،هیچ پولی هم پرداخت نمی کردم،می امدم و میرفتم.زمانی که رهایی گرفتم ،یک تصمیم هم گرفتم،که به کنگره خدمت کنم .از لژیون سردار شروع کردم و عضو سردار شدم.بعد خدمتی در شعبه انجام دادم.نگهبان پارکینگ،OT و مرزبانی.کنگره یک قانونی دارد دیگران خدمت کردند که من بیام و به درمان برسم

این شعبه را خدمتگزاران به این مرحله رساندند،و من خدا را شکر می کنم،خدمتگزارانی مثل مرزبانان ،قسمت OT ،سایت ،همه این عزیزان اینجا خدمت می کنند،به خواست خودشون و بدون چشم داشت.شما هر جایی که بری ، باید اول خدمت کنید،بعد مزد بگیرید.ولی من در تمام عمرم تنها جایی که دیدم کنگره بود که اول مزد مرا داد و بعد گفت اگر دوست داری خدمت کن.من تازه ذره ای از آنها را متوجه شدم.کنگره اول مزد من را می دهد . بعد از شما می‌خواهد اگر دوست داری ، خدمت کن.همه عزیزانی که در قسمت مالی،حمایت می کنند،در حد توانشان انجام می دهند،همانطور که جناب مهندس فرمودند،حتما لازم نیست پهلوان شویم،خدمتهای دیگری هم هست ،مثل مرزبانی،راهنما شدن،سایت،OT،آبدارخانه. حتی نگهبان پارکینگ ،همه به نوعی دارند خدمت می کنند،به یک تازه وارد.
ولی اون مزدش را اول می گیره اون حال خوبیه که مثل من پیدا می کنه،هر کسی که داره خدمت می کند ،قبلش مزد خودش گرفته،من امیر این واقعا برام اتفاق افتاد و واقعا لمسش کردم.که بتوانم در کنگره خدمت کنم،و خدا را هزاران هزار بار شکر می کنم که در کنگره هستم و خدا این اجازه را به من داد که در کنگره بمانم.خیلیها هستند که رهایی را میگیرند و می روند.من از کنگره یاد گرفتم به واسطه همین خدمت کردن که سپاسگزار باشم.من بخاطر ناسپاسیهایم گرفتار مصرف مواد شدم.همه از ناسپاسی بود.من ازپدر خودم که بیست سال زحمت مرا کشیده بود،نمی توانستم سپاسگزاری کنم.از خداوند نمیتوانستم سپاسگزاری کنم،صبح از خواب بلند می شدم،از همه گله می کردم،ولی کنگره به من آموخت که باید برای لحظه لحظه زندگی سپاسگزار باشم.پدرم در دو هفته گذشته بیمارستان بود و من تازه فهمیدم که گوهر با ارزشی در کنار خودم داشتم و اگر در این لحظه نباشد،چه خواهد شد.ولی اگر قبل از کنگره بود،خیلی ناراحت نمی شدم از مرگ او،شاید به خودم میگفتم که ،او می میرد و من هم راحت می شوم.این تمام آگاهی و دانش من قبل از کنگره بود.من در هر بخش از کنگره اگر خدمت کنم،نمی توانم باز هم دین خود را به کنگره ادا کنم.به هیچ شکلی،نه مادی و نه با خدمت کردن ،من نمیتوانم خدمات کنگره را جبران کنم.راه و روش زندگی را به من آموخت.راهنمای سفر اولم جناب فدایی،یک بار گفت:بهترین خدمتی که شما میتوانید به کنگره کنید،اینست که،سفیر خوبی برای کنگره باشید.فقط در شعبه کنگره ای نباشید،خارج از فضای کنگره،آموزشهایی که گرفته اید را اجرا کنید،بگذارید هر کس شما را می بیند متوجه شود که شما آموزش دیده اید.شما سفیران خوبی در خارج از فضای کنگره باشید.این بیشترین کمکی است که میتوانید انجام دهید.جناب مهندس در جایگاه بنیان کنگره،فرمودند:من نمی توانم چیزهایی که کنگره به من داده را،جبران کنم.از جناب مهندس بسیار سپاسگزارم که این بستر را برای من فراهم کردند، از اینکه به صحبتهای من توجه کردید از شما متشکرم.

عکس و ویرایش : مسافر احسان
تایپ :مسافر مسعود
بارگزاری : مسافر آرمین

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .