لژیون مجازی ویلیام وایت همسفران کنگره۶۰ با دستورجلسه «کمک من به کنگره و کمک کنگره به من» به استادی مسافر نیکوتین سمیرا روز یکشنبه ۲۳ دیماه ۱۴۰۳ ساعت ۹:۰۰ صبح آغاز به کار کرد.
سخنان استاد:
در رابطه با دستور جلسه امروز اگر برگردیم به زمانیکه من و مسافرم وارد کنگره۶۰ شدیم هر دو نفر ما با حال بسیار خراب بودیم. مسافرم مصرفکننده مواد مخدر و من هم آنقدر درگیر دنیای تاریک خود بودم که بهنوعی مسافر خود را رها کرده بودم؛ بسیار ناامید و پر از جهل و منیت وارد کنگره۶۰ شدیم. شناخت و اطلاعاتی از کنگره۶۰ نداشتیم و صرفاً بهخاطر اعتمادی که به یکی از دوستان داشتیم به این مکان آمده و شروع به آموزش گرفتن کردیم.
ما باید هر هفته دوبار در جلسه حضور پیدا میکردیم و سیدی مینوشتیم. نمایندگی در شهر ما، زاهدان تازهتأسیس بود و متوجه شدم که آقای مهندس دژاکام برای اعضا بسیار عزیز هستند. با واژه مسافر، همسفر، آنتیایکس، ایکس و غیره آشنا شدیم؛ لیکن برای من این واژهها مبهم بودند و چون بسیار در تاریکی بودیم، گویا گوش ما هم خوب نمیشنید.
گرچه اکنون نیز از بیان این کلمات ابا دارم؛ ولی چون میخواهم بیان کنم که چقدر من در عمق تاریکی بودم، عنوان میکنم. باتوجه به این که نوشتن سیدی الزامی بود و میدیدم که جناب مهندس دژاکام چقدر برای دیگران عزیز هستند؛ ولی من بهقدری توسط نیروهای منفی احاطه شده بودم که اصلا نمیتوانستم صدای آقای مهندس دژاکام را گوش کنم و با گوش کردن سیدی حال من و اعصابم به هم ریخته و بدتر میشد. از گفتن حقیقت به راهنمای خود نیز خجالت میکشیدم، به هر حال من همیشه گمان میکردم مسافرم حالش خوب نیست و من هیچ مشکلی ندارم؛ ولی تازه متوجه نیروهای منفی و تخریب حال خود شدم و فهمیدم اوضاع از آنچه من خیال میکردم خیلی بدتر است.
به هر حال گذشت و ما هرچه پیش رفتیم، آموزش گرفتیم، به رهایی رسیدیم. یادم هست روزی که رهایی گرفتم گویا نه در زمین بودم و نه در آسمان. حال من دست خودم نبود و واقعا همان باوری در ناباوری برای من بود؛ هم در زمان رهایی چهل سیدی و هم هنگام رهایی نیکوتین اینچنین بودم. من در هنگام رهایی ویلیام وایت با تخریب پانزده سال مصرف نیکوتین هرگز تصور نمیکردم پرونده مصرف سیگار را بتوانم ببندم و با توجه به دو بار ترک ناموفق سیگار که هر بار حال من بدتر و مصرفم بیشتر میشد گمان میکردم باید تا پایان عمر سیگار مصرف کنم.
اکنون واقعا میتوانم بگویم که کنگره۶۰ به نوعی ذرهذرههای من را مجدداً جمعآوری و به هم متصل کرد و یک انسان ساخت. من در مشارکتهای خودم اصولا میگویم که کنگره۶۰ یک کارخانه انسانسازی است؛ چون از ضدارزشها، تاریکیها، منیتها، قضاوتها انسان را دور کرده و به صراط مستقیم هدایت میکند. ما شاید از آن زمان که عضو کنگره۶۰ شدهایم تلاش میکنیم که به کوچکترین اعمال خود توجه کنیم و حواسمان باشد که اگر راهی را میرویم با توجه به آموزشهای آقای مهندس و راهنما باشد و میبینم که چقدر سخنان این افراد دقیقا درست و بهجا است و همچنین در عمل هم صادق هستند.
در واقع کنگره۶۰ به من زندگی و جان دوباره بخشیده است و نیاز میبینم که مجدداً از آقای مهندس دژاکام تشکر کنم؛ چون اگر امروز من زندگی میکنم بهواسطه آموزشهای ایشان است و اگر بخواهم بگویم که من چه کمکی میتوانم به کنگره۶۰ کنم، باید بگویم که همه ما در حال تلاش هستیم که با خدمت کردن خود، بخش کوچک و ذرهای از دِین خود را ادا کنیم. همانطور که جناب مهندس دژاکام میفرمایند: «خود من که بنیان کنگره۶۰ هستم نتوانستم ذرهای از آنچه کنگره۶۰ به من داده است را جبران و ادا کنم». اگرچه که کنگره۶۰ را ایشان تشکیل دادهاند؛ بنابراین من رهجو که دیگر تکلیفم مشخص است.
چیزی که من در مورد شهر خودمان میتوانم بگویم باتوجه به این که نمایندگی زاهدان نوپا است، میتوانم با حضور خود، با خدمتهایی که انجام میدهم و با رعایت نظم و انضباط و حرمتها، با دریافت آموزشها و با روشن نگاه داشتن چراغ کنگره۶۰ شاید بتوانم ذرهای از دِین خود را ادا کنم. ضمن اینکه اول به حال خوب خودم کمک میکنم و سپس به حال دیگر همسفران یا مسافران کمک میکنم. کنگره۶۰ چون یک سازمان مردمنهاد است؛ پس من میتوانم در جايگاههای مختلف مانند سردار، دنور، پهلوان یا حمایت از سبد مالی شرکت کنم. همانگونه که جناب آقای مهندس دژاکام همیشه اولین نفر خودشان هستند که حضور دارند و کمک میکنند که کنگره۶۰ سرپا بماند و امثال من همسفر یا مسافر بیاییم و آموزش بگیریم.
تایپ: اعضای لژیون ویلیام وایت
ویراستاری: راهنمای ویلیاموایت همسفر مهدیه (نمایندگی عطار نیشابور)
رابط خبری: راهنمای ویلیاموایت همسفر مریم (نمایندگی فردوسی مشهد)
تصویرگری و ارسال: مسافر نیکوتین نگار رهجوی راهنمای ویلیاموایت همسفر زهره (نمایندگی سهروردی اصفهان)
گروه همسفران ویلیام وایت کنگره۶۰
- تعداد بازدید از این مطلب :
194