English Version
This Site Is Available In English

دریافت آموزش و خدمت درست

دریافت آموزش و خدمت درست

مشارکت همسفران لژیون دهم در مورد دستور جلسه: «کمک من به کنگره و کمک کنگره به من» 

همسفر کلثوم: 

چه خوب است که این دستور جلسات هستند تا یادمان بیاید که کجا بودیم و الآن کجا هستیم. خسته بودم و درمانده، بیمار بودم و افسرده، غمگین، بی‌حوصله و عصبی که کمکی از هیچ‌کس‌ ساخته‌ نبود. یادم می‌آید که روزی چندبار مرگ خود را از خداوند می‌خواستم، چه‌قدر افکار پریشانی داشتم و همه افراد خانواده را به‌طریقی بیمار کرده بودم بله، من از کنگره۶۰ خیلی چیزها یاد گرفتم و توانستم زندگی‌‌ام را بعد از چند سال که نمی‌دانستم با مسافرم چگونه رفتار کنم و زندگی‌ام را چگونه اداره کنم، در کنگره با آموزش‌هایی که گرفتم‌ به من آموخت که در هستی درست زندگی کنم و این‌ را بدانم که از خانواده مصرف‌کننده هستم؛ بنابراین بیایم و هرچه آموزش از قبل می‌دانستم را پشت در کنگره بگذارم و از نو شروع کنم. بله من مادر، هرچه دارم از کنگره۶۰ دارم و فهمیدم که باید، مسافرم را رها کنم و خودم را تزکیه و پالایش کنم تا با یاری خداوند اذن مسافرم هم صادر شود تا به کنگره بیاید و در کنار هم به آن حال خوش برسیم. حال من برای کنگره چه کرده‌ام؟ هیچ، اگر هر خدمتی در کنگره انجام بدهم، نمی‌توانم همین حال خوبی که نصیبم شده است را جبران کنم‌، درست است که مسافرم به کنگره نمی‌آید؛ ولی با آموزش‌هایی که یاد گرفتم توانستم در لژیون سلامت، حالم را با کم‌کردن اضافه وزن خوب کنم و بیماری‌هایی که در بدنم وجود دارد مثل: کمردرد، پا‌درد، کبد‌چرب‌ و فشارخونم را به‌حد نرمال برسانم. خداوند را شکر می‌کنم که در کنگره۶۰ هستم.

همسفر زهرا:

خداوند را شکر می‌کنم که مرا در مسیر کنگره‌‌۶۰ قرار داد تا قدم به مکان مقدسی بگذارم و از آموزش‌های جناب مهندس دژاکام بهره‌مند شوم و به شناخت و آگا‌هی بر‌سم‌. من ورودم به کنگره‌۶۰ را یک معجزه می‌دانم؛ زیرا من از عمق تاریکی دعوت به روشنایی شدم و نور این روشنایی به زندگی‌ام تابیده شد تا من بتوانم خودم را ببینم و برای حال خوش خودم تلاش کنم همین‌طور آموزش‌های کنگره مرا از تر‌س‌هایم جدا کر‌د و امید دوباره بخشید تا بتوانم جسمم و روانم را دوباره احیا کنم. با آموزش‌هایی که از راهنمایم گرفتم هم‌چنین از همسفرهایی که با شادی ما شاد می‌شوند و از موفقیت ما خوش‌حال می‌شوند، من از تک‌تک این دوستان آموزش گرفتم‌ و همه این‌ها در رسیدن به حال‌خوش من نقش داشتند و من از همگی آن‌ها سپاسگزارم. من خودم را بدهکار کنگره۶۰ می‌دانم؛ زیرا من در کنگره یاد گرفتم که فقط برای خدمت کردن و آموزش گرفتن پا در این جهان خاکی نهاد‌ه‌ام، رسالت خودم را پیدا کرد‌ه‌ام‌ و فهمیده‌ام که فقط باید در این مسیر باشم و حرکت کنم و تمام تلاشم را می‌کنم تا در این مسیری که قرار گرفته‌ام در صراط مستقیم باشم و قوانین کنگره۶۰ را دقیق اجرا کنم و تا جایی که توان دارم، هم از نظر مالی و معنوی به کنگره خدمت کنم. از تمامی خدمتگز‌ار‌ان کنگر‌ه۶۰ سپاسگزارم.

همسفر اکرم:

قبل از این‌که بگویم من برای کنگره چه‌کاری کرده‌ام؛ باید بگویم کنگره چه کمکی به من کرده است؟ من قبل از ورودم به کنگره۶۰ فردی افسرده، ناامید، بی‌حوصله، پرخاشگر و در تاریکی زیادی بودم و هر روز که از خواب بیدار می‌شدم به جای این‌که لذت ببرم می‌گفتم: خدایا چرا من زنده‌ام؟ همیشه در تاریکی بودم و همیشه به این فکر می‌کردم فقط من این‌گونه هستم و هر روز در خانه ما بحث بود، من به‌خیال خودم تلاش می‌کردم که این زندگی را درست کنم؛ اما این‌طوری نبود هر روز حالم بدتر می‌شد روزی که من وارد کنگره۶۰ شدم روزبه‌روز حالم بهتر شد و آرامش به خانه ما آمد و من حاضر نیستم این آرامش به‌دست آمده را با هیچ چیزی عوض کنم. کمک من به کنگره‌ این است که من باید آموزش بگیرم تا بتوانم درست خدمت کنم و با خدمت درست در کنگره چه از نظر مالی و چه از نظر آموزشی بتوانم به کنگره۶۰ کمک کنم.

همسفر شفیقه:

بهترین راه کمک کردن به خودمان، کمک به دیگران است، امکان ندارد که کسی چراغی برای دیگران روشن کند و خودش در تاریکی بماند. بهترین کمک کنگره۶۰ به من این بود که صورت مسئله اعتیاد که به روش DST برای درمان اعتیاد است را با استفاده از علم و دانش کنگره به من آموزش داد و فهمیدم که روش DST یک روش تدریجی و بهترین روش برای درمان اعتیاد و به تعادل رسیدن است. بیماری اعتیاد در بیرون از کنگره۶۰ یک بیماری لاعلاج است و همه فکر می‌کنند که درمان ندارد؛ ولی در کنگره۶۰ به‌راحتی سیستم شبه افیونی بازسازی می‌گردد. من توانستم بر آن ترس زیادی که از اعتیاد مسافرم که 16ساله بود و درگیر اعتیاد شد و الآن 20 ساله است، غلبه کنم و از ناامیدی که همیشه گریه بر چشمانم بود، به امیدواری و امید به آینده که مسافرم روزی به کنگره بیاید و درمان شود به خداوند توکل کنم. خداوند را شاکرم که مرا در مسیر درس خودشناسی و خداشناسی، از مسیر تاریکی به نور، از غم به شادی، از نفرت به عشق و رسیدن به آرامش قرار داد و سپاسگزارم از آقای مهندس و خانواده‌ محترم‌شان و راهنمایم همسفر سمیه‌ که‌ با آموزش‌های نابشان به من درس بهتر زندگی کردن را آموخت و امیدوارم که بتوانم در کنگره بمانم و خدمت کنم.

همسفر فاطمه (ج)

کمک من به کنگره، برای من رهجو می‌تواند این باشد که کنگره را برای رسیدن به اهدافش در هر زمینه‌ای که می‌توانم یاری دهم و نهایت صدم را بگذارم، برای خدمت در هر زمینه‌ای به‌طور داوطلبانه اقدام کنم، از سبد حمایت کنم، در قسمت حامی زمین، موسیقی، ورزش و تحقیقات اقدام کنم، عضو کوچکی از لژیون سردار باشم و سعی کنم در آزمون‌ها و پارک حضور مستمر داشته باشم. کمک کنگره به من، دادن راهنمای مهربان و دل‌سوز به من رهجو بود که مملو از عشق است. وقتی به گذشته خودم برمی‌گردم خیلی چیزها تغییر کرده است گذشته‌ای که غرق در تاریکی بود؛ اما حس نمی‌کردم با دانایی اندکی که داشتم خودم را از همه بالاتر می‌دیدم و مقصر دیگران را می‌دانستم. کنگره آن گوهر وجودیم را به من نشان داد و مرا با خودم روبه‌رو ساخت هم‌چنین به من یاد داد که برای ساختن و آموزش گرفتن خودم؛ باید در کنگره حضور داشته باشم. کنگره روش درست زندگی کردن و آرامش را به من هدیه داد. انشاالله که بتوانم قدردان کنگره باشم.

رابط خبری: همسفر ستاره رهجوی راهنما همسفر سمیه (لژیون دهم)
ویرایش: همسفر معصومه رهجوی راهنما همسفر سمیه (لژیون دهم) دبیر سایت
ویراستاری و ارسال: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر سمیه (لژیون دهم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی پاکدشت

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .