English Version
This Site Is Available In English

میتوانم حافظ قوانین و حرمت های کنگره باشم

میتوانم حافظ قوانین و حرمت های کنگره باشم

جلسه نهم از دور بیست و دوم سری کارگاه های آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ ویژه مسافران نمایندگی دهخدا با استادی: ایجنت محترم مسافر مصطفی،نگهبانی: مسافر حمید و دبیری: مسافر محسن با دستور جلسه: "کمک من به کنگره و کمک کنگره به من" در تاریخ 23 دی ماه 1403 ساعت: 17:00 آغاز به کار نمود

خلاصه سخنان استاد:

سلام دوستان مصطفی هستم یک مسافر
از دبیر بابت گزارششان و نگهبان جلسه تشکر میکنم که اجازه دادند امروز در این جایگاه باشم و اولین مشارکت را داشته باشم.
تبریک میگویم به تمام اعضای کنگره ۶۰ به خصوص نمایندگی دهخدا بابت قبولی دوستان در آزمون راهنمایی و تشکر میکنم از تمام کسانی که در رأس امتحانات زحمت کشیدند امیدوارم که همیشه از این موضوعات باشد که حس قشنگی انتقال پیدا میکند.
دستور جلسه کمک کنگره به من و کمک من به کنگره هستش
به این موضع فکر میکردم که منِ مصطفی قبل از ورود به کنگره چه بودم؟ فردی که زندگی اش نظم نداشت،سلامتی اش به خطر افتاده بود، اعتبارش از بین رفته بود، هیچ اعتمادی از جانب هیچکس نسبت بهش نبود، تصمیم گیری هایش غلط بود، دچار یأس و ناامیدی بود حتی حوصله خودش را هم نداشت وقتی به کنگره آمدم، کنگره همه این چیزهای بد را از من گرفت به جای بی اعتمادی به من اعتماد به نفس داد،،به جای بی اعتمادی دیگران اعتمادشان را جلب کرد،،به جای آن بی اعتباری اعتبار بخشید،،مریضی ها را گرفت سلامتی بهم داد خیلی چیز ها را به من کنگره داده است بنده دور خودم حصاری کشیده بودم پر از ناامیدی وقتی این حصار شکست انگاری کل دنیا به من داده شد.
اینجا جایی است که نمیگذارد کانون خانواده از دست رود.
حالا در کنگره چه کار کردم؟ درس خواندم، راهنما شدم  خدمت گذار شدم و.... خب اینها که همش برای حال خودم بوده است اگر راهنما شده ام لذتش را خودم میبرم.
چه چیزی باعث شده آقای مهندس بعد از این همه سال که در کنگره زحمت کشیدند و الآنه بیماری ها را درمان میکند باز میگوید بدهکار کنگره است؟ بنیان کنگره این حرف را دارد میزند
خیلی فکر کردم که کمک من به کنگره چه بوده؟ اگر بگویم رهایی،، که این هم برای خودم است به این نتیجه رسیدم که میتوانم حافط قوانین و حرمت های کنگره باشم یادم هست راهنمایم می‌گفت رهجوی راه باشید نه رهجوی راهنما وقتی رهجوی راه باشیم راه و قوانین مشخص است.
قوانین می‌گوید که مثلاً دونفر سفر اولی باهم رفت و آمد نکنند تلفن دادن و گرفتن بدون اجازه نباشد و.....من اگر به توانم این موضوع را رعایت کنم به این ساختار کمک کرده ام یک شعبه وقتی رشد میکند که حریم و قوانین حفظ شود.


امروز قبولی آزمون آمد و این حال خوش برای خود فردی است که قبول شده تلاش کردند و زحمت تلاششان هم دریافت کرده اند درست است ما در کنار افرادی که قبول شده اند حال خوششان را شریک میشویم پنجشنبه که جشن همسفر بود آقای مهندس فرمودند برگزار نشود و در روز دیگری برگزار شود چرا؟ چون می‌خواستند از این ساختار محافظت کنند.
بنده به عنوان یکی از اعضای نمایندگی دهخدا باید این وظیفه را بر خود احساس کنم که من هم باید این ساختار را حفظ کنم چون افراد زیادی قبل از من بوده اند که تلاش کردند این شعبه حفظ شود اگر من نوعی به این ساختار آسیبی بزنم به همه افراد قبل از خود و آیندگان بدهکار میشوم.
اگر کسی می‌ماند و خدمت می‌کند به‌نوعی از این ساختار محافظت می‌کند برای همین خدمتگزاران خیلی قابل‌احترام‌اند بنده خیلی تشکر می‌کنم از تمام کسانی که خدمت کردند و خدمت می‌کند ازجمله مرزبان،ایجنت های قبلی که شعبه را به این نقطه رساندند.
همه باید دست‌به‌دست هم دهیم و هم دل شویم برای چیزی که به امانت به ما سپرده‌شده تلاش کنیم قطعاً آن کمکی که باید به کنگره شود اتفاق می‌افتد.

مرزبان خبری: مسافر مجید
صدابردار: مسافر رضا( لژیون پانزدهم)
عکاس: مسافر دانیال( لژیون هشتم)
تنظیم: همسفر فرهاد( لژیون یکم)
ارسال: همسفر فرهاد( لژیون یکم)

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .