English Version
This Site Is Available In English

کنگره زجر فراوان دیده است...

کنگره زجر فراوان دیده است...

قطعه شعری از مسافر اسماعیل به حضورتان تقدیم میگردد:

حیف از انسان است که می‌گردد فدای اعتیاد
زندگی‌ها گشته مخدوش از برای اعتیاد
در تشتت‌های فکری دق کند
هرکه را افتد گذر اندر سرای اعتیاد
هم‌وطن این آتش ویرانگراست
حیف یک‌لحظه اگر گردد فنای اعتیاد
ترس‌ولرز و ناامیدی اضطراب
جمله را باهم ببین در سینمای اعتیاد
زندگی‌ها را به یغما می‌برد دانی چرا؟
چون‌که از اسلوب به نامردی بنای اعتیاد
جسم دردمند و روان آزرده است
من خودم کردم همه‌چیز را فدای اعتیاد
گشته‌ای در انجمن بی‌اعتبار و خون‌جگر
مهر پیشانی مدام ننگ از جفای اعتیاد
کنگره پیداشده اکنون خودت همت نما
تا رها گردی از این دیو سیاه اعتیاد
بدعهدی‌ها، تورا سوق می‌دهد ای باوفا
همچو آن‌هایی که رفتند از قفای اعتیاد
چون رها گشتی غروررا دور کن
کا عاقبت دور می‌زنی بهر لقای اعتیاد
پهلوان باشی زمینت می‌زند
پهلوان‌ها را ببین که توتیای اعتیاد
دست‌به‌دست هم دهیم و ریشه‌اش را برکنیم
تا فنا گردد به ایران مافیای اعتیاد
کنگره زجر فراوان دیده است
تا بسازد دارویی بهر دوای اعتیاد
همت خدمت نداری پس خیانت هم مکن
خدمتت در کنگره باشد دوای اعتیاد
آروزی دانش و خلق جهان
تا نباشد هیچ کجایی ردپای اعتیاد

 

مرزبان خبری مسافر حامد
گروه سایت نمایندگی زالپارس

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .