English Version
This Site Is Available In English

کمکی به خود و آیندگان

کمکی به خود و آیندگان

کمک کنگره به من آن‌قدر بزرگ است که نمی‌توانم عظمت و بزرگی آن را توصیف کنم. در کنگره بیماری اعتیاد و راه درمان آن را شناختیم در حالی‌که هنوز در هیچ کجای دنیا راه درمان اعتیاد پیدا نشده است. در کنگره قوانین زندگی را  آموختم این‌که چه‌طور دیدگاه من را نسبت به انسان‌‌ها، مشکلاتم، مسافرم و جهان اطرافم مثبت کنم. کنگره من را با خودم آشتی داد، من که غرق در تاریکی بودم و دوربین خود را فقط سمت مسافرم گرفته بودم؛ حال آموختم که دوربین را به سمت خود برگردانم و تاریکی‌های درون خود را ببینم و شروع به درمان کنم.

کنگره مکان مقدسی است، من که با افسردگی وارد این مکان شدم احساس امنیت کردم و با آغوش گرم همسفرانی که با لبخند به من خوش‌آمد گفتند روبه‌رو شدم. محبتی که در آنجا دیدم، در بیرون از کنگره هرگز ندیدم‌. در کنگره محبت‌ها واقعی است، کسی به چهره، دارایی، تحصیلات و هنر تو کار ندارند تو را همان‌طور که می‌باشی دوست دارند و عشق بلاعوض می‌دهند.

من یاد گرفتم که با یک مسافر چگونه رفتار کنم، به او محبت کنم و عشق دهم چرا که او زخم خورده و تشنه محبت است. نباید از مسافر کینه و خشم در دل داشته باشم باید ببخشم، رهایش کنم تا به وقتش اذن خروج از تاریکی و اعتیادش صادر شود. هر چیز، نیاز به زمان دارد یاد گرفتم که باید صبور باشم. آموخته‌ام قبل از انجام هر کاری اول باید تفکر و تعقل کنم بعد حرکت نمایم. به فکر ساختن خویش باشم چون؛ انسان جاری است. برای رسیدن به حال خوش و آرامش توانستم نیروهای منفی را که مدام در هر لباس و شکلی، من‌ را به تاریکی‌ها هدایت می‌کردند تشخیص دهم.

در کنگره راهنماهای بسیار مهربان و دل‌ سوخته‌ای می‌باشند که روزی خودشان مسافر تاریکی بودند و حال برای یاری امثال من با جان و دل خدمت می‌کنند. همه امکانات در کنگره برای نجات و احیای یک انسان درمانده و بیمار به رایگان و با عشق بلاعوض مهیا است.
حال می‌‌خواهم قدردان و سپاسگزار آقای مهندس دژاکام، بنیان کنگره باشم؛ مردی که خود و خانواده‌اش تمام وقت، انرژی و زندگی خودشان را صرف درمان و احیای انسان‌های خواستار رهایی کرده‌اند. آموختم از استاد سردار که انسان برای آموزش و خدمت پا به حیات گذاشته؛ پس من با رعایت اصول و قوانین کنگره‌ و خدمت کردن؛ البته آن هم باید اجازه‌اش صادر شود می‌توانم ذره‌ای از آن خدمات را جبران کنم. برای کنگره فردی مفید‌ باشم تا اعضا از من راضی باشند. کمک‌های داوطلبانه من به کنگره، کمکی است به خود و آیندگانی که خواهند آمد. باز من بدهکار کنگره می‌باشم‌ این همه از کنگره دریافت کرده‌ام بهای آن را هرقدر خدمت مالی و جانی کنم باز بدهکار کنگره می‌باشم‌.

 

نویسنده: همسفر شهناز رهجوی راهنما همسفر عاطفه (لژیون چهارم)

ویرایش: همسفر منیژه رهجوی راهنما همسفر منیره (لژیون ششم)

عکاس: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر نسرین (لژیون اول)

ارسال: راهنمای تازه‌واردین همسفر نازنین 

همسفران نمایندگی اسلامشهر 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .