English Version
This Site Is Available In English

من با ورود به کنگره معنی واقعی محبت را آموختم

من با ورود به کنگره معنی واقعی محبت را آموختم

اصولاً در فرهنگ ما کمک کردن معناهای متفاوتی دارد؛ اما تمام معانی آن در برگیرنده یک مفهوم مشترک از حس دوستی و هم دلی به بشر می‌باشد. کمک کردن و تعهد افراد و گروه‌ها به یکدیگر باعث حس وابستگی بین آن‌ها می‌شود و این حس در کنگره به بهترین نوع خود جاری است.

اگر بخواهم متوجه کمک کنگره به خودم بشوم کافی است نگاهی به زندگی قبل از کنگره بیندازم که دنیایی سراسر تاریکی و ظلمت، اندوه و کینه، ناامیدی و حسرت که هر کدام از این واژه‌ها باری بسیار سنگین و تخریبی بزرگ بر جسم، روح و روان من گذاشته بود. با وارد شدن به کنگره مفهوم دوستی، همدلی و محبت را آموختم آن زمان بود که توانستم خود را ببخشم و دوست داشته‌ باشم و همین‌طور دیگران را تا در نهایت بتوانم خود را پیدا کنم و خدمت‌گزار این سیستم بی‌‌عیب و نقص باشم و همین خدمت کردن احساس خوشی و رضایت‌مندی زیادی را در من به وجود آورد احساسی که شاید در تمام طول زندگیم تجربه نکرده بودم.

کمک‌های کنگره به افراد چه از نظر مادی و چه معنوی بسیار زیاد و غیر قابل شمارش هستند، کنگره همان فانوسی بود که در تاریکی‌های زندگی به دنبال آن می‌گشتم و به لطف خدمت‌گزاران، علم و دانش کنگره توانستم این فانوس را چراغ راهم کنم و از ذرات جرقه به نور برسم تا دوباره احیا شوم و با زنده شدنم اطرافیانم را به آرامش برسانم‌. کنگره به من قدرت اختیارم را باز‌گرداند، قدرتی که در وجودم نهادینه شده‌ بود و تنها ویژگی بود که مرا از سایر موجودات متمایز می‌ساخت و من سال‌ها این قدرت را به فراموشی سپرده بودم.

مادامی که در کنگره قرار گرفتم با انتخاب راهنما و لژیون دریافتم که باید در دو راهی‌های زندگی بهترین را با تفکر انتخاب نمایم، دانایی را به من آموخت تا بدانم بزرگ‌ترین دشمن من نادانی خودم من بود علاوه بر خود و فرزندانم، همسر و پدرم را به سلامتی رساند. تمامی این خدمات و کمک‌ها به صورت رایگان در اختیار من گذاشته شده‌ بود و حال این‌گونه از من سوال می‌شود که کمک من به کنگره چه بوده‌ است؟ پرسشی که برای پاسخ دادن به آن روزها فکر کردم و هر لحظه خودم را مدیون‌تر و مسئول‌تر می‌دیدم، برای این‌که کمی از دین من کاسته شود سعی می‌کنم قدر‌دان و قدر‌شناس کنگره و خدمت‌گزاران این سیستم باشم و بخشی از زحماتی که برایم کشیده شده با خدمت درست و عمل سالم جبران نمایم، قوانین و حرمت‌های کنگره را رعایت کنم و از خطوط قرمز که باعث تخریب می‌شوند پرهیز نمایم.

از آن‌جایی که چندین سال است در این سیستم قرار دارم و تا حدودی مفهوم کمک به دیگران را درک کردم تلاش می‌کنم که از لحاظ مادی کمک‌هایی را نیز به کنگره داشته باشم تا در راه ماندگانی که به دنبال رهایی و درمان هستند بتوانند بدین وسیله طعم شیرین رهایی و سلامتی را بچشند و آسایش و آرامش مهمان کانون گرم خانواده‌ آن‌ها نیز بشود. اگر مفهوم این دستور جلسه را درک کنم می‌توانم به جرأت بگویم که به دانایی خود افزوده‌ام چرا که کمک کردن باعث می‌شود بند عشق بین انسان و قدرت مطلق مستحکم گردد و متوجه شود که بدون خدمت نمی‌تواند زندگی کند و عاشقانه به دنبال خدمت کردن به دیگران باشد. استاد سردار چقدر زیبا در کتاب ۶۰ درجه نقل کرده‌ است، چه باید بدانیم که ما همه برای خدمت کردن و آموزش پا به حیات نهاده‌ایم ابتدا آموزش و سپس خدمت درست انجام بدهیم در این راه بسیار وقت لازم است. در پایان باید بدانیم خدمتی که انجام می‌دهیم نه تنها برای جبران بدهی‌مان است بلکه از روی عشق به هم نوع خودمان می‌باشد.

نویسنده: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر آمنه (لژیون دوم)
عکاس خبری: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون چهارم)
ویراستاری و ارسال: همسفر گلناز رهجوی راهنما همسفر آمنه (لژیون دوم)
همسفران نمایندگی کاشمر

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .