هفتمین جلسه از دوره سی و هفتم کارگاههای آموزشی عمومی کنگره ۶۰ نمایندگی رودکی با استادی مسافر مجید، نگهبانی مسافر رضا، و دبیری مسافر تراب با دستور جلسه «کمک کنگره به من و کمک من به کنگره و نخستین سالروز رهایی مسافر حسین» ۲۲ دی ۱۴۰۳ ساعت ۱۶:۳۰ آغاز بهکار کرد.
چکیده گفتار استاد:
دستور جلسه امروز شامل دو بخش است، بخش نخست کمک کنگره به من و کمک من به کنگره، دومین دستور جلسه، نخستین سالروز رهایی مسافر حسینعلی میباشد.
بهترین کمک یک سفر اولی به کنگره این است که در وهله نخست تمام قوانین و حرمتهای کنگره را رعایت کند و بتواند نمونه خوبی بیرون از کنگره برای دیگران باشد. اگر من مجید بخواهم از کمکم به کنگره بگویم مانند قطرهای هست در برابر یک اقیانوس، زیرا کنگره به من کمک فراوانی کرده است. برای اینکه یک سفر اولی بتواند به درمان برسد بطور میانگین به ازای هر یک نفر دهها نفر خدمت میکنند و چیزی حدود ۷۰ یا ۸۰ میلیون تومان هزینه صرف رهایی یک فرد میگردد. از شخص جناب مهندس گرفته تا دیدهبانها، دستیاردیدهبانها، مرزبانها و راهنماها همه و همه در تلاشند تا یک نفر به درمان برسد. هرچند این خدمت بیشتر به حال خود خدمتگزاران ثمربخش است اما یک سفر اولی هم باید به نوبه خود قدردان این زحمتها باشد و این امر تنها زمانی میسر میشود که به درمان و تعادل برسد. در کنگره ما به صورت مداوم برای رسیدن به درمان و تعادل تلاش میکنیم و این تعادل زمانی اتفاق میافتد که شخصی بیرون از کنگره تحت تاثیر نیروهای منفی و تخریبی قرار نگیرد و تعادل لازم را حفظ نماید ی و یا با کوچکترین موردی دچار تزلزل نشود و کار ضد ارزشی انجام ندهد.
دومین موردی که یک شخص باید به عنوان کمک به کنگره انجام دهد زمانی است که مانند امروز تولد داشته باشیم و باید به عنوان خدمتگزار در نمایندگی حضور داشته باشد. کمک دیگری که شخص میتواند به کنگره داشته باشد این است که با عدم انجام کارهای ضد ارزشی و متعادل بودن، هزینههای کنگره را هدر ندهد. یادمان باشد که هیچ یک از ما هیچگونه طلبی از کنگره نداریم و تنها برای بهبود حال خودمان است که در کنگره خدمت میکنیم.
و اما دستور جلسه دوم در مورد نخستین سالروز رهایی مسافر حسین است البته امیدوارم عزیزان در جشنهای آینده حضور و حمایت بیشتری داشته باشند.
برخود واجب میدانم که از حسین علی عزیز قدردانی داشته باشم چرا که به من فرصت خدمتگزاری دادند تا به عنوان راهنما در خدمتشان باشم. حسین بینهایت مرتب و با انضباط سفر خود را آغاز کرد و بدون هیچگونه حاشیهای به درمان رسید. حضور مداوم او سر لژیونها باعث میشد که همواره از حال خوبی برخوردار باشد. حسین پس از رسیدن به سفر دوم در بخش اوتی مشغول به خدمت شده است که از همین جا از ایشان تشکر میکنم. امیدوارم در جایگاههای بعدی خدمتی نیز او را ببینم و برایش بهترین آرزوها را دارم.
اعلام سفر و آرزوی مسافر حسین:
سلام دوستان حسین هستم یک مسافر، آنتی ایکس شیره و تریاک، روش درمان دی اس تی، دارو اوتی، راهنما آقا مجید، ورزش شنا و کوهنوردی ،رهایی ۱۹ ماه.
برای تمام مصرف کنندگان آرزو دارم که در مسیر کنگره و درمان قرار بگیرند و برای سفر اولیها آرزومندم تا به رهایی برسند.
خلاصه سخنان مسافر حسین:
سلام دوستان حسین هستم یک مسافر. خداوند را سپاسگزارم که امروز توانستم در این جایگاه قرار بگیرم و از همه شما عزیزان و گروه مرزبانی و ایجنت ممنونم که مراسم جشن بنده را فراهم نمودند. از آقای مهندس دژاکام و خانواده محترمشان کمال قدردانی را دارم که این بستر را برای همه ما فراهم نمودند. از راهنمای عزیزم آقا مجید سپاسگزارم که در این راه کمک شایانی به من کردند تا بتوانم اعتیادم را درمان کنم زیرا من نکته به نکته فرامین ایشان را اجرا کردهام تا به اینجا رسیدم.
من در خانوادهای زاده شدم که حتی یک سیگار یا زیر سیگار در آنجا پیدا نمیشد و خانوادهام تعصب بسیار شدیدی روی مواد و مصرف آن داشتند و تاکید داشتند که هرگز دور و بر این گونه چیزها نروم. در همان آوان جوانی من ورزشکار بودم و علاقه شدیدی به کوهنوردی داشتم و همین امر باعث میشد که دوران نامزدی من برای اعتیاد طولانیتر از سایرین باشد. موضوع دیگری که باعث شد طول مدت نامزدی من زیاد باشد ترس و احترام ویژهای بود که برای پدر قائل بودم. علی رغم این فرهنگ خانواده به واسطه نقطه جغرافیایی محل تولد من دسترسی آسانی به مشروبات الکلی داشتیم و از همان نوجوانی شروع به مصرف و نوشیدن مشروبات کردم. اما پس از آنکه به شهر قدس کوچ کردیم آنتی ایکس من عوض شد و به مصرف تریاک روی آوردم.
... و گذشت تا اینکه سال ۱۴۰۱ نوه من گندم خانوم به دنیا آمدند و زاده شدن ایشان در من نقطه تفکر بسیار شدیدی به وجود آورد و احساس مسئولیت بیشتری کردم و این شد که تصمیم گرفتم خودم را از بند اعتیاد رها کنم، و این گونه شد که از طریق برادرم در مسیر کنگره قرار گرفتم. پس از مشاوره آقا مجید را به عنوان راهنما انتخاب کردم که ایشان به من گفتند یک ساعت پیش از شروع جلسه یعنی ساعت ۱۶ همیشه باید در نمایندگی حاضر باشم و به خاطر ندارم که حتی ۵ دقیقه دیرتر از این ساعت به نمایندگی آمده باشم. سختگیری ایشان باعث شد که من به ایشان علاقمند شوم و در مسیر درمان با جدیت کامل حضور داشته باشم و به این حال خوب برسم. امیدوارم که همه شما عزیزان به این حال خوب برسید.
در آخر توصیهای که به تمام جوانترها دارم این است که همواره احترام پدر و مادرتان را داشته باشید و همیشه با جان و دل به ایشان خدمت کنید.
نگارش، ویرایش، ارسال مطلب: مسافر حسن
عکس و صدا: مسافر بابک
تهیه؛ مرزبان خبری، مسافر امید
- تعداد بازدید از این مطلب :
113